اگر بخواهيم با خودمان صادق باشيم، همه ما اين جملهها را در روز دستكم چندبار در ذهن مان دوره ميكنيم اما به نكته مهمي توجه نداريم. به حال خودتان بعد از مرور اين توقعات فكر كردهايد؟! اين احساس ناخوشايند بعد از اين افكار، حاصل توقعاتي است كه شما از ديگران، محيط و اتفاقات داريد. حتما خودتان هم ميدانيد كه راهكار دور كردن اين نوع تفكرات كه نتيجهاي جز حس و حال منفي براي شما ندارد، در چارچوب حرف و نوشتن روي كاغذ و ارائه دادن تئوري، ساده بهنظر ميآيد، ولي در عمل بدون مراقبت و كنترل ذهن نتيجه مطلوبي براي شما نخواهد داشت. به آرامشتان و تبعات مثبت آن در روح و جسمتان فكر كنيد. با خودتان روراست باشيد و ياد بگيريد كه چگونه ميتوانيد با كمترين ميزان توقع از اطرافيانتان زندگي كنيد.
- آنچه در خانه ميگذرد
بهتر است كم توقع بودن را از درون خانه شروع كنيد. اعضاي خانواده خود را ببينيد، هر كدام چه نقشي را در خانه شما بهعهده دارند؟ شما نسبت به آنها چه انتظاراتي داريد؟ سعي كنيد اقلا توقعات و خواستههايتان را به اندازه تواناييها و استعدادهاي هر شخص تنظيم كنيد؛ بهعنوان مثال شما نميتوانيد همسرتان را با مادر خودتان در زمينههاي پختوپز و خانه داري كه چندين سال از عمرشان را به اين امور اختصاص دادهاند، مقايسه كنيد يا نبايد مرد خانهتان را با همكارها و همسران دوستانتان در خريدها و هزينههايي كه ميكنند قياس كنيد.
اينها نخستين قدمهايي است كه براي كم كردن توقعاتتان ميتوانيد برداريد. اين پرتوقع بودن در ابعاد ديگر زندگي هم ريشه دوانده است. فرض كنيد شما در سالهاي ابتدايي عمر كودكتان وقت زيادي را با او صرف نكردهايد و برنامه هدف داري براي جهت دادن به شخصيت او نداشتهايد. حالا بعد از چند سال انتظار داريد به مطالعه كتاب علاقهمند باشد، با ديگران به خوبي ارتباط برقرار كند و نهايتا او را در ترازوي مقايسه با همسنوسالان خودش ميبريد. بهتر است به جاي انتظارات بيپشتوانه، ساعاتي از روز را با فرزندتان در ارتباط باشيد تا امور مدنظر را به او آموزش دهيد. هر فرد را همانطور كه هست قبول كنيد. اگر همسر شما دستپخت خوبي ندارد بايد به او زمان بدهيد، پس مدتي بايد سطح توقعتان از مزه غذايي كه در مقابلتان قرار ميگيرد را پايين بياوريد.
- از واقعيت تا توقع
فرض كنيد امروز فهرستي از چند كار براي رسيدگي به امور اداريتان تهيه كردهايد. در ذهنتان اينطور برنامهريزي ميكنيد كه ساعت 9تا 10به اداره الف ميروم، بعد از صدور برگه سند به اداره ب مراجعه ميكنم و تا قبل از ساعت 11در شركت كارتِ حضور ميزنم اما واقعيت جور ديگري اتفاق ميافتد. سيستمها در اداره الف تا ساعت 10قطع است، شما بعد از گرفتن سند ساعت ده و نيم تازه در ترافيك هستيد و تصميم ميگيريد روز ديگري به اداره ب برويد و امروز قبل از تمام شدن مرخصي ساعتي به محل كار برگرديد. اينها نتيجه توقع دور از واقعيت شما از محيط اطرافتان است. همه ما ميدانيم كه اين روزها ترافيك معضل غيرقابل اجتناب زندگي روزانه است و در بعضي از ادارهها، كارها به دلايل مختلف ممكن است كند پيش برود. پس راهحلي غير از نق زدن بايد وجود داشته باشد. ميتوانيد كارهايتان را اولويتبندي كنيد و در فرصت زماني بيشتر و به مرور آنها را انجام دهيد تا درصورت اضطرار، عوامل غيرقابل پيشبيني اثري روي روند پيشرفت كارهاي شما نداشته باشد.
- به خدا اميد داشته باشيد
يكي از رابطههايي كه بايد ميزان توقع خودمان را در آن بهشدت مديريت كنيم رابطه با خداوند است. بسياري از افراد فرض ميكنند كه با خواندن دعا و نمازهاي مستحبي و عمل كردن به چلههاي طولاني، حتما وحتما بايد به خواستههايشان برسند. درست است كه خداوند منبع لايزال و نامتناهي است اما اينكه ما صددرصد بخواهيم همه حاجات و خواستههايمان بيبروبرگرد از طرف خداوند اجابت شود يعني توقع بيش از حد از خداوند داريم. ما در جايگاهي نيستيم كه تشخيص بدهيم كدام كار به صلاح ماست و كدام به مصلحت ما نيست. ما فقط ميتوانيم دعا كنيم و اميدوار باشيم كه آن حاجتهايمان كه به خير دنيا و آخرت ما نزديكتر است مورد اجابت قراربگيرد. حتي بهخاطر برخي از اعمالمان نميتوانيم توقع داشته باشيم در دسته بندگان صالح خداوند قرار بگيريم و به آن افتخار كنيم اما ميتوانيم اميدوار باشيم. دقيقا در اين شرايط است كه بايد گفت راضي به رضاي خدا بودن، ميتواند راهگشا باشد و آرامش قلبي را براي ما به ارمغان بياورد.
- با ديگران چه كنيم؟
ما بهطور روزانه با افراد جامعه در ارتباط هستيم و مدام با يكديگر تعامل داريم؛ در مترو و خيابان و تاكسي و اتوبوس و هنگام رانندگي. اغلب برخوردهاي زننده و پرخاشگرايانه در كوچه و خيابان ناشي از پرتوقع بودن است. حالا تصور كنيد در مترو از جاي خود بلند شدهايد و صندلي خودتان را به فرد ديگري دادهايد تا او روي صندلي به جاي شما بنشيند، يا به همكارتان كمك كردهايد كه در كارهايش موفق شود يا حين رانندگي براي كسي توقف ميكنيد تا او زودتر از شما عبور كند. اگر در هر كدام از اين شرايط، طرف مقابل از شما تشكر نكند چه حالي خواهيد داشت؟! راه ميان بُر براي حفظ روحيه و نشاط دروني خودتان اين است كه از قبل از انجام اين كارها نيت و مقصودتان از اين كارها را براي خودتان تعريف كنيد. اگر قرار باشد به هر نيتي به جز رضايت خداوند، اين ارتباطها را شكل بدهيد، نهايتا قسمتي از ذهن و وجودتان درگير اين ميشود كه طرف مقابل ارزش كار شما را متوجه نشده و حتي چند كلمه كوتاه هم به زبان نياورده. شما نتيجه كار را از خداوند بخواهيد و يقين داشته باشيد كه بركت اين رفتارها را در زندگيتان ميبينيد نه در برخوردهاي افراد. حالا با خيال آسوده و بدون دغدغه اين كارها را انجام ميدهيد و زماني كه در شرايط مشابه به سر ميبريد، منتظر كمك افرادي كه روزي به آنها كمك كردهايد، نيستيد.