روز 15 اسفند سال 94مردي نزد مأموران كلانتري 159بيسيم رفت و گفت كه پسر 10سالهاش گم شده است. او گفت: پسرم در يك كارگاه خياطي حوالي خيابان مولوي كار ميكند. او هر روز ظهر وقتي كه از مدرسه برميگشت به كارگاه ميرفت اما امروز هرچه صبر كرديم خبري از او نشد.
درحاليكه تحقيقات مأموران براي يافتن پسر نوجوان آغاز شده بود مردي افغان با پليس تماس گرفت و گفت يكي از دوستانش پسر نوجواني را ربوده و با خود به خانه آورده است. بلافاصله بعد از اين خبر بود كه مأموران به محلي كه مرد افغان گفته بود رفتند. آنطور كه مرد افغان گفته بود پسر بچه داخل يك چمدان زنداني شده بود. وقتي مأموران چمدان را باز كردند پسر10سالهاي را كه دست و پاهايش بسته شده و روي سرش نايلوني پيچيده شده بود نجات دادند و مرد افغان را كه پسر نوجوان را ربوده بود دستگير كردند.
پسر ربوده شده درباره اين حادثه به مأموران گفت: يك روز قبل وقتي از كارگاه بر ميگشتم مرد آدم ربا را ديدم. او از آشنايان ما بود. به من يك آبميوه تعارف كرد و وقتي آن را نوشيدم بيهوش شدم و وقتي بههوش آمدم داخل چمدان بودم. نميدانم او چرا اين كار را با من كرد. در همين حال وقتي مرد آدم ربا تحت بازجويي قرار گرفت همهچيز را انكار كرد و گفت كه اصلا از آدمربايي اطلاعي ندارد.
با وجود اين تحقيقات پليس نشان ميداد او خواستگار خواهر پسر نوجوان بوده و چون خانواده دختر مورد علاقهاش به او جواب رد داده بودند او با قصد انتقامجويي دست به آدمربايي زده است. با وجود كشف پشت پرده اين ماجرا متهم آدمربايي را به گردن 2دوستش انداخت و گفت: آنها چمداني به خانهام آوردند و از من خواستند آن را برايشان نگه دارم اما من نميدانستم داخل چمدان يك پسربچه زنداني شده است. با وجود اظهارات ضدو نقيض اين مرد سرانجام پرونده اتهامي وي به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد و او چند روز قبل محاكمه شد.
- در دادگاه
در جلسه محاكمه كه در شعبه هشتم به رياست قاضي حسين اصغرزاده برگزار شد، متهم باز هم اتهامش را انكار كرد و گفت: من تاجر هستم و درآمد خوبي دارم. هيچ مشكل مالي ندارم كه بخواهم دست به آدمربايي بزنم. خانواده من در افغانستان زندگي ميكنند و من برايشان پول ميفرستم. وي ادامه داد كه من خواستگار خواهر پسر نوجوان بودم اما در آدم ربايي نقشي نداشتم. همه اين حرفها يك توطئه عليه من است. نميدانم چهكسي پسربچه را داخل چمدان انداخته و به خانه من آورده است.
آدم ربايي كار يكي از دوستانم است كه با پدر پسر ربوده شده خصومت دارد. وي ادامه داد: دوستم پسر نوجوان را ربوده و براي آزادياش 8هزار دلار ميخواست. وقتي از اين ماجرا با خبر شدم اين پول را به مرد گروگانگير پرداختم و پسربچه را به خانه خودم بردم. ميخواستم او را آزاد كنم اما مأموران سر رسيدند و دستگيرم كردند. اظهارات ضدو نقيض اين مرد نتوانست كمكي به او كند و سرانجام با اخذ آخرين دفاع از او محاكمه به پايان رسيد. قضات دادگاه بعد از بررسي محتويات پرونده اين مرد را مجرم تشخيص دادند و او را به جرم آدم ربايي به تحمل 15سال حبس محكوم كردند.
نظر شما