تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۱

همشهری دو - مریم سمائی: «آن حادثه تلخ، همه را در بهت و ناباوری فرو برد و همه چشم‌ها را به قابی دوخت که خبرهای ناگواری داشت.

 در آن پنجشنبه سياه تمام فضاي مجازي پر شد از آوار و اشك‌هايي كه در غم از دست‌دادن آتش‌نشانان قهرمان ريخته مي‌شد. برخي شروع به نوشتن كردند، برخي عكس گذاشتند و برخي از غم‌ها گفتند‌ اما كاش همه‌مان به‌طورجدي فقط به اين فكر مي‌كرديم كه راه بايد باز مي‌شد. بايد راه را باز مي‌كرديم شايد...» اينها را صديقه راسخي مي‌گويد؛ روزنامه‌نگاري كه كمپين «راهو باز كن» را در فضاي مجازي به راه انداخت تا نيكوكاري در فضاي مجازي هم شكل بگيرد.

وقتي حادثه تلخ فروريختن ساختمان پلاسكو اتفاق افتاد خيلي زود عكس‌ها و مطالبي از اين واقعه به‌دست ما رسيد كه گوياي برخي نكته‌ها بود به همين دليل صفحه‌اي را براي فرهنگسازي در اينستاگرام به نام راهو باز كن به راه انداختم كه به سرعت مخاطب پيداكرد. اين صفحه در واقع براي فرهنگسازي درباره راهگشايي در امور مختلف است.

متأسفانه در حوادثي از اين دست شاهديم كه خيلي از افراد تماشاچي ماجرا مي‌شوند و حتي ممكن است امدادرساني را با مشكل مواجه كنند. در همين مورد اخير هم خيلي از ما شاهد فيلمي بوديم كه امدادگران از مردم با خواهش و تمنا مي‌خواستند كه راه را باز كنند تا به محل حادثه برسند اما برخي از افراد بدون توجه به اين تذكرات در حال تماشاي ساختمان و حوادثش بودند.

در روز حادثه از خانمي كه با اشك، تصاوير پلاسكو را ثبت مي‌كرد، پرسيدم چرا در اين شرايط فيلمبرداري مي‌كني و او در پاسخم گفت اگر حادثه شادي هم بود فيلم مي‌گرفتم. الان مي‌خواهم آخرين خاطره‌هايي كه از دوران كودكي‌ام در اين خيابان رقم خورده را ضبط كنم. به‌طور حتم اين خانم سنگدل نبود و اگر زورش مي‌رسيد آتش را يك‌تنه خاموش مي‌كرد اما او مي‌خواست براي گفتن از پلاسكو و خاطره‌بازي‌اش چيزي براي گفتن داشته باشد.

مردم ما مردم مهرباني هستند كه به سرعت به سمت حركت‌هاي خيرخواهانه سوق داده مي‌شوند. گواه اين ادعا، اهداي خون است كه مردم در همان روز به‌سرعت به سمت مراكز اهداي خون رفتند و براي مجروحان حادثه خونشان را اهدا كردند بنابراين با كمي فرهنگسازي مي‌شود از تجمع‌هاي بي‌موردي كه در حادثه پلاسكو شاهدش بوديم جلوگيري كرد.

اگر از اين حوادث درس بگيريم و سعي كنيم كه به جاي سد معبر راهگشا باشيم شايد بتوان جان يك انسان را نجات داد. اين كمپيني كه به راه انداختيم هم صرفا براي حادثه تلخ پلاسكو نيست، اين كمپين تمامي جنبه‌هاي اجتماعي را شامل مي‌شود؛ اگر ما در كوچه و خيابان خود زباله نريزيم هم راه را باز كرده‌ايم. اگر يك كارمند گره از كار يك ارباب رجوع باز كند هم جزو كمپين ما مي‌شود چون راهگشا بوده بنابراين مي‌بينيد كه راهو باز كن خيلي از مسائل زندگي را دربرمي‌گيرد و نياز به فرهنگسازي دارد.

من هميشه دغدغه كمك به مردم را دارم. با وقوع حادثه پلاسكو هم احساس كردم كه مي‌شود از فضاي ديجيتال و مجازي براي انجام كار خير استفاده كرد و اين تجربه به من نشان داد كه اين امر محقق مي‌شود بسياري از افراد ناشناس به من پيام دادند كه در كارهاي تبليغاتي براي اين كمپين مي‌توانند به من كمك كنند و كمك رسان باشند.

به عقيده من بي‌تفاوتي مساوي مرگ است پس تا جايي كه مي‌شود بايد از بي‌تفاوت‌شدن آدم‌ها جلوگيري كرد، گاهي حتي يك لبخند حال انساني را خوب مي‌كند و او را به زندگي برمي‌گرداند. البته شروع كار كمپين با حادثه پلاسكو بود اما سعي داريم كه برنامه هدفمندي براي اين صفحه اينستاگرامي داشته باشيم و در فضاي بيروني هم اطلاعات اين صفحه را ترويج كنيم.

واژه شهروند خبرنگار به‌تازگي باب شده كه من به‌شدت به آن مخالفم چرا كه معتقدم هر كاري نياز به تخصص دارد. همانطور كه خيلي از ما نمي‌توانيم در مسائل خياطي نظر‌دهنده باشيم يك فرد عادي هم نمي‌تواند جوانب كار خبرنگاري را بسنجد و بعد اقدام به انتشار مطلب و عكس كند بنابراين كاش مردم از خبرنگاران خبري را كه مي‌خواهند مطالبه كنند و خودشان وارد اين حوزه نشوند.