فرودگاهي كه همه، برنامهشان را با پروازهاي تهران تنظيم ميكنند و اغلب خلوت است. كمي بعدتر، سرعت، حداكثر 100كيلومتر است، در جادهاي كوهستاني كه كارگران براي تعريض و مناسبسازياش مشغول كار هستند و حدود 90كيلومتر تا مرز مهران بيشتر نيست. اين سفر هم يك ساعت بيشتر نميشود و حالا، در مرز شهر مهران هستيم؛ شهري كه به انتخاب مسافران اين چند سال مراسم اربعين حسيني، بهترين مرز سفر براي رسيدن به شهرهاي زيارتي عراق است؛ شهري كوچك و خلوت كه ميگويند در آن ايام، يكباره تبديل به پاركينگي بزرگ و شلوغ ميشود و مسيري براي پياده يا سواره رفتن تا مرز؛ جايي كه مهران تمام ميشود و مردم، به طرز عجيبي مهربانتر ميشوند.
جاده را خوب بلد است، روزمرگياش اينجا ميگذرد؛ از ايلام به مهران و از مهران به ايلام. ميگويد مسير كه شلوغ ميشود، ما از كار ميافتيم؛ «همين جاده يك ساعته ميشود 5 ساعت و بلكه اصلا ميمانيم در مسير؛ بعضيهايمان كه كلا كار معمول را ميگذاريم كنار.» وقتي همه پياده ميشوند، متوجه ميشود مسافر صندلي جلو، هنوز نميداند به ترمينال رسيدهاند. چهارراه را نشان ميدهد؛«سمت راست يك هتل هست، سمت چپ هم كه بروي 2تاي ديگر، بازار هم همين مسيري است كه ميروي، چيز زيادي ندارد.» كرايه صندلي جلوي سواري در اين مسير 10هزار تومان است و صندلي مينيبوسها، 4هزار تومان.
- اسكان موجود است، نيست
بازار واقعا چيز زيادي ندارد، در واقع پيادهرويي عريض است با دستفروشاني كه همهچيز ميفروشند، ازجمله پسته كوهي كه بومي همين حوالي است. حدود هزار قدم از چهارراه گذشتهايم كه بالاخره نماي دو هتل نمايان ميشود. يكيشان بيشتر رستوراني است كه اتاق هم در طبقه بالا دارد، دومي كمي شيكتر اما بسته است! اينجا را دو جوان اداره ميكنند؛ «اتاق را شبي 60 هزار تومن هم دادهايم، به شما 50 ميدهيم.» طبقه بالا شبيه به راهروهاي قديمي مدرسههاست و نميشود گفت وارد يك هتل يكستاره شدهاي. اتاق، كامل و تميز است اما چنگي به دل نميزند. با وجود اين، براي شهري كه سالها مسافري بهخود نديده، همين هم غنيمت است؛ غنيمتي كه در روزهاي شلوغ سفرهاي زيارتي، ناياب ميشود.
شهر آرام است، با خيابانهايي كه به ندرت ماشيني از آنها رد ميشود اما معلوم است همه در انتظار هستند. اين را تابلوهاي متعدد «به سمت پاركينگ» نشان ميدهند. بيلبوردهاي متعددي هم از طرف شهرداري به دارندگان زمين مناسب براي پاركينگ، يادآوري كردهاند كه تا 15آبان فرصت دارند پاركينگشان را ثبت كنند. پاركينگهاي كوچك داخل شهر، بهويژه آنهايي كه ديواركشي دارند، ويژه بهحساب ميآيند. 3 مرد در ورودي يكي از آنها ايستادهاند به انتظار مسافر و به مراقبت از ماشينها؛ «مجوز گرفتهايم، بيشتر براي بيمهاش؛ با ٧٠هزار تومان براي ايام اربعين كل پاركينگ را بيمه كردهايم. قيمت را هم خودمان تعيين ميكنيم، ملك شخصي است؛ مثلا من زمينم چهارديواري است. براي هر شب، ٦ هزار تومان ميگيرم، بقيه ٥ هزار توماني هستند. عوضش خيال مسافر از ماشينش راحت است. همين روزها اينجا آنقدر شلوغ ميشود كه كسي قيمت نميپرسد و فقط ميپرسد جا داريد؟»
- ورود به پايانه مرزي ممنوع!
به خروجي مهران ميرسيم. ميپرسد: «كارت تردد داريد؟» ميگوييم نه، ولي ميرويم تا پايانه و برميگرديم. ميگويد تا تعطيل نشده، برگرديد شهر و از فرمانداري براي هنگ مرزي نامه ببريد تا برايتان كارت تردد موقت صادر كنند. بعد برگرديد، براي عبور خدمتتان هستيم. عوارض خروج از كشور در پايانه مرزي، 12هزار و 500 تومان است اما براي خروج از شهر و رسيدن به مرز، 10هزار تومان هم شهرداري عوارض ميگيرد. مبلغي كه البته ما پرداخت نميكنيم، چون خيلي زود كارهايمان بهعنوان تيم خبري درست ميشود. عكاس همراه ما، بچه ايلام است و بخشدار مهران را ميشناسد. آشنايي فاميلي دارند، همانطور كه جوان متصدي هتل، پسرعمويش از كار درميآيد! در شهر كوچك، همه يكديگر را ميشناسند و به همين دليل، غريبهاي در شهر، كاملا شناس است. نامه را از فرمانداري ميگيريم. راننده ميگويد احتمالا وقتي مراجعه زياد شود، ديگر اين عوارض را نگيرند، چون مسير حسابي شلوغ ميشود. آسفالت جاده كموبيش تازه و مشكي است. سمت چپ، ماشينهاي جادهسازي مشغول كار هستند و سمت راست، آدمهايي مشغول كارهاي غرفهسازي و برپايي چادرهاي عظيم، نصب رديف پرچمها و... . خيلي زود، مرز به چشم ميآيد؛ جايي كه سالها پيش، ناامن شد و خيلي زود زير زنجير تانكهاي عراقي رفت. شهر، از آن روزها هنوز يادگاري به اسم «رزمگاه تپه شني» دارد.
- از حرم رضوي تا كربلاي حسيني
كنار آنها كه در سمت راست مسير رفت به سمت عراق مشغول كار هستند توقف ميكنيم. همه سرشان بهكار خودشان است، جوان بلندبالايي به سمت مهمانهاي كنجكاو ميآيد. احمد كشكولي ميگويد كه خبرنگار است و امسال، نمايشگاه مطبوعات را رها كرده و آمده. ميگويد: «ما از طرف آستان قدس رضوي اينجا هستيم. 2سوله آشپزخانه صنعتي زدهايم كه روزانه 150هزار نفر را غذا ميدهند. مسير را هم مزين به رديف پرچمهاي سبز و سرخ كردهايم تا حالوهواي حسيني داشته باشد. اين سازههاي ميلهاي هم كه ميبينيد، چادر ميشوند براي زوار. 20چادر كه هر كدامشان 250نفر ظرفيت دارند. 6چادر براي خانمها و 14محل اسكان هم براي آقايان. با اين حساب، هر شب ميزبان 5هزار نفر ميشويم». بين آن همه ميلهها كه براي ساختوسازهاي عظيم بهكار ميروند، يك ماكت بزرگ هم ساخته شده، با نمايي كه آدم را ياد مشهد مياندازد: «كار هيئتهاي واوان است. به دعوت ما دارند صحن جامع رضوي را براي مسافران شبيهسازي ميكنند.» صدا ميزند تا مسئول بچههاي واوان بيايد. كريم باقري ميگويد: «براي استقبال و بدرقه زوار اين ماكتها را ميسازيم كه فضا كاملا معنوي شود. عرض محوطه 37متر، طولش 100متر و ارتفاع ماكتها 5متر است؛ كاري كه سال گذشته در دهه كرامت در واوان مشابهاش را ساختيم و با استقبال روبهرو شد». اينكه كشكولي ميگويد در ايام اربعين، 100نفر از خادمان حرم رضوي به اينجا ميآيند، ضمن غرفههايي هم آماده شده تا در اختيار كساني قرار بگيرد كه ميخواهند در اين مسير، موكب داشته باشند.
- همه ميروند، كسي نميخواهد بيايد
در پايانه مرزي وضعيت معمولي است؛ مثل همه ترمينالهاي مسافري، تاكسيها منتظر هستند، آن طرف هم اتوبوسهاي فراوان پارك كردهاند. با اين تفاوت كه اينجا، پسرهاي نوجوان سيمكارت به دست، دنبال مشتري هستند و مردهاي جا افتاده، قصد فروش دينار به هر جنبندهاي را دارند: «قيمت؟ راحتش اين ميشود كه هر يك ميليون تومان، ٣٤٥ هزار دينار عراق؛ چند دينار ميبري؟» مردي كه چفيه عربي ميفروشد، در جواب اين سؤال كه اينها از آن طرف ميآيد يا اين طرف، ميگويد: «چه فرقي ميكند؟ اين راه همهاش تبرك است. ببر براي سوغات، فقط 5هزار تومان». در محوطهاي كه پر از رفتوآمد است، زير آلاچيقهايش مسافراني خسته به خواب رفتهاند و دستفروشان و گاريدارها در انتظار مشتري گشت ميزنند. يك ميز متفاوت كه خانمي جوان با پوشش اداري پشت آن نشسته، متفاوت و تنها، زيريكي از سايهبانها به چشم ميآيد. ميرجاني، فروشنده بيمه است؛ «خريد بيمه از ما اختياري است، ولي داشتن بيمه براي عبور از مرز، اجباري است؛ همين حالا اقدام كنيد!» بيمه عمر و حوادث براي مسافران انفرادي است. كاروانها را مدير كاروان قبل از حركت بيمه كرده. فروشنده ميگويد: «مبلغ، فقط 10هزار تومان است. سقف تعهد، 2ميليون و 700هزار تومان براي كارهاي بيمارستاني و 270ميليون تومان براي فوت و نقص عضو است». كمي آن طرفتر، مردي كه چهرهاش نشان ميدهد 60سال را پر كرده، ميگويد مداح كارواني است كه از راه برگشته، ميگويد هر 3ماه مسافر اين مسير است. ميگويد وضعيت بهتر از گذشته شده اما هنوز كمبودهايي وجود دارد. كار گمركي مسافران سريع راه نميافتد. سرويسهاي بهداشتي وضع مطلوبي ندارند و در فاصله حائل بين دو كشور، هيچ خدماتي ارائه نميشود. ميگويد در سفر قبل شاهد زمين خوردن و بدحالي مسافري بوده كه نياز مبرم به آمبولانس داشته. سراغ مدير پايانه مرزي را ميگيريم، ميگويند سرش شلوغ است، الان هم سفير ايران در عراق آمده و جلسه دارند.
- پا در سفر، دل در زيارت
سفر به قصد زيارت از مسير مهران، با شوق شروع ميشود، با هواپيما هيجان پيدا ميكند، با سرعت 800كيلومتر در ساعت كليد ميخورد، در مسير جاده آهستهتر ميشود و در ترافيكي كه از چند كيلومتري شهر شروع ميشود، سفر به سرعت صفر نزديك ميشود؛ با ماشينهايي كه يا در راه ماندهاند يا در پاركينگها. از اينجا به بعد، بايد بار سفر را خوب بسته باشي، لازم است دل به مقصد سپرده باشي؛ تنها باشي، ميان جمعي كه به آن سو ميروند، دشت كرب و بلا.
بخشدار مركزي شهرستان مهران:
هر نفر 100مهمان داريم!
مهران، يك شهر كوچك مرزي است كه در روزهاي عادي سال، بسيار خلوت است؛ شهري كه در سالهاي گذشته، بهطور ويژه در ايام اربعين حسيني يكباره با رشد 100برابري جمعيت حاضر در جغرافياي شهرياش مواجه شده و تبديل به پاركينگي بزرگ و پايانهاي مسافري ميشود. بخشدار مركزي شهرستان مهران ميگويد. اين شهر، تنها 14هزار نفر جمعيت دارد و با احتساب روستاهاي اطراف، جمعيت شهرستان مهران حدود 27هزار نفر است. ايرج فرجي تأكيد ميكند كه ورود نزديك به يكميليون و 400هزار نفر مهمان و مسافر به شهري 14هزار نفري، چالش آساني نيست؛ نه براي مردم و نه براي مسئولان شهر و حتي مسافراني كه به اين نقطه از مرز ميآيند. آقاي بخشدار، از زندگي مردم مهران و روزهاي شلوغ اين شهر خلوت ميگويد.
- مسير نزديك، مرز امن
شهر ما مهران، اتفاقات زيادي را پشت سر گذاشته. پس از بازسازيهاي بعد از جنگ، حمله آمريكا به عراق نقطه عطفي را در شهر ما پديد آورد. اين اتفاق باعث شد اهالي شهر از مهران مهاجرت كنند و شهر كاملا خلوت شود. پس از آن، با سقوط صدام، مرز دو طرف كمي باز شد و اقداماتي براي بهبود اوضاع تجار و سفر زائرين به عتبات عاليات صورت گرفت كه البته سرعت اين اقدامات از جانب عراق كمي كندتر بود، چون اين كشور آن موقع و هنوز هم با مشكلات خاصي دستوپنجه نرم ميكند. بهتدريج، با بهتر شدن روابط و اوضاع، زوار كمكم عادت كردند كه براي مراسم تاسوعا، عاشورا و اربعين از طريق مرز مهران به عراق سفر كنند. در ابتداي امر وقتي عدهاي از مسئولان عراق هنوز از افراد وابسته به صدام بودند كمي سخت ميگرفتند و مراوده به اندازه حالا انجام نميشد. اما رفتهرفته اوضاع بهتر شد. امروز شهر مهران يك مرز بينالمللي براي ايران است كه مردم از سراسر كشور خودمان و كشورهاي همسايه مثل افغانستان، پاكستان و همسايههاي شمالي به آن سرازير شده و از اين راه كه نزديكترين و امنترين مسير براي رسيدن به عتبات عاليات است، به عراق سفر ميكنند.
- آمادهايم براي اربعين
وضعيت امسال شهر مهران در مقايسه با سال گذشته، براي مراسم اربعين بسيار بهتر خواهد بود؛ هر چند حدس ميزنيم كه شلوغتر باشد. در سال گذشته ضعفها مشخص شده و امسال جبران شدهاند. در حال حاضر براي پارك خودروهاي زائرين تدابيري انديشيده شده. سال گذشته حتي بعضي زوار خودروهاي خود را در فاصله ۵ تا ۶ كيلومتري اين شهر پارك كرده و به عراق رفتند اما امسال شهرداري، پاركينگي به مساحت ۷۰ هكتار را براي مسافران ساماندهي كرده كه ظرفيت ۵۰هزار خودرو را دارد. پاركينگهاي كوچك هم در سطح شهر موجود هستند. هزينه پاركينگها مشخص است، 4 شب اول حداكثر ۲۵ هزار تومان و از شب پنجم به بعد شبي ۵ هزار تومان درنظر گرفته شده است. درست است كه پاركينگها مسقف نيستند اما با پارك كردن در آنها ديگر خيالتان از بابت امنيت خودرو راحت خواهد بود. جداي از بحث پاركينگ، خدمات بسياري در شهر و مسيري كه تا مرز وجود دارد، درنظر گرفته شده است. موكبهاي بسياري كه خدمات رفاهي و فرهنگي ارائه ميكنند وجود خواهد داشت؛ خدماتي كه از طرف استانهاي مختلف و بهطور ويژه آستان قدس رضوي و حتي داوطلبان مردمي ارائه ميشود.
- اگر به قصد زيارت ميآييد
-سعي كنيد در ابتداي ورود به شهر، در نخستين پاركينگي كه ميبينيد و ظرفيت دارد خودروي خود را پارك كنيد تا در شهر، ازدحام و ترافيك اتفاق نيفتد. در غيراين صورت، هم براي خودتان دردسر خواهد شد و هم براي اهالي مهران كه در اين ايام حتي كسب و كارهايشان هم تعطيل ميشود. عموم مردم اين شهر از ورود زائرين درآمدي كسب نميكنند. در واقع اين حجم از زوار از لحاظ مادي برايشان منفعت چنداني ندارد اما هميشه از نظر معنوي سعي ميكنند تمام مشكلات زائرين را به حداقل برسانند. شهر مهران ظرفيت حدود يك تا ۲ ميليون مسافر را ندارد و مردم شهر گاهي در اين ايام مسافران را در خانههاي خود اسكان ميدهند.
-اگر از همين حالا براي زيارت سفر كنيد و موعد سفر خود را به روزهاي آخر نيندازيد ترافيك به حداقل ميرسد. فاصله ايلام تا مهران ۸۵ كيلومتر است كه در روزهاي عادي يك ساعت زمان ميبرد اما در اين ايام بهدليل ترافيك ممكن است ۵ ساعت زمان ببرد. حتي بودهاند زواري كه يك شب كامل در ترافيك اين جاده ماندهاند. پس براي زمان سفرتان هوشيارانه تصميم بگيريد. حتي ميتوانيد در اين ايام كمتر از خودروهاي شخصي براي سفر استفاده كنيد تا به كاهش ترافيك كمك كنيد.
-كارهاي لازم براي دريافت ويزاي خود را پيش از سفر انجام دهيد تا هنگام رد شدن از مرز مهران به طرف عراق، دچار مشكل نشويد. توجه كنيد كه اگر به هر نحوي بدون ويزا وارد عراق شده و دستگير شويد حداقل حدود ۶ماه راهي زندان خواهيد شد. گاهي پيش آمده كه خودرويي در يكي از پاركينگهاي شهر مهران در اين ايام پارك شده اما پس از گذشت يكماه و بيشتر، از صاحبش كه جزو زوار بوده خبري نشده كه بعيد نيست بهدليل نداشتن ويزا آن طرف مرز گرفتار شده باشد. امسال مرز، صرفا با فنس محافظت نميشود بلكه ديواركشي شده و امكان عبور فقط با داشتن گذرنامه مقدور است، نه هيچ راه ديگري!
آشنايي با اقتصاد مردم مهران
- قطب اقتصاد و گردشگري؛ بهزودي
شهر مهران به سمتي ميرود كه كمكم به يكي از قطبهاي گردشگري و اقتصادي كشور تبديل شود. تصميم بر اين است كه اين شهر را بهصورت يك منطقه آزاد دربياورند تا توجه بيشتري به آن جلب شده و مردم بيشتر به سمت آن بيايند. اكنون شهر مهران به امنيت و ثبات لازم رسيده و آماده است تا افراد توانمند در آن سرمايهگذاري كنند. اين شهر به لحاظ گرمسير بودن توانايي آن را دارد تا در فصلهايي از سال به يكي از مناطق گردشگري مبدل شود. از طرفي مهران بهترين مرز براي ورود و خروج از ايران به عراق است؛ هم از لحاظ امنيت و هم فاصله. اگر دولت در اين شهر سرمايهگذاري كرده و در آن زيباسازي انجام دهد براي گردشگران جاذبه پيدا ميكند؛ بهخصوص در مورد امكان اسكان مسافران كه در حال حاضر كمبود آن حس ميشود، البته براي اين شهر زيرساختهاي خوبي درنظر گرفته شده اما آنطور كه بايد و شايد اجرايي نشدهاند.
- از كشاورزي تا نفت!
اقتصاد مردم اين شهر بيشتر بر پايه كشاورزي است؛ هر چند بخش عمدهاي از مردم زمين كشاورزي ندارند و بهصورت اجارهاي روي زمينها كار ميكنند. برخي از مردم در روستاهاي مهران چون چالاب و چنگوله زمين دارند اما بهدليل نبود آب نميشود از آنها استفادهاي كرد. البته قرار بر اين است كه از رودخانه سيروان كردستان از طريق يك تونل زيرزميني دشت چنگوله را آبياري كنند تا اين مسئله رفع شود و بتوان از آن بهرهبرداري كرد. مدتي پيش هم تصميم گرفته شد براي چنگوله يك سد تاسيس كنند كه بدون شك بر اقتصاد مردم اين روستاها تأثير ميگذاشت اما انجام اين پروژه نيز متوقف شد. در واقع مردم در روستاهاي مهران كه جمعيتي حدود ۱۰ هزار نفر دارد فقط از طريق كارگري روزگار خود را ميگذرانند. از طرفي كار كردن در شركت نفت هم باعث نارضايتي بسياري از مردم شده زيرا آنها معمولا از كارگران غيربومي استفاده ميكنند، يا از مردم اين روستاها بيشتر براي كارهاي پيشپاافتاده و خدماتي نيرو جذب ميكنند. ناگفته نماند كه قرار است تا آذرماه امسال حدود ۶۰هزار بشكه نفت از اين منطقه استخراج شود كه در بهبود اوضاع اقتصادي اين منطقه بيتأثير نيست؛ چراكه ۲ درصد از درآمد آن خرج اين مناطق كه نفتخيز هستند ميشود. سال گذشته هم وزير نفت حدود ۲ ميليارد تومان را به اين روستاها اختصاص داد و تقريبا تمام جادههاي آنها آسفالت شد اما هنوز تا شرايط مطلوب فاصله دارد. مردم نياز به شغلهاي ثابت دارند، بايد كارخانههايي باشد كه اهالي در آنها مشغول شوند. متأسفانه كارخانه سيمان شهر هم تعطيل شده است. علاوه بر آن، هزينهاي را براي احداث يك كارخانه فولاد در اختيار يك پيمانكار گذاشتهاند اما هنوز پروژه به مرحله اجرا نرسيدهاست.
- مراوده با مرز، فقط صادرات
شهر مهران تنها مرزي است كه از آن فقط صادرات صورت ميگيرد و در واقع واردات به ايران از طريق آن صفر است. دليل اين امر، هم ميتواند سياستگذاريهاي كشور باشد و هم نيازهاي كشور عراق. اين كشور حدودا ۲۰ تا ۲۵سال ديگر هم به بازار ما نياز دارد و با توجه به وضعيتي كه حالا داعش برايش پيش آورده حقيقتا به واردات از ايران نيازمند است. بيشترين چيزي كه از مرز مهران به عراق صادر ميشود مصالح ساختماني، بهويژه سيمان است. بقيه اقلام مواردي چون پلاستيك، لبنيات و ميوهجات هستند. بايد گفت كه واردات به ايران از اين مرز منع قانوني دارد و تنها ميتواند در حد كولهبري انجام شود؛ يعني افراد در حد نياز خودشان از كشور عراق جنسي را خريده و همراه خود وارد كشور كنند. براي سر و سامان گرفتن اين نوع واردات هم بازارچههايي را از طرف عراق در مرز چنگوله و هلاله ايجاد كردهاند تا مردم آنچه نياز دارند را از اين بازارها بخرند.