حال يا اين ضربه بهخاطر ندانم كاري خودش است يا اصطلاحا بدبياري. اما وقتي كسي ضربهاي خورده است خيلي بد است كه ما هم يك لگد به او بزنيم. فرزندتان امتحانش را خراب كرده است، نبايد به او بگوييد «حقت بود، چقدر گفتم درس بخوان». اين خيلي وحشتناك است. او الان ناراحت است و دلش ميخواهد كسي از او دلداري و دلجويي كند. اين مسئله بهخصوص براي زوجها نيز مهم است. يعني مردها بايد بدانند كه زن وقتي شكست ميخورد بهشدت نياز به دلجويي دارد. بهشدت نياز دارد كه يك كسي با او همدردي كند. مرد هم اين نياز را دارد ولي سيستم مرد با زن متفاوت است.
در آن لحظه كه مرد ضربه خورده دلجويي شما به اين است كه اندكي بگذاريد تنها باشد و با خودش باشد. خانمها اينجا اشتباه ميكنند. قياس به نفس ميكنند و همانجا دائما به شوهر ميگويند كه چه اتفاقي افتاده؟ به من بگو! من ميخواهم كمكت كنم. اين باعث ميشود كه مرد فريادش بلند شود كه ولم كن زن! بگذار اندكي با خودم باشم. خانم نميداند كه مرد وقتي به هر دليلي ضربه خورده ميخواهد ديگران دركش كنند ولي نميخواهد كه ديگران با او حرف بزنند. او الان بيشتر از هر چيزي به آرامش و استراحت نياز دارد. يعني زن بايد مرد را به اتاقش بفرستد تا استراحت كند و محيط خانواده را آرام كند تا مرد برگردد به زندگي يا اگر مرد ميخواهد از خانه بيرون برود اجازه دهد تا بيرون برود و قدم بزند و هوايي بخورد و برگردد.
آقايان هم همين؛ در رابطه با خانمها براساس علايق خودشان رفتار ميكنند. تا خانمشان ناراحت ميشود به خانم ميگويند برو در اتاق گريهات را بكن. خيلي به خانم برميخورد. يا آقا ميرود تلويزيون را روشن ميكند و روزنامه ميخواند تا خانم آرام شود؛ اين هم اشتباه است چرا كه خانم انتظار دارد كه همسرش همه كارها را ترك كند و به او برسد. و الا ناراحتي او از هركه باشد ناگهان شيفت ميشود روي همسر. لذا امر دلجويي مسئلهاي است كه بايد به آن توجه ويژه كرد، آن هم باتوجه به روحيه و جنسيت طرف مقابل.