تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۸۶ - ۰۴:۰۲

همشهری خانواده: حمله انتحاری به مجموعه‌های تلویزیونی.

سریال‌های ماه رمضان تمام شده‌اند اما هنوز هم مردم درباره آنها حرف می‌زنند. حالا همه فهمیده‌اند که الیاس تا چه اندازه واقعی بوده، حاج یونس فتوحی و هستی سرانجام‌شان چه شد و دعوای کامرانی و افشاری به کجا رسید. اما اینها دلیل نمی‌شود که پرونده این مجموعه‌ها بسته شود. آنها مشکلاتی دارند که در بسیاری از سریال‌های سیما وجود دارد.

ثروتمندها

هنوز معلوم نیست چرا پولدار‌ها همیشه در تلویزیون شخصیت‌های منفی‌ای هستند. در بیشتر سریال‌ها پولدارها از ثروتشان استفاده می‌کنند تا قهرمان‌های محبوب را به خاک سیاه بنشانند بدون اینکه به تاثیر مخرب این تمرکز بر پولدار‌ها فکر کنند و حتی درصدی به ثروت مشروع آدم‌ها توجه کنند.

در کدام مجموعه دیده‌اید که شخصیت مثبت از میان آدم‌های پولدار انتخاب شود؟ حاج یونس از تبار ثروتمندان بازار است که گام در راه خطا می‌گذارد. کامرانی فقط به فکر نابود کردن آدم‌های فقیر است. در اغما این خانواده‌ای ثروتمند است که فرزند ناخلف دارد. این اتفاق به مجموعه‌های امسال هم محدود نمی‌شود. سال گذشته سریال «صاحبدلان» هم با این شخصیت‌ها قصه‌اش را سر و سامان داد.

بسیاری از خانواده‌ها گمان می‌کنند که خلق و خوی افراد تابعی از ثروت آنهاست. تبلیغ علیه این طبقه آن‌قدر گسترده است که به نظر‌های دیگر اعتنایی نمی‌شود. انگار پول عاملی است برای تبدیل شدن به کاراکتری خبیث. در حالی که اشتباه در هر طبقه‌ای ممکن است رخ بدهد اما تلویزیون همچنان می‌خواهد آنها را افرادی تن‌پرور، مزدور و بدجنس نشان بدهد که بیش از بقیه گرفتار گناه می‌شوند.

خانه‌های بزرگ

تهران دیگر جا ندارد. شهر پر از خانه‌های کوچک 30متری شده که خانواده‌ها در آن فقط می‌توانند بخوابند. جمعیت 10میلیونی پایتخت دارند به شهرک‌های اطراف مهاجرت می‌کنند.

ما هنوز خانواده‌ها  سریال‌ها در خانه‌های حیاط‌دار بزرگ زندگی می‌کنند. انگار هنوز آپارتمانی ساخته نشده. ربطی هم ندارد که افراد پولدار باشند یا فقیر و همه در خانه‌های بزرگ به‌سر می‌برند؛ نه از فرهنگ آپارتمان‌نشینی خبری هست و نه از مشکلات این افراد.

مجموعه «یک وجب خاک» در خانه‌‌های قدیمی حوض‌دار فیلم‌برداری شد. چه افشاری و چه کامرانی خانه‌های چند اتاقه داشتند.

«اغما» هم در خانه‌‌های ویلایی می‌گذشت و بازیگران «شکرانه» و «میوه ممنوعه» هم در خانه‌های بزرگ ایفای نقش کردند.

در شرایطی که فضای دور و بر ما کاملا مدرن شده و زندگی‌ها تابعی از فرهنگ آپارتمان نشینی شده‌اند، تلویزیون از رؤیای خانه‌های حوض‌دار با حیاط‌های 40 - 30 متری می‌گوید. در تهران آپارتمان وجود ندارد؛ این را تلویزیون به ما القا می‌کند.

کشدار بودن

تمام مجموعه‌های ماه رمضان در روز‌های پخش مراحل فنی را پشت سر می‌گذاشتند. قصه بعضی از آنها تا آخرین روزها هنوز سر و سامانی نگرفته بود.

روز بیست و چهارم ماه گروه یک وجب خاک مشغول ساخت قسمت سی‌ام سریال بود. نویسندگان مجموعه اغما تا بیست و سوم ماه هنوز پایانی برای سریال در نظر نگرفته بودند و می‌گفتند آخر سریال را با نظر مخاطبان طراحی می‌کنند.

به این ترتیب، عجیب نیست که قصه‌ای که باید در 13 – 12قسمت به پایان برسد، این‌قدر طولانی و کشدار شود. در بیشتر قسمت‌ها نه اتفاقی می‌افتد و نه ویژگی شخصیتی‌ای رو می‌شود.

تنها آدم‌ها در حالت‌ها مختلف روبه‌روی دوربین جا خوش می‌کنند. عجیب نیست برای روزهای ماه رمضان آینده که از  تاریخش  مشخص است و همه هم  منتظر پخش سریال هستند برنامه‌ریزی نشود ؟ ما را از این دردسر‌ها نجات بدهید. از الان به سال بعد فکر کنید. سخت نیست؛ باور کنید.

ساده‌لوحی

دقت کرده‌اید قهرمان‌های سریال‌های ایرانی تا چه اندازه ساده‌لوح هستند. همین سریال اغما نمونه خوبی است برای بررسی سادگی و کودن بودن قهرمان ماجرا.

دکتر پژوهان بزرگ‌ترین جراح مغز همخانه مردی به نام الیاس می‌شود و همه اختیار زندگی‌اش را به او می‌دهد.

او حتی به‌دنبال این نیست که بفهمد این الهامات چطور به داد او می‌رسد. رودرروی دخترش می‌ایستد، تنها به این خاطر که دوست مورد اطمینانش درباره دخترش حرف‌هایی زده، بدون آنکه تحقیق کرده یا حتی شک کند.

او همانند آدم  چشم و گوش‌بسته‌ای حاضر نیست لحظه‌ای از این مرد بی‌نام و نشان دست بکشد. در یک وجب خاک هم افشاری مانند افراد کم‌هوش به اوامر مهندس تن می‌داد و دست به کارهای عجیب و غریب می‌زد.

به این گروه می‌توانید نمونه‌های دیگر را هم اضافه کرد. اگر بیننده پروپا قرص تلویزیون باشید، حتما مجموعه «کلانتر» را هم دیده‌اید؛ سریالی که کارآگاهش به دنبال کشف جنایت‌ها، شواهد متعددی را پیدا می‌کرد اما نمی‌توانست آنها را تجزیه و تحلیل کند.

دلیل چنین اتفاقی تنها دست‌کم گرفتن تماشاگر است. نویسنده و کارگردان این سریال‌ها گمان می‌کنند فهم بیشتری نسبت به مخاطب دارند و همانند دانای کل، سعی می‌کنند که مخاطب را دست پایین به حساب بیاورند وگرنه خلق چنین کاراکتر‌هایی با تحقیق و علم به دانش همگان ممکن نیست.