اما واقعا چه معيارهايي در نخستين شرايط رويارويي و نخستين روزهاي آشنايي با افراد ميتواند معيار و ملاكي براي شناخت قرار گيرد؟ در نخستين واكنشها، به كدام نمادهاي اخلاقي بيشتر توجه كنيم و كدام ويژگي را در وجود خود بيشتر تقويت كنيم و به آن بها دهيم؟
نخستين ويژگيها كه بداهتا مورد دقت قرار ميگيرند، 3 ويژگي نگاه، سكوت و سخن هستند و اين سه، نشانه كنترل آدمي بر نفس و برازندگي اخلاقي در وجود اوست.
انسان متعادل نگاه خويش را كنترل ميكند؛ نه خيره به ديگران نگاه ميكند كه موجب آزار آنان شود و نه بيتوجه به ديگران است. نگاهي متعادل، نه چنان ژرف و نه از سر بيتفاوتي. چشم ميپوشاند از هر آنچه نبايد؛ نه اينكه چشم خويش را از ديدن بازدارد، كه ميبيند، اما نگاه خويش را از نابهنجارها منصرف ميكند.
همچنين اختيار كلام در دست اوست؛ بهنگام سخن ميگويد و بهنگام سكوت ميكند؛ هرچند كفه ترازوي زبان انسان متعادل، همواره به سمت سكوت سنگيني ميكند. او بيشتر ميشنود و پند ميآموزد؛ اما به گاه نياز سخني بليغ و رسا و از سر آگاهي بر زبانش جاري ميشود. شناخت جايگاه سكوت و سخن از مهمترين ويژگيهاي انسان متعادل است. گفتار انسان متعادل موجب آزار ديگران نميشود و بر پايه دانش و آگاهي است.
در حقيقت خردمند آنجا كه از سودمندي كلامش اطمينان نداشته باشد، لب به سخن نميگشايد و سكوت ميكند. پس در حقيقت انسان متعادل، سكوت و سخنش در هالهاي از حكمت پيچيده است. امامعلي(ع) در كلامي نيكو اين مطلب را بيان فرمودهاند: «همه خوبيها در 3 خصلت گرد آمده است: نگاه، سكوت و سخن. پس هر نگاهي كه مايه عبرت نباشد سهو است و هر سكوتي كه با انديشيدن همراه نباشد غفلت است و هر سخني كه ياد خدا در آن نباشد لغو. پس، خوشا آنكه نگاهش عبرت باشد و سكوتش انديشه و سخنش ذكر خدا و بر گناه خويش بگريد و مردم از گزند او در امان باشند».