تلافيكردن را شايد بتوان در زمره پستترين كارهاي ممكن هنگام ناراحتي بالاخص براي همسران شمرد؛ مثلا ميگوييم حالا كه شما چنين كرديد من هم تلافي ميكنم؛حالا كه با مادر من اينچنين حرف زديد من هم بلدم كه با مادر شما چگونه حرف بزنم؛ شما كه آبروي من را جلوي دوستم بردي من هم بلدم كه آبروي شما را جلوي دوستات ببرم. تلافي كردن فضاي خانواده را تبديل به يك جنگ تمام عيار ميكند و هيچچيزي باقي نميگذارد؛ شما حيثيت او را ميبري و او هم حيثيت شما را برباد ميدهد؛شما آبروي او را ميبري و او هم آبروي شما را. هيچكس هم چيزي عايدش نميشود.
اين رفتار بسيار غلطي است كه اگر آدمها هر چه بيشتر درگير آن شوند، آنها را همچون باتلاقي در خود فرو ميبرد. شايد در دعواهاي زناشويي قهركردن بهتر از تلافيكردن باشد اما همين قهر كردن نيز بهشدت نهي شده و صميميت را درهم ميشكند. طبيعي است كه برخي اوقات آدم از همسر خودش ناراحت ميشود. بالاخره هر انسان فكري و احساسي دارد و اگر از همسرش خلاف آن را ببيند، بالطبع شايد ناراحت شود و باز هم طبيعي است كه ناراحتي ما برخي اوقات به اوج ميرسد و خيلي از دست همسرمان ناراحت ميشويم. اصلا گاهي اوقات قهركردن، جنبه تربيتي دارد؛بهعنوان مثال زماني كه مسئلهاي جزو خطوط قرمز فرد است و همسرش آن را زير پا گذاشته، براي لحظاتي قهركردن مناسب است؛ يعني لحظاتي براي اينكه ناراحتي خودم را نشان دهم مثلا سكوت كنم و به او محل نگذارم تا او متوجه شدت ناراحتي من بشود اما دوام اين قضيه ممنوع است؛ يعني به ما اجازه ادامهدادن اين قهر را ندادهاند.
اين فقط براي لحظاتي است كه يك تلنگر روحي به او بزنم؛ يعني غيرمستقيم به او بگويم داري اذيتم ميكني و من از دست تو ناراحت هستم. برخي ميگويند كه همسر من با يك ساعت سكوت متوجه نميشود و بايد يك هفته با او حرف نزنم تا بفهمد. خير، او حتما ميفهمد ولو قهركردن چند دقيقه باشد. ولي ادامهدادن قهر فايدهاي ندارد. قهر و ناراحتي بين زن و شوهر حكم نمك زندگي را دارد اما نبايد اين زندگي زيادي شور شود. اختلاف و ناراحتي بايد فوري برطرف شود. قهر، ابهت مرد را ميشكند و در مورد زن حاكميتش در دل مرد را از بين ميبرد.