ورودي خانههاي بسيار فقيرانه ايراني ساده ساخته ميشدند و در خانه همسطح با ديوار كوچه قرار ميگرفت اما اگر صاحبخانهاي اندكي توانايي داشت ورودي خانهاش را به شكلي ميساخت كه در بيشتر شهرهاي و روستاهاي ايراني ديده ميشود. درگاههاي قديمي دو سكو در دوطرف داشتند كه براي استراحت عابران ساخته شده بود و سقف درگاه سرپناه آنها بود.
سكوها كه به آن پيرنشين هم ميگفتند، طوري ساخته ميشد كه تنها پناهگاه باشد و در مسير رفتوآمد عابران يا در راه ورود و خروج اهالي خانه قرار نگيرد. كسي نميتوانست با بالارفتن از سكوها وارد خانهاي شود زيرا همه مجموعه درگاه، درون طاقي بلند قرار ميگرفت كه بالاي آن را ميپوشاند و راه دسترسي به بالاي ديوار را ميبست. گاهي اوقات سكوها را كاملا درون ديوار ميساختند و عمق و شكل آنها طوري درست شده بود كه تنها جايي براي استراحت كردن باشد نه بيتوته كردن. در ورودي خيلي از بناهاي ديگر شهري از مسجد و كاروانسرا و حمام هم اين سكوها ساخته ميشدند كه به نسبت بزرگ و كوچك بود. در روستاها هم اين سكوها ساخته ميشد زيرا اين خدمتي فوري به اهالي و رهگذران خسته بود.
در فرهنگي كه مستوري زنان اهميت فراوان داشت، سكوهاي مقابل خانهها جايي بود كه بتوانند در آن با همسايگان بنشينند و گفتوگو كنند. در اين گفتوگوها بود كه اخبار و احوال اهلي محله منتقل ميشد، مجالس دعا و سفره نذري ترتيب داده ميشد، ازدواج سر ميگرفت و جهيزيه فراهم ميشد، بدون اينكه كسي از محدوده خانه و محله خارج شود.
تا نزديك به يكي دو دهه پيش و زماني كه هنوز خانههاي يكي دوطبقه در شهرهاي ايران بيشتر ديده ميشدند، گاهي سكوهايي در كنار درهاي ورودي ديده ميشد كه بيشتر آنها از «پلههاي موزاييكي» درست شده بود. ظاهرا اين پلههاي هيچ ارتباطي به خانهها نداشتند و آنها را از مصالح ساختمانهاي ديگر جدا كرده بودند تا براساس نياز در كناردرهاي ورودي نصب كنند. با امواج ساختمانسازي جديد اين پلهها هم حذف شدند اما الان در معماري بعضي آپارتمانهاي جديد، درهاي ورودي را كمي عقبتر ميسازند و فضاي كوچكي ايجاد ميشود كه اگرچه نوعيسرپناه است، سكوهاي قديمي را ندارد. بهجاي آن ميشود باغچههاي درون ديوار را ديد كه بهشدت قيرگوني شدهاند و يكي دو بوته نحيف دارند.
شايد صاحبخانهها- كه سرگرم به اشتراك گذاشتن عكسهاي گورخوابها و اظهار تأسف از بيخانماني آنها هستندـ از اين هراس دارند كه هر استراحتگاهي به تصرف كارتنخوابي درآيد و امنيت آنها را به هم بزند. حالا كه كوچهها و خيابانهاي ما با آپارتمانهاي 5طبقه پر شده است، ميشود دوباره سكوهاي قديمي را در كنار ورودي ساختمانها ساخت و عنصري مفيد اما فراموش شده از معماري ايراني را به شهر برگرداند. رهگذران خسته هنوز هم در شهرهاي ما قدم ميزنند.