روشن است كه آرامشخاطر آدمها در سطح دغدغههايي چون اشتغال و ازدواج و مسكن، بهرهوري زندگي و رضايت از خود و جامعه را در سطحي ابتدايي تأمين ميكند؛ رضايتي كه آجري اوليه براي ساختن ساختمان جامعه است.
جامعه ديني بر پايه به رسميتشناختن نيازها و مسيرسازي براي تأمين و تكميل ابتداييات زندگي شهروندانش، اقتصاد و معيشت را در ساختاري هدفمند و جهتدار تنظيم كرده است. اين جامعه، رفاه و بهرهمندي از امكانات مادي را سهم همه شهروندان ميداند و با ترسيم جامعهاي خالي از تهيدستان، به سمت رونق اقتصادي قدم برميدارد.
رشد اقتصادي و توانمندي مادي در سازمان دين، از آن جهت مطلوب و معروف بهحساب ميآيد كه بستري براي رشد شخصيت و امكاني براي توسعه ارزشهاست. چنين جامعهاي بهدنبال تأمين معيشت و ترويج آسايش مادي است اما نه از آن رو كه اصالتي براي حسابهاي بانكي قائل باشد و ارزشي ذاتي براي كيفهاي پول بلكه از آن جهت كه توانگري مالي، دست فرد را براي كمك به ديگران باز ميكند و دغدغههايي را آرام ميكند و فرصتهايي را براي طاعت بيشتر فراهم ميآورد.
توجه و ارزشدهي به معيشت و دارايي در جامعه ديني، خطقرمزهايي هم دارد. مرزها و خطقرمزها، دلبستگي و خودباختگي در برابر مال و ثروت و داراييها هستند، همان زمان كه نگاه را روي خود نگه ميدارند و آرزوها را شكل ميدهند، همان وقت كه دل را ميبرند و توجه را بهخود ميگيرند و اصالت را براي خود تعريف ميكنند.
تصميمگيران و مديران جامعه اسلامي از يك جهت در مسير فراهم كردن امكانات قدم برميدارند و از جهت ديگر در مسير ترويج عدمدلبستگي به دنيا. از يك سو توليد را در جامعه بهعنوان ارزش معرفي ميكنند و از سوي ديگر جامعه را به سمت مصرف سوق نميدهند. از سمتي براي جامعه ثروت توليد ميكنند و از سمت ديگر انفاق و دستگيري را ترويج ميكنند.
جامعه ديني، دنيا را مزرعهاي براي آخرت ميبيند، توليد را ترويج ميكند، قدرشناسي امكانات را ارزش ميداند و بهرهمندي از ثروت را محترم ميشمارد اما همانقدر كه مزرعه براي يك كشاورز محل توجه هست و نه محل دلبستگي، شهروندان را نزديك به ثروت و دور از دلبستگي نگه ميدارد.
سياستهاي ابلاغشده رهبري درباره خانواده، بند نهم: ارتقاي معیشت و اقتصاد خانوادهها با توانمندسازی آنان برای کاهش دغدغههای آینده آنها درباره اشتغال، ازدواج و مسکن.