کنگره مولانا که از ششم ماه جاری در سالن کنفرانس سران کشورهای اسلامی و با سخنان رئیسجمهوری و رئیس مجلس شورای اسلامی آغاز شده بود، ابتدا 4 روز پیش یک بار دیگر و این بار در تبریز افتتاح شد و بعد جای خود را به شمس داد تا به هر صورت، حتی تا پایان کار هم درست درنیابیم خلاصه این کنگره مولانا و شمس با هم است یا با 2 کنگره جدا طرفیم که یکی در تهران و تبریز برگزار میشود و یکی هم در خوی.
یا این که اساساً شمس کنگرهای ندارد و تنها بهعنوان یک بخش جانبی از کنگره مولانا، یاد او را هم گرامی میداریم.
این آخریها هم البته معلوم شد که مراسم مربوط به شمس نامش جشنواره است و...
به هر حال، سهشنبه، هشتم، دبیر کل کنگره بینالمللی مولانا در تبریز در مراسم افتتاحیه دوباره آن در این شهر سخنرانی کرد و پنجشنبه، دهم، رئیس مجلس شورای اسلامی در مراسم اختتامیه همین کنگره در اورمیه گفت: «محل دفن شمس تبریز در خوی است، اما در این باره اختلاف نظر وجود دارد و بعضی از افراد در کشور همسایه یعنی ترکیه معتقدند که مدفن شمس در قونیه در کنار مدفن مولانا واقع شده است، اما تحقیقاتی که دانشمندان انجام دادهاند بیشتر موید این نظر است که قبر شمس در خوی واقع است.»
غلامعلی حداد عادل ادامه داد: «میتوان عالیترین حقایق حکمت و عرفان با داستانسرایی را در مثنوی مشاهده کرد.
این ارزشمند است که افراد جامعه ما از دبستانیترین افراد تا پیرمردترین و دانشمندترین آنها جذب فردی چون مولانا یا شمس شوند؛ چرا که آنها دارای قدرتی بودند که حقایق حکمت و عرفان را در خود داشت و شمس نیز به تبع مولانا حقایقی که در مثنوی بیان شده است را در قالب شیواترین اشعار و غزلیات در دیوان شمس بیان کرده است.»
و نهایتا: «ما ایرانیان از همه جهانیان به بزرگداشت مولانا سزاوارتریم، چرا که هم حق ماست و هم تکلیف ما و باید دانست شخصیت مولانا جدای از شخصیت شمس تبریزی نیست و آن آتشی که در وجود مولانا بوده به دست شمس کشف شده است.»
آتش کنگره مولانا اما پنجشنبه خاموش نشد و علاوه بر خوی، قرار است حتی به کشورهای دیگر نیز کشیده شود. دبیرکل شاخه تبریز کنگره، یک روز پیش از حداد عادل گفته بود: « قرار است 4 همایش و کنگره علمی - ادبی دیگر نیز در 4 کشور هند، فرانسه، آمریکا و تاجیکستان تا پایان سالجاری میلادی برگزار شود.
تاریخ این همایشها و کنگرهها قطعی شده است و تا 2 ماه دیگر دایر خواهند شد.»
همان موقع بود که علیاصغر شعردوست در توضیح برنامههای مربوط به شمس، از کلمه جشنواره استفاده کرد: «امید میرود با برگزاری این جشنواره، بارگاه شمس در شهر خوی بازسازی شود و در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.»
ولی آن چه که با برگزاری جشنواره یادشده رخ داد، تنها رونمایی از ماکت بازسازی بود که با حضور رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انجام شد.
سوی دیگر میدان، یعنی خوی و در کنار مزار شمس، گروهی از اهالی سینما در روز پایانی جشنواره شمس دور هم جمع شدند تا احتمالا هم بازتاب خبری ماجرا بهتر شود و هم جذابیتهای جشنواره بیشتر شود و هم چهرههای محبوب مردم بر همان چیزهایی که این روزها در قالب مقاله و سخنرانی گفته شده بود(و درنتیجه برای مردم عادی جذابتی نداشت) تأکید کنند.
از این میان، برخی از چهرههای پیشکسوت سخنرانی هم کردند. علی نصیریان گفت: «ما اغلب به ثروتهای مادیمان عنایت داریم و کمتر به ثروتهای عظیم معنوی و ادبی و میراثمان توجه میکنیم و در این زمینه اطلاع کمی داریم؛ مثل هزارها شعر فارسی که از حماسه، غزل و قصیده سرشار است.»
داوود رشیدی، سیروس الوند و علی دهکردی نیز پس از نصیریان سخنرانی کردند و ناگفته پیداست که حرفها البته همانهایی بوده است که همه میدانیم و نصیریان هم گفت.
اما قسمت جالبتر ماجرا، سخنرانی آذری رضا میرکریمی، مدیرعامل خانه سینما بود که با اهدای لوح یادبود خانه سینما به فرماندار خوی و معاون فرهنگی اجتماعی وزارت کشور پایان یافت.
اما این پایان مراسم سینماگران نبود و همان طور که میتوان پیشبینی کرد، جای خالی یک بیانیه درست و حسابی به شدت حس میشد. این وظیفه را پرویز پرستویی برعهده داشت: « باور کنیم یک شاهنامه، یک مثنوی، یک گلستان و دیوان حافظ برای ماندگاری است و زایش فرهنگی یک تمدن کافی است و ما وارثان همه آنها هستیم. »