میزگرد بررسی و تحلیل انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا- عصر پسا اوباما: بازیگران - بازی و صحنه با همت گروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان و همکاری مرکز تحقیقات سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی، موسسه مطالعات امریکای شمالی و اروپا و انجمن ایرانی مطالعات جهان، در روز دوشنبه ۱۰ آبان ماه ۱۳۹۵ در محل تالار حنانه دانشکده مطالعات جهان و در جمع کثیر دانشجویان و دانشگاهیان برگزار گردید.
در ابتدای نشست دکتر زینب قاسمی طاری؛ عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان ضمن خیر مقدم به میهمانان حاضر به معرفی دو پنل سخنرانی و سخنرانان میز گرد پرداخت.
سپس دکتر ابراهیم محسنی؛ مدیر مرکز پژوهش های افکار عمومی دانشگاه تهران به عنوان اولین سخنران این میز گرد، سخنرانی خود را با موضوع نظرسنجیها و افکار سنجی انتخابات آمریکا در سال 2016 آغاز کرد و با تاکید بر اهمیت نظرسنجی درباره انتخابات پیش رو، بحث خود را با طرح سه پرسش آغاز نموده و گفت: در تشریح این قبیل نظرسنجی ها توجه به چند نکته ضروری است؛ نخست اینکه نتایج نظرسنجی ها چه چیز را نشان می دهد؟ دوم، چه عواملی می تواند بین نتایج نظرسنجی ها و واقعیت فاصله بیاندازد و سوم، با توجه به نتایج این افکارسنجی ها چه قضاوتی می توان در مورد انتخابات داشت؟
وی با بیان اینکه بیش از صد موسسه نظرسنجی هر کدام به نحوی اطلاعاتی درباره میزان محبوبیت نامزدهای انتخابات آمریکا را ارزیابی می کنند، اظهار کرد: یکی از معروف ترین این موسسه ها روز گذشته فاصله بین «هیلاری کلینتون» نامزد دموکرات و «دونالد ترامپ» نماینده جمهوریخواهان را چهار درصد اعلام کرد. همچنین در نظرسنجی های «ای.بی.سی نیوز» و «واشنگتن پست» این فاصله کمتر می نماید. نکته مهم این است که در همه نظرسنجی های اعلام شده، میزان محبوبیت کلینتون بالاتر از ترامپ است. البته ممکن است در روزهای آینده با پیش آمدن رویدادهایی این فاصله کاهش یابد.
دکتر محسنی در پایان، نتایج نظرسنجی های صورت گرفته را منطبق با واقعیت های موجود و ضریب خطای آن ها را بسیار پایین دانست اما خاطر نشان کرد که تعداد زیادی از افراد به ویژه از طرفداران ترامپ از اعلام نظر خود طفره می روند که این موضوع را نباید فراموش کرد. این افراد با توجه به فاصله ی کم این دو نامزد، امکان تغییر نتیجه را محتمل میکند.
سپس دکتر زهره خوارزمی؛ دانش آموخته دکترای مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان به سخنرانی خود در زمینه اهمیت مشارکت زنان در انتخابات ریاست جمهوری 2016 پرداخت و به فراز و فرودهای مشارکت سیاسی زنان در تاریخ آمریکا پرداخت و گفت: پیش از جنگ جهانی اول، حضور زنان در جامعه آمریکا کمرنگ بود و آنان از حق رای برخوردار نبودند اما پس از پایان این جنگ ورود زنان به عرصه های اجتماعی- اقتصادی آغاز و در سال 1920 برای نخستین بار در تاریخ آمریکا حق رای زنان به رسمیت شناخته شد. با وجود این، همچنان نوعی شکاف جنسیتی (gender gap) در جامعه آمریکا پابرجا است که در انتخابات پیش رو نیز این موضوع بیش از گذشته خود را نشان می دهد.
دکتر خوارزمی درباره تفاوت وضعیت 2 نامزد انتخاباتی آمریکا در جامعه زنان این کشور گفت: نگاه این 2 نامزد انتخاباتی درباره زنان بسیار متفاوت از یکدیگر بوده است. کلینتون در زمان تصدی پست وزارت امور خارجه همیشه زنان را به عنوان دستیار و مشاور در سازمان های مختلف منصوب می کرد، اما در کارنامه ترامپ نه تنها سابقه ای از مشارکت زنان مشاهده نمی شود که در ادبیات وی نیز زنان جایگاهی ندارند.
دانش آموخته دکترای مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان در ادامه افزود: کلینتون برخلاف ترامپ مسائل مربوط به زنان را به خوبی می شناسد و از آن به عنوان ابزاری تبلیغاتی به خوبی استفاده می کند. ایشان برای موضوع های مربوط به این حوزه همچون امور خانواده، مسائل مربوط به تامین اجتماعی، حقوق زایمان و ... تلاش هایی را انجام و برنامه های مشخصی را ارایه داده است.
وی در ادامه گفت: به عقیده فعالان حوزه زنان در ایالت متحده، انتخاب کلینتون می تواند اتفاقی نمادین و سمبلیک باشد و انتخاب کلینتون لحظه تاریخی برای زنان آمریکا خواهد بود که سال ها برای این موقعیت جنگیده اند. البته باید توجه کرد که از منظر منتقدان کلینتون بسیاری از برنامه های تامین اجتماعی و سلامت زنان که در مبارزات اتخاباتی از آن بهره برده است، از نظر اقتصادی شاید غیر قابل انجام باشد.
در ادامه دکتر هادیان؛ عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی با موضوع احزاب دمکرات و جمهوریخواه و سیاست خارجی آمریکا پرداخت و با طرح این پرسش که چه کسی به ترامپ رای می دهد، سخنان خود را آغاز کرد و گفت: او به بیشتر اقشار آمریکا مانند لاتین تبارها، زنان و ... اهانت کرده است. برای پاسخ به این پرسش باید به موضوع اولویت بندی ها در ذهن شهروندان آمریکایی توجه کرد. به عنوان نمونه سختگیری در مورد مهاجران برای برخی بیشتر از توهین های ترامپ به زنان اهمیت دارد و یکی از سوالات اساسی که ایشان طرح و بحث خود را در قالب آن پیگیری نمود، این بود که با وجود اهانت هایی که به زنان و لاتین تبارها و سیاه پوست ها از سوی کاندید جمهوری خواه انجام گرفت، چرا هنوز نظرسنجی ها نشان می دهد عده ای از این گرووها به وی رای خواهند داد؟ وی همچنین به ایده ی هزینه- منفعت در ذهن مردم آمریکا برای انتخاب رییس جمهور پرداخت.
دکتر هادیان در ادامه گفت: در آمریکا رییس جمهور به پنج دلیل نمی تواند تغییرات زیادی را در کشور ایجاد کند که عبارتند از: ساختار قدرت در آمریکا، ساختارها و نظام های محدودیت زای بین المللی، وجود هنجارهای ملی و بین المللی، ضرورت های اقتصادی و در نهایت محدودیت های بروکراتیک و بدنه کارشناسی.
عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی سپس به پیامدهای احتمالی پیروزی هر یک از 2 نامزد پرداخت و گفت: در صورت پیروزی کلینتون در انتخابات، ارتباط این کشور با رقیبان ایران از جمله عربستان و رژیم صهیونیستی بهبود خواهد یافت اما در مورد ایران نتیجه ای عکس روی خواهد داد اما ترامپ سیاست های مستقل تری را در پیش می گیرد.
سپس دکتر فواد ایزدی؛ عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان و از صاحبنظران مسائل آمریکا به ساختار نظام انتخاباتی و شیوه انتخاب رئیس جمهور آمریکا پرداخته و در ابتدا سه پرسش اساسی را مطرح کرد: نخست، چه کسانی حکومت می کنند؟ دوم، در واقع چه کسانی بر مردم حکومت می کند؟ و سوم، مردم چقدر در نظام انتخاباتی تاثیر گذارند؟
دکتر ایزدی برای پاسخ به این پرسش ها، چهار نظریه مطرح در سیاست را تشریح کرد. نظریه نخست؛ برخی معتقدند در آمریکا سیستم بر مبنای دموکراسی است و در نهایت تصمیم گیر نهایی مردم اند. نظریه دوم؛ برخی از نخبگان اقتصادی در آمریکا با تسلط بر حوزه سیاسی حکومت می کنند. البته این نخبگان می توانند علاوه بر نخبگان اقتصادی، نخبگان رسانه ای و ... نیز باشند. نظریه سوم؛ به معنی تکثر است، به عبارتی در آمریکا جناح های مختلف وجود دارد و هر جناح در پی به کرسی نشاندن منافع خود است. نظریه چهارم؛ همان مکتب سوم است اما به جای جناح ها، گروه ها و سازمان های غیردولتی و مردم نهاد وجود دارند که در تصمیم گیری ها موثرند. در این مورد هم حرف نهایی را گروهی می زند که از وضعیت مالی بهتری برخوردار باشد.
عضو هیات علمی مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان چنین نتیجه گیری کرد: سخنانی که ترامپ درباره ساختار سیاسی آمریکا مطرح می کند بی شباهت به نظریه های دوم و چهارم نیست. او بارها در سخنان خود از موضوع مهندسی شدن انتخابات یعنی نقش کمرنگ مردم و نقش پررنگ میلیاردرها سخن به میان آورده است.
وی همچنین در قسمت پایانی صحبت های خود، به بحث در مورد اعتماد مردم به کنگره و دولت در گذر زمان از دهه 60 میلادی تا کنون پرداختند که طبق نظرسنجی موسسات معتبر، به شدت کاهش یافته و به کمترین حد خود رسیده است.
در ادامه دکتر محمد علی موسوی؛ عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان به ایراد سخنرانی پیرامون ارزیابی قدرتهای بزرگ از کاندیداهای دو حزب رقیب پرداخت و با طرح سه پرسش سخنان خود را آغاز کرد که عبارت بودند از؛ چرا انتخابات آمریکا برای دیگر کشورها اهمیت دارد؟ چرا این انتخابات توجه ها را به خود جلب کرده است؟ عکس العمل آشکار و پنهان قدرت های بزرگ درباره این 2 نامزد چه بوده است؟
دکتر موسوی در پاسخ به نخستین پرسش گفت: بعد از جنگ جهانی دوم آمریکا یکی از 2 ابرقدرت و اکنون تنها ابرقدرت جهان است. هر گونه تغییر و تحولی در این کشور می تواند در معادلات جهانی تاثیر مستقیم بگذارد. آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان است که در سال 2015 حجم تجارت خارجی این کشور با چین560 میلیارد دلار و با اتحادیه اروپا به یک تریلیون دلار می رسید. بنابراین می توان گفت اقتصاد این کشورها با آمریکا در هم تنیده است و برای آنها این که چه کسی رییس جمهوری آمریکا خواهد شد، اهمیت دارد.
وی در پاسخ به پرسش دوم، تصریح کرد: منطق حاکم بر آمریکا «استمرار» است نه «تغییر»، در حالی که مردم این کشور خسته از استمرار، خواستار تغییرات اساسی اند. این موضوع باعث شده است که به رغم مخالفت سران جمهوریخواه و سخنان جنجال ساز ترامپ، باز هم وی نزد مردم آمریکا از محبوبیت برخوردار باشد.
دکتر موسوی در پاسخ به سومین پرسش، بیان داشت: به طور معمول دولت های خارجی در انتخابات آمریکا از فرد خاصی حمایت نمی کنند، اگر چه آن ها تمایلات خود را پنهانی و گاهی در قالب کمک های مالی دنبال می کنند.
دکتر موسوی با بیان چند دلیل، تاکید کرد که نتیجه انتخابات آمریکا بیش از هر کشوری برای روسیه اهمیت دارد. وی افزود: پوتین ترامپ را آشکارا دارای صلاحیت برای ریاست جمهوری دانسته است. افشای ایمیل های کلینتون مساله ای بود که روسیه به نفع حزب جمهوریخواه از آن استفاده کرد. همچنین گفته می شود که مسکو در نظر دارد یکی از دیپلمات های خود را با هدف نظارت بر انتخابات به آمریکا اعزام کند؛ موضوعی که با موضع گیری تند آمریکایی ها روبرو شده است.
وی همچنین به بررسی هزینه هایی که هر کدام از کاندیداها در صورت پیروزی بر قدرتهای بزرگ تحمیل خواهند کرد، پرداختند.
در پایان دکتر حسن حسینی، مدیر گروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان، به صحبت پیرامون نخبه گرایی و پوپولیسم اقتصادی-سیاسی در انتخابات آمریکا پرداخت و به عنوان آخرین سخنران این نشست با معرفی کتاب ' America's Three Regimes: A New Political History' به قلم «مورتون کلر» مورخ آمریکایی، نگاه تازه این کتاب را به تاریخ و سیاست آمریکا انعکاس داد و گفت: کلر معتقد است از سال 1930 تا به امروز تاثیرگذاری نهادهای غیررسمی به ویژه غیرحزبی بر سیاست گذاری های آمریکا فزونی یافته است.
وی با اشاره به مقاله ای که به تازگی در روزنامه «وال استریت ژورنال» انتشار یافته است، بیان داشت: طی 40 سال گذشته شاهد تغییر بازیگران در عرصه سیاست و نقش احزاب رسمی هستیم. بنابراین رژیم تازه ای در حوزه سیاسی آمریکا در حال شکل گرفتن است که نتیجه این رژیم چیزی جز رشد پوپولیسم و کاهش نقش و وزن نخبه گرایی نیست.
این جلسه با سئوالات شرکت کنندگان در جلسه و پاسخ های سخنرانان به پایان رسید.