اما استفاده رايگان از امكانات يك شبكه اجتماعي به دهان كاربران مزه كرده بود و نيازسازي صورت گرفته بود! «شبكه اجتماعي، سرويسي تحت وب است كه افراد ميتوانند در آن محتوا توليد و منتشر كنند و محتواي توليدشده ديگران را ببينند و در موردش با هم تبادلنظر كنند»؛ اين تعريفي بود كه مردم تازه داشتند با آن آشنا ميشدند. بعد از فيلترشدن فيسبوك، كاربران، جاي خالي شبكههاي اجتماعي را بهشدت حس ميكردند. از طرفي ظرفيتهاي فضاي مجازي بهتدريج براي مردم و مسئولان آشكار شد. براي بهرهگيري از اين ظرفيتها و فرصتها، شبكههاي اجتماعي ايراني يكييكي ساخته شدند و پا به دنياي اينترنت گذاشتند تا در رقابتي سخت با شبكههاي اجتماعي غيروطني، كاربران ايراني را به سمت خود جذب كنند. حالا ديگر، كار سختتر شده بود چون توييتر و شبكههاي اجتماعي جديدتر نيز جاي خود را بين كاربران باز كرده بودند؛ كاربراني كه ميتوانستند به سادگي از سد فيلترينگ عبور كنند. با اين حال هنوز بسيارند كساني كه در اين شبكهها فعالند و همديگر را دنبال ميكنند. سري به اين شبكهها زديم تا ببينيم هنوز هم شور و حال اوليه را دارند يا نه؟
- كاربران ايراني كجا بودند، كجا رفتند؟
فيسبوك كه آمد، تازه اينترنت داشت همهگير ميشد اما خيليها صدايشان درآمده بود كه چرا اينجا اينقدر با فضاي جامعه واقعي ما تفاوت دارد و چرا پردهها از اندرونيها فرو افتاده است؟! بعضيها همان اوايل، قبل از فيلترشدن فيسبوك، عطايش را به لقايش بخشيدند و سر گذاشتند به انجمنها يا فرومهاي وطني؛ برخي حتي يك ويژگي مشترك را مبنا قرار دادند و با چند نفر ديگر، وبلاگ گروهي تأسيس كردند. آنجا با همدردان و همفكرهاي خودشان، راحتتر بدهبستان محتوايي داشتند و فكر و نگاهشان آسودهتر بود. بعدها هم چون به اختيار خودشان رفته بودند، فيلتر شدن فيسبوك زياد برايشان مهم نبود و سنگين نيامد. اما براي بعضيهاي ديگر كه با فيسبوك ارتباط برقرار كرده بودند، وضعيت فرق داشت؛ سرعت اينترنت پايين بود و فيلترشكن هم برايشان مشكلزا بود، به همين دليل، اين دسته از افراد به اجبار به فكر شبكههاي ديگر افتادند و فرومهاي باب ميل خودشان را انتخاب كردند. نهتنها فيسبوك كه حتي توييتر، گوگلپلاس و بعضي شبكههاي ديگر هم كه در ابتداي ورود، مسئولان با آنها مشكلي نداشتند يا حتي از حضورشان بيخبر بودند، كمكم مشمول فرايند فيلترينگ شدند و به همين سبك بخشي از كاربران خود را در ايران از دست دادند.
- نمونههاي داخلي به ميدان ميآيند!
در ابتداي رويارويي شبكههاي اجتماعي خارجي و داخلي، هماوردان داخلي خيلي كمتر از الان بودند. شايد بتوان گفت كه قديميترين و محبوبترين آنها كه همچنان سرگرم كار و فعاليت است، كلوب بود. كلوب، تنها براي فارسيزبانان و ايرانيان طراحي و ارائه شده و با چند سايت كاربرپسند ديگر (سرويس وبلاگ، سرويس اشتراك ويدئو و سرويس اشتراك تصوير) ارتباط تنگاتنگي دارد. ميتوان ادعا كرد كه كلوب تم عقيدتي و سياسي خاصي ندارد و كاربران زيادي با تفكرات و عقايد مختلف در آن فعاليت دارند. شرط لازم و كافي براي عضويت و فعاليت در آن اين است كه ايراني و فارسيزبان باشيد و به اين مباني احترام بگذاريد! شبكه اجتماعي تبيان نيز از بزرگترين و معروفترين شبكههاي ايراني است. تبيان يك سايت سبك زندگي ايراني- اسلامي است كه در كنار بازنشر مطالب فراوان از سايتهاي ديگر، مطالب توليدي ارزشمندي نيز منتشر ميكند و بهعلت گستردگي موضوعات و محتوا، مخاطبان زيادي دارد. تبيان در شبكه اجتماعي خود، خدمات خاصي (مثل خدمات مشاوره، دريافت متن كامل مقالات ISI و...) را ارائه ميدهد كه باعث انگيزش كاربران ايراني در استفاده از اين شبكه ميشود.
يكي ديگر از شبكههاي پرجمعيت داخلي، شبكه خبري-اجتماعي افسران جنگ نرم است (كه به نام شبكه «افسران» شناخته ميشود).شبكه افسران، بعد از توصيههاي مقام معظم رهبري در شهريور سال 88 در مورد مقابله با جنگ نرم دشمن متولد شد و نام خود را نيز از كلام ايشان گرفت. در اين فضا، كاربران اخبار روز را با تيترهاي دلخواه خود با ديگران به اشتراك ميگذارند و با امتيازدهي به محتواهاي توليدشده، به هر چه بيشتر ديدهشدن آنها كمك ميكنند.
فيسنما، يكي ديگر از شبكههاي اجتماعي ايراني استكه بهنظر ميرسد تحتتأثير فيسبوك، چنين نامي را براي خود برگزيده است. فيسنما تنها شبكه اجتماعي ايراني است كه رسما يكي از امكانات قابل ارائه خود را درآمدزايي براي كاربران معرفي ميكند. اگرچه بخش عظيمي از هزينههاي سايتها از طريق تبليغات تأمين ميشود اما شايد بتوان بهترين تغييرات اخير اين سايت را كاهش تبليغات چشمكزن و اعصابخردكن از صفحه اصلي دانست كه باعث سرگرداني و سرگيجه كاربران ميشد!
- از راه نرسيده، از ميدان به در نشويد!
كلوب، تبيان، افسران، فيسنما و بسياري ازشبكههاي اجتماعي ديگر، با اهداف و مرامنامههاي خاص خود، در ايران ايجاد و بهرهبرداري شدند. هر كاربري كه بهدنبال شبكههاي وطني بود، با توجه به نگرش، سليقه و امكانات خود، به سمت شبكهاي رفت و در آن براي خود قلمرويي تشكيل داد. اگرچه اين شبكهها از لحاظ امكانات، گستردگي جوامع و اعتبار حقوقي اعضاي آن، به پاي نمونههاي خارجي نميرسيدند و حتي مسئولان كشور نيز در شبكههاي اجتماعي خارجي عضويت داشتند(و دارند!) اما همچنان اوضاع براي مخاطبان وفادار شبكههاي داخلي به روال طبيعي و روزمره خود پيش ميرفت كه كمكم زمزمه حضور شبكههاي پيامرسان در دنياي مينيمالپسند و مكالمهبنيانِ برخط، معادلهها را تغيير داد. البته براي شبكههاي پيامرسان نيز نمونههاي داخلي همچون بيسفون طراحي و ارائه شدند اما شبكههاي اجتماعي ايراني، در اين شرايط، مهجورتر از قبل به فعاليت خود ادامه دادند. متأسفانه تغيير لاكپشتي امكانات اين شبكهها و چرخه كمجان بهبود پلتفرمهايشان باعث شد مهاجرت كاربران ايراني از شبكههاي خارجي به اين سايتها كمكم متوقف شود و حلقه دوستان يك كاربر، به شبكه ايراني وارد نشوند يا بعد از ورود، مدت كوتاهي در آن بمانند. اما بهنظر ميرسد با جدي شدن بحث شبكه ملي اطلاعات، صاحبان و ايدهپردازان شبكههاي اجتماعي ايراني، انرژي تازهاي گرفتهاند و اميدوارانهتر در اين صحنه نقشآفريني ميكنند.
- چرا حمايت از شبكههاي اجتماعي داخلي؟
يكي از دلايل اصلي مسدود شدن شبكههاي اجتماعي خارجي در بسياري از كشورها اين است كه صاحبان اين شبكهها، براي تأمين هزينههاي خود و سود بيشتر، اطلاعات كاربران را به سرويسهاي جاسوسي ميفروشند و اين موضوع، امنيت شهروندان كشورهدف را به خطر مياندازد كه در مقابل، كشورهاي ديگر ترجيح ميدهند دسترسي شهروندان خود را به اين شبكهها محدود كنند. بهطور مثال خوب است بدانيد كشورهايي مانند چين، روسيه، استراليا و... نيز فيسبوك را فيلتر كردهاند! بنابراين يكي از مهمترين مزاياي شبكههاي اجتماعي وطني كه سرور داخلي دارند (مانند تبيان، فيسنما و افسران)، اين است كه اطلاعات شما در داخل كشور ميماند و امنيت شما و اطلاعاتتان حفظ ميشود. از آن گذشته، چون اين شبكهها در داخل كشور ميزباني ميشوند، سرعت بيشتري دارند و كاربران، براي دسترسي به آنها كمتر پهناي باند كشور را مصرف ميكنند. از تمام اين خوبيها كه فاكتور بگيريم، لذت اتصال به يك شبكه اجتماعي، بدون نياز به فيلترشكن و VPN، لذتي است كه در وصف نگنجد!
شبكههاي اجتماعي نيز مانند محصولات و توليدات ملي، نياز به حمايت مخاطبان و كاربران دارند. درست است كه امكانات شبكههاي اجتماعي خارجي، قابلقياس با داخليها نيست اما يك عِرق ملي ميطلبد كه باعث شود شبكههاي داخلي جان تازهاي بگيرند و براي تسريع روند رشد و بهبود، انگيزه لازم را پيدا كنند.
در خاطرتان جستوجو كنيد؛ اگر دوستتان قبلا شما را به يك شبكه اجتماعي ايراني دعوت كرده است و تا امروز اين دعوت را نپذيرفتهايد، دوباره به آن فكر كنيد و آن را «حمايت از توليد داخلي» درنظر بگيريد؛ شايد نظرتان عوض شد.