محور اصلی این نشست بررسی زمینهها و پیشینه روابط فرهنگی با نگاهی به چشم انداز و ظرفیتهای فراروی دو کشور بود. صاحبنظران و استادانی از دانشگاههای روسیه، ایران و دانشگاه «استنفورد» آمریکا در این نشست به سخنرانی پرداختند.
نشست اول این سمینار که به مدیریت دکتر گودرز رشتیانی؛ دبیر سمینار و عضو وابسته هیئت علمی گروه مطالعات روسیه دانشکده مطالعات جهان برگزار شد. دبیر سمینار در آغاز برنامه ضمن ارائه گزارشی از مناسبات تاریخی دو کشور به ضرورت پرداختن به اشتراکات فرهنگی و تمدنی دو کشور پرداخت و اظهار امیدواری کرد که روسیه شناسی در ایران نیز بتواند همپای ایران شناسی در روسیه توسعه و تعمیق یابد.
در ادامه دکتری. کلیوچنیکوف از سنتپترزبورگ به سخنرانی در زمینه ترجمه ادبیات فارسی در روسیه پرداخت.وی در ابتدای سخنانش گفت: ایران و روسیه در زمینههای تاریخی، جغرافیایی و ادبی پیوندهای نزدیکی دارند که تامل در این پیوندها ما را بیشتر از گذشته به هم نزدیک می کند. نگاهی به افسانههای روسیه پیش از ورود دین مسیحیت به این سرزمین نشان دهنده آن است که باورهای این سرزمین در برخی مناطق از الهههای باستانی ایران تاثیر زیادی پذیرفته اند.
دکتر کلیوچنیکوف ادامه داد: هر چند که در زمان کنونی می توان درباره یک فرهنگ به راحتی اطلاعاتی کسب کرد اما باید بگویم دانستههای ما در زمینه فرهنگ ایران به سدههای پیش بر می گردد که نویسندگان روسی از سرزمینی سخن گفته اند که در آن عدالت اجرا می شود.
به گفته کلیوچنیکوف یکی دیگر از تشابههای فرهنگی ایران و روسیه رواج دو دین یکتاپرستی اسلالم و مسیحیت در این دو کشور است که در ذات خود مشترکات فراوانی دارد. وی با اشاره به سختیهای فرهنگی دو کشور در سده بیستم میلادی اظهار کرد: ما دو کشوری بودیم که در این سده سختیهای زیادی کشیدیم زیرا در این سده بیشتر گرایش حاکمان به سوی فرهنگ غربی بود. ایران پیش از روسیه با انقلاب اسلامی توانست جلوی نفوذ غرب را بگیرد. روسیه نیز در دهه 90 میلادی و بعد از تحولات این کشور توانست به سمت فرهنگ شرقی چرخش پیدا کند.
کلیوچنیکوف گفت: ایران تعداد قابل توجهی افراد باهوش و باسواد دارد که شاید در جهان یک استثنا باشد زیرا ما کمتر کشوری در جهان داریم که این تعداد افراد با استعداد در آن باشد. وی با اشاره به نمودهای رسوخ فرهنگ ایران در مناطق جنوبی روسیه گفت: در واپسین سالهای حکومت اتحاد جماهیر شوروی شعر شاعران بزرگی همچون «مولوی» و «جامی» در مناطقی مانند تاجیکستان، ترکمنستان و آذربایجان ترجمه و منتشر شد که موجب گسترش فرهنگ ایران در این مناطق شده است. امروزه نیز نویسندگان ما درباره شاعرانی چون حافظ شیرازی مطالبی می نویسند یا اشعار این شاعران را ترجمه می کنند. البته از مدتی پیش ترجمه آثار امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی در روسیه شروع شده است. رهبر ایران افزون بر یک مصلح اجتماعی، یک فیلسوف و شاعر بزرگ نیز محسوب میشد.
دیگر سخنران نشست، دکتر ناهید کلاشی؛ عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا بود که ادبیات کودک و سیر تکوین آن در ایران و روسیه را مورد بررسی قرار داد.
وی با بیان اینکه ادبیات کودک و نوجوان از نخستین لالاییهای پدر و مادر شکل می گیرد گفت: در ایران و روسیه ادبیات کودک و نوجوان در سیر تکوینی همانندی قرار گرفته اند که در شرایط قبل و بعد از انقلابها رویه متفاوت دارد.
دکتر کلاشی گفت: به روایت تاریخی، ادبیات کودک در روسیه از سده 12 میلادی شروع می شود و در سدههای بعد روند تکوین خود را ادامه می دهد تا جایی که نوشتههای سده 16 تا 18 میلادی این آثار بیشتر جنبه تاریخی دارد. در سده 18 و همزمان با حکومت «پطر کبیر» ادبیات کودک جنبه آموزشی به خود گرفت که این کار به خاطر اهمیت آموزش کودکان برای پطر کبیر بود. یکی دیگر از همانندیهای ادبیات کودک در ایران و روسیه این است که برخی ادعا می کنند ادبیات کودک از کشورهای غربی گرفته شده است.
دکتر کلاشی در پایان اظهار کرد: معرفی فرهنگ ایران و روسیه در قالب ادبیات به کودکان موجب می شود آنها بیشتر علاقمند به شناخت و زوایای پنهان فرهنگ 2کشور شوند. این مهم نیازمند ترجمه متنهای روسی به فارسی و برعکس است. البته نباید ترجمه آثار کشورهای دیگر به نابودی آثار نویسندگان داخلی منجر شود.
دکتر سید مطهره حسینی؛ کارشناس مسایل روسیه سومین سخنران این نشست بود که موضوع فرهنگ، سیاستهای فرهنگی و فرهنگ سیاسی را در ایران و روسیه مورد بحث قرار داد.
نخستین بحث وی در زمینه فرهنگی، شناخت منابع در زمینه مسایل فرهنگی کشور روسیه بود. حسینی در این پیوند اظهار کرد: در کشور روسیه منابع فراوانی در زمینه فرهنگ و سیاستهای فرهنگی وجود دارد که می توان به آسانی به آن دست یافت.
وی با بیان اینکه در قانون اساسی روسیه سعی شده است فرهنگ به بهترین شکل آن یعنی براساس معیارهای جهانی تعریف شود گفت: در قوانین روسیه به نمادها و فرهنگهای محلی به شدت احترام گذاشته می شود تا جایی که در این کشور فرهنگ سنتی و فرهنگ مدرن به یک اندازه مورد توجه قرار می گیرد.
وی گفت: همانندیهای فرهنگی ایران و روسیه زمانی زیاد به چشم می آید که دردو کشور نهادهای فراوانی کارگزار امر فرهنگ هستند. در روسیه نهادهای دولتی و نیمه دولتی فراوانی وجود دارند که به بحث فرهنگ و نحوه شکل دهی آن می پردازند.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا افزود: از مجموع اطلاعاتی که در زمینه فرهنگ در روسیه وجود دارد می توان دو ویژگی خاص فرهنگی این کشور را مورد بحث قرار داد. یکی از این ویژگیها «فردگرایی» است که از یک جامعه مدنی قدرتمند با آزادی بیان برخاسته است. دیگر ویژگی فرهنگی این کشور به صورت خاص تمامیت خواهی و قدرت گرایی است. این دو ویژگی متضاد در فرهنگ روسیه در کنار هم ادامه حیات می دهند.
وی در پاسخ به پرسشی در زمینه نحوه اجرای حقوق قومیتهای مختلف در کشور روسیه گفت: در قانون اساسی این کشور احترام برای اقوام و گروههای مختلف مورد تاکید است اما آنچه که در این زمینه مهم است اجرای این قوانین است زیرا همه قوانین نوشته شده یک کشور ممکن است به صورت کامل اجرا نشود.
دکتر آیدین قرامصطفی از دانشگاه استنفورد آمریکا دیگر سخنران این نشست بود که درباره ادبیات عامیانه جنوب روسیه و همانندیهای فرهنگی آن با کشورهای همسایه سخن گفت.
وی گفت: همانندیهای فراوان این منطقه (جنوب روسیه) با کشورهای همسایه موجب شده تا داستانهای افسانه ای و رمانها در ادبیات مردمی و عامیانه منطقه قفقاز ویژگیهای مشترک فراوانی داشته باشند. البته شخصیتهای این داستانها با توجه به شرایط هر منطقه و کشور ممکن است متفاوت باشد.
وی گفت: در مطالعه فرهنگهای محلی جنوب روسیه این سوال در ذهنم شکل گرفته که این خرده فرهنگها چگونه بین امپراتوری ایران و روسیه در گذشته ارتباط برقرار می کرد؟ برای پی بردن به این ارتباط سعی دارم که نسخه اصلی داستانهای عامیانه در ایران، روسیه ، قفقاز و گرجستان را مورد بررسی قرار دهم تا بتوانم با شناخت همانندیهای آنها، به اشتراکهای فرهنگی منطقه پی ببرم. یکی از ویژگیهای منطقه قفقاز از لحاظ ادبی این است که تا قبل از سده بیستم میلادی تعداد زیادی از داستانهای ادبی این منطقه به زبان فارسی است و این نشان دهنده آن است که در برخی از مناطق زبان درباری فارسی بوده است.
دکتر قرامصطفی در پایان گفت: سنتهای ادبی را به آسانی نمی توان براساس مرز تقسیم کرد. دولت- ملتهای کنونی تنها در قالب مرزهای سیاسی هستند که در سدههای گذشته شکل گرفته اند.
در نشست دوم که به مدیریت دکتر زهرا محمدی اجرا شد، ابتدا دکتر ن.دمیتروف؛ مورخ و مدیر انتشارات «وچه» در مورد بازار نشر ایرانشناسی در روسیه سخنرانی کرد.
وی در سخنان خود به چشم اندازهای پیش روی روابط فرهنگی ایران و روسیه پرداخت. و در این زمینه گفت: اگر بخواهیم مهمترین موانع را در سالهای گذشته نام ببریم باید به دو مانع اصلی در سدههای گذشته اشاره نمود: اول- ماجرای قتل «گریبایدف» (وزیر مختار روسیه در زمان فتحعلی شاه قاجار در تهران) در سال 1829 میلادی؛ دوم- همسویی دربار ایران با آلمان در جنگ جهانی دوم .وی در ادامه به تفصیل درباره ماجرای گریبایدوف و نیز نیازمندیهای بازار نشر روسیه در حوزه ایرانشناسی و ضرورت ورود به حوزههای مطالعاتی جدید صحبت کرد.
سخنران دیگر این همایش دکتر ناهید عبدالتاجدینی؛ فارغ التحصیل دکتر زبان روسی از دانشگاه دولتی سنت پترزبورگ و یکی از مترجمان کتاب تازه منتشر شده «تاریخ روسیه» بود که در این نشست به جایگاه زبان فارسی در آثار نوشتاری گریبایدوف پرداخت. وی ضمن ارائه گزارشی از حضور و قتل گریبایدوف در ایران گفت: وزیر مختار روسیه در ایران با شرح فرهنگ ایرانی در قالب سفرنامه و نامههای رسمی و خصوصی توانست نمودها و ریشه هایی از فرهنگ ایرانیها را به روسیه بشناساند.
عبدالتاجدینی گفت:بخشی از نوشتههای وی توصیف ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی ایران از جمله استان گیلان اختصاص دارد و به فرهنگ اقوام این استان پرداخته است. بنابراین برخی بر این باورند که سفرهای گریبایدوف به ایران در روابط فرهنگی و ادبی دو کشور یک نقطه عطف بوده است زیرا نامبرده چهار بار از «سن پترزبورگ» روسیه به ایران آمده و داستان و شرح سفرهای فراوانی درباره ایران نوشته است.
سخنران سوم نشست دوم دکتر زهرا محمدی؛ استاد مطالعات فرهنگی روسیه جهان بود. وی درباره مهمترین موانع گسترش روابط فرهنگی ایران و روسیه سخنرانی کرد گفت: مهمترین مانع گسترش روابط فرهنگی بین دو کشور را مانع زبانی و عدم شناخت کافی دو طرف از فرهنگهای یکدیگر دانست و بر نقش سفارت خانههای دو کشور در رفع این موانع تاکید کردند. در پایان دکتر محمدی به قتل گریبایدوف و عدم فهم مشترک در این زمینه اشاره کرد واین رویداد را یک حادثه پر رمز و راز عنوان نمودند.
آخرین سخنران جلسه نیز دکتر احمد پاکتچی؛ استاد مطالعات فرهنگی روسیه بود که به بررسی ریشههای مفهوم حکومت و حاکمیت در فرهنگ ایرانی و روسی پرداخت. وی با اشاره به واژه هایی نظیر شاه، خاقان در زبان فارسی و واژههایی نظیر تزار و کنیاز در زبان روسی ساخت مفهومی این کلمات را در هر دو زبان بررسی کرد و گفت: در هر دو فرهنگ ساختارهایی وجود دارد که نشان از اطاعت مطلق از حاکم دارد.
نظر شما