ديروز هجدهم آبان، سالروز تولد علامه دكتر محمد اقبال لاهوري بود؛ مردي با ساحتهاي گوناگون و گسترده: از فلسفه تا سياست، از قرآنپژوهي تا عرفانمداري، از حقوقداني تا تاريخگويي، و از شمار برادران اهل سنت و حنفي محسوب شدن اما دوستدار اهل بيت بودن، و البته پژوهشگر، استاد دانشگاه، ايدهپرداز و مسلط به چند زبان: انگليسي، عربي، آلماني، اردو، پنجابي، و... مهمتر از همه، بهخصوص براي ما ايرانيها، عاشق زبان فارسي و مبلغ فرهنگ ريشهدار و ژرف ايراني.
من سرآمد كارهاي بزرگ او را در 3 محور خلاصه ميكنم: در سياست، بهدنبال استقلال و اعتلاي مسلمانان كشورش بود و نتيجهاش را در تأسيس كشور پاكستان، كه نخستينبار نيز به پيشنهاد خودش مطرح شد، رقم زد؛ در فلسفه، نظريه جديد و پرتحركي ارائه داد بهنام «خودي» كه در آن چيزي از مردمش و مسلمانان نخواست جز تلاش، كوشش، حركت و تپش، و نيز تكيه زدن به نيروهاي قدرتزا و قوتدار دروني كه خداوند در وجود انسان به وديعه نهاده، اما بشر از آن غفلت ورزيده؛ و در انتخاب زبان و فرهنگ، فارسي را برگزيد و ايران را، با صد شوق و هزاران هزار شيفتگي. اقبال به هوش فطري و پس از انس با ديوانهاي شاعران بزرگ ايرانزمين، بهويژه مولوي، دريافت كه رواني، كارايي، شيوايي و آهنگ و موسيقي زبان فارسي سرتر از همه زبانهايي است كه او بدانها چيره است؛ بنابراين ابايي نداشت كه با صداي رسا ، در وصف دُر نادره درياي دَري بسرايد كه:
گرچه هندي در عذوبت شكر است / طرز گفتار دري ، شيرينتر است
اما درخصوص توانايي ايرانيها و آداب و رسوم و هنر و فرهنگ، ايشان سنگ تمام گذاشته وعميقا اعتقاد داشته كه دين مبين اسلام در طليعه ظهور خود حاملي بهتر از فرهنگ و تمدن ايراني نيافته و ايرانيها به مدد تفكر فلسفي و نيز تعمق عرفاني و برازندگي به تدين، همت برتر، حميت والا و روحيه فداكاري، به بهترين شكل توانستهاند در افزايش بُرد و نفوذ فرهنگ اسلامي به ساير نقاط جهان ياريگر شريعت محمدي باشند. اگر اهل مطالعه باشيم و پژوهش، با زيباييها و توانمنديهاي فرهنگ و تمدن ايراني در آثار اقبال لاهوري بيشتر آشنا خواهيم شد.
عجم بحري است ناپيدا كناري/ كه در وي گوهر الماس رنگ است
- پژوهشگر فرهنگ و ادبيات