آيا ما دروغ مصلحتي داريم؟ در روايات فقط در 3 مورد آمده است كه آدم ميتواند دروغ بگويد؛ يكي زماني كه ستمگري ميخواهد به كسي آسيب بزند، اينجا بايد دروغ گفت تا به كسي آسيبي نرسد. خداوند آن گفتن راستي را كه باعث ميشود مظلومي لطمه ببيند دوست ندارد.
مورد دومي كه در آن اجازه دروغ دادهاند اصلاح ذاتالبين است؛ 2 نفر با هم اختلاف دارند، حال زن و شوهر باشند يا 2 برادر، 2خواهر و يا 2دوست. اصلاح ذاتالبين امر بسيار مقدسي است. حال اگرآن دو نفر هرچه به هم نزديكتر باشند، اصلاح بينشان ثواب بهمراتب بيشتري دارد. يكي از عاليترين مصاديقش، اصلاح رابطه زن و شوهري است كه با هم اختلاف پيدا كردهاند. هر وقت ديديد اختلافي در كار است و افرادي با هم مشكلدار شدهاند دائما نمك روي زخم آنها نپاشيد. دوستتان از شوهرش قهر كرده و ميخواهيد به او دلداري بدهيد، نبايد بگوييد حقش است و بخواهيد آتش بيار معركه باشيد. حال اگر در آشتي دادن اين زن و شوهر يا اين دو نفر من مجبور شوم دروغي بگويم، اين دروغ گفتن پسنديده است؛ مثلا بگويم فلاني آمده بود و خيلي تعريفت را ميكرد و خودش قبول داشت اشتباه كرده. اگر ميدانيد كه با گفتن اين دروغ ميتوانيد اين يخهايي كه بينشان ايجاد شده است را آب كنيد اشكالي ندارد.
مورد سومي كه به ما اجازه دادهاند، در جنگ و محاربه است؛ مثلا جنگي اتفاق افتاده و حالا ميخواهيد دشمن را فريب دهيد؛ پشت بيسيمي كه دشمن شنود دارد جملهاي را به دروغ بگوييد تا دشمن به غلط بيفتد و مسير را اشتباه برود.
اما يك مورد چهارمي هم در بعضي از روايات هست كه از جنس همان مورد دوم است. ميگويند اگر آدم نميتواند كاري را براي همسرش انجام دهد و اكنون همسرش از او خواسته است درحاليكه اين كار شدني نيست، اينجا اگر بگويد چشم ايرادي ندارد. يعني با اينكه ميدانيد نميشود ولي بگوييد چشم، سعي ميكنم انجام دهم. در واقع اين نيز يك نوع اصلاح ذاتالبين است. اين موارد را دروغ مصلحتي ميگويند و همين هم هست و بيشتر از اين نيست.