نخستين پرونده مربوط به جنايتي ميشود كه سال90 اتفاق افتاد. روز 27مهرماه آن سال مأموران پليس آگاهي مطلع شدند كه در جريان جنايتي خونين در خيابان مالكاشتر مرد جواني با ضربات چاقو به قتل رسيده است. وقتي مأموران به محل حادثه رسيدند عامل جنايت گريخته بود اما در همان تحقيقات مقدماتي معلوم شد عامل اين قتل جواني به نام داوود است. او پيش از اين نيز چند مرتبه با مقتول درگير شده و حتي وي را به مرگ تهديد كرده بود. با اين حال معلوم نبود بعد از جنايت به كجا گريخته است.
هرچند تحقيقات براي يافتن مخفيگاه تنها مظنون پرونده مدتها طول كشيد اما سرانجام 9ماه بعد كارآگاهان جنايي به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد وي در خانهاي بهطور مخفيانه زندگي ميكند. به اين ترتيب وي در عملياتي ضربتي دستگير شد. او در جريان بازجوييهاي مقدماتي به قتل اعتراف كرد و پروندهاش با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. اولياي دم در جلسه محاكمه خواستار قصاص او شدند و از آنجا كه همه شواهد و مدارك نيز عليه وي بود، قضات دادگاه رأي به قصاص وي دادند و اين رأي در شعبه20 ديوانعالي كشور نيز تأييد شد. به اين ترتيب وي در آستانه قصاص قرار گرفت.
از آن زمان بود كه تلاشهاي وي و خانوادهاش براي جلب رضايت اولياي دم آغاز شد تا اينكه در نهايت چند روز پيش از اجراي حكم اولياي دم بدون هيچ قيد و شرطي وي را بخشيدند. به اين ترتيب وي چند روز قبل در شعبه دوم دادگاه كيفري يك استان تهران به لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه شد.
در اين جلسه داوود درباره انگيزه اصلياش از قتل گفت: مقتول با كارهايش باعث شده بود كه زندگيام خراب شود. او با حرفهايي كه عليه من ميزد، كاري كرد كه همسرم از من طلاق بگيرد. همين كارها باعث شد كه از او كينه به دل بگيرم و منتظر فرصتي براي انتقام باشم. وي ادامه داد: ما چند مرتبه در خيابان با يكديگر درگير شده بوديم تا اينكه آخرين مرتبه وقتي او را ديدم با چوب به طرفم حمله كرد و ضربهاي به سرم زد.
من هم براي دفاع از خودم چاقو كشيدم و ضربهاي به او زدم. آن روز من وضعيت طبيعي نداشتم و البته ميدانم هرچقدر هم كه عصباني بودم نبايد دست به اين كار ميزدم. اگر بزرگواري خانواده مقتول نبود مدتي قبل مجازات شده بودم. حالا اما از كارم پشيمانم و از قضات دادگاه ميخواهم در مجازاتم تخفيف قائل شوند تا بتوانم گذشته را جبران كنم. در پايان اين جلسه قضات دادگاه براي تصميمگيري وارد شور شدند.
- پشيماني پس از 3سال
علاوه بر اين مرد، جوان ديگري كه از 3سال قبل به اتهام قتل عمدي دستگير و به قصاص محكوم شده بود نيز از سوي اولياي دم مقتول بخشيده شد تا به لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه شود. رسيدگي به اين پرونده از روز 20شهريورماه سال92 در منطقه پاكدشت آغاز شد. آن روز در جريان يك درگيري خياباني، متهم جواني به نام اكبر را به قتل رساند و جسدش را به كانال آب انداخت. با اينكه متهم بعد از جنايت ردي از خود به جا نگذاشته بود اما مدتي بعد مأموران توانستند او را دستگير كنند.
متهم كه فروشنده بود گفت چون مقتول از او جنس خريده و پولش را نداده بود مرتكب قتل شده است. به اين ترتيب وي در دادگاه محاكمه و به قصاص محكوم شد. با اينكه اولياي دم اعلام كرده بودند خواستهشان مجازات قاتل است اما مدتي بعد او را بخشيدند تا از چوبهدار نجات پيدا كند. اين جوان چند روز قبل در شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران پاي ميز محاكمه ايستاد تا به لحاظ جنبه عمومي جرم محاكمه شود.
او درباره روز حادثه گفت: هر بلايي كه بر سرم آمد بهخاطر اعتيا د بود. از روزي كه معتاد شدم يك روز هم آب خوش از گلويم پايين نرفته است. وقتي همسرم فهميد اعتياد دارم تركم كرد و از سويي كارم را از دست دادم و مجبور شدم براي بهدست آوردن پول مواد مصرفيام، خردهفروشي كنم. وي ادامه داد: آن روز مقتول به سراغم آمد و از من جنس خواست اما پولش را نداد. من هم كه حال و روز خوبي نداشتم با او گلاويز شدم و در ادامه با چاقو ضربهاي به وي زدم. او روي زمين افتاد و من هم جسدش را داخل كانال آب كشاورزي انداختم و فرار كردم اما چند روز بعد مأموران دستگيرم كردند.
وي ادامه داد: در مدتي كه زنداني شدهام توانستم اعتيادم را ترك كنم و پاك شوم. از طرفي خانوادهام تلاش زيادي كردند تا اولياي دم من را ببخشند. حالا هم از قضات دادگاه ميخواهم من را ببخشند تا بتوانم به جامعه برگردم. در پايان اين نشست قضات دادگاه طبق ماده 612قانون مجازات اسلامي اين جوان را به تحمل 3سال حبس با احتساب ايام بازداشت محكوم كردند.