هماكنون۵۳ميليون گوسفند، ۲۶ميليون بز و بزغاله و حدود ۵/۵ ميليون گاو، گاوميش و شتر، جمعيت دامهاي سبك و سنگين كشور را تشكيل ميدهند. فرق دامداري صنعتي و سنتي در اين است كه در دامداريهاي سنتي، سرمايهگذاري فقط در دام است و ريسك سرمايهگذاري در سنتيها پايينتر از دامداريهاي صنعتي است و در دامداريهاي صنعتي با توجه به اينكه دام بهصورت متمركز پرورش داده ميشود، در معرض آسيبپذيري بيشتر است و رعايت يك سري اصول و فنون و دانش را ميطلبد. حسينعلي آتشپنجه، مردي 34ساله و عضو شوراي روستاي تپهكنيز زابل است كه با روش دامداري سنتي، در روستاي محل زندگياش كه اكثر مردم شغلي ندارند، توانسته شغلي براي خود و ديگران دست و پا كند. او در مورد كار و زندگياش در مرز و سختيهاي مرزنشيني برايمان گفته است. آتشپنجه، 13سال است كه دامدار گاوهاي سيستاني است؛ گاوهايي كه اصالت ايراني دارند.
- چرا گاوداري را بهعنوان شغل انتخاب كرديد؟
شغل آباء و اجدادي من دامداري بوده است. من هم از بچگي با پرورش گاو سيستاني آشنا بودم. 13سال است كه به اين كار مشغولم و با 5ميليون تومان وارد اين كار شدم. سرمايه اوليه را از راه كارگري در استان سيستان بهدست آورده و با اين پول توانستم 3 رأس گاو بخرم. بعد از گذشت 5سال، تعداد گاوها به 15رأس رسيد. خدا را شكر تلفات هم نداشتم؛ چراكه گاوسيستاني در برابر بسياري از شرايط سخت محيطي مقاومت بالايي دارد؛ مثلا همين چند وقت پيش شاهد سرماي بسيار شديدي در سيستان بوديم. گفتم بدون شك، گاوها اين سرما را طاقت نميآورند و حتما چند رأس تلفات داريم اما خدا را شكر اين اتفاق نيفتاد و گاوها مقاومتشان در برابر سرماي شديد را هم نشان دادند. ما از اين گاوها شير، كره، دوغ و ماست تهيه ميكنيم اما بهترين فراورده گاو سيستاني گوشت آن است. اين دام گوشت بسيار لذيذي دارد و از گوشت گاوهاي اهلي پرخاصيتتر است. البته گاوهاي سيستاني به اندازه گاوهاي اهلي شير نميدهند اما شيرشان حدودا 7درصد چربي دارد يعني چربياش 3برابر شير گاوهاي هولشتين است كه يك نژاد وارداتي از هلند محسوب ميشود.
- پس دامداري با گاو سيستاني اقتصادي است؛ درست است؟
البته نكتهها و سختيهاي خودش را دارد؛ بستگي به شرايط و انتظارات شما هم دارد. شايد از بين 15رأس گاو 5 رأس آن شير بدهد آن هم روزانه 2الي 3كيلو. اگر هم از قيمت اين شير بخواهيد بدانيد كيلويي هزارتومان، دوغ و كره و كشك هم كيلويي 12الي 13هزار تومان است. من و دامداران روستا خيلي راغب به توليد اين فراوردهها نيستيم، چون محلي براي عرضه نداريم. شير را هم معمولا خود اهالي روستا خريداري ميكنند يا به مصرف خانگي ميرسد. اگر كسي بهعنوان مهمان وارد روستا شود بعضا از محصولات دوغ و كشك و كره خريداري ميكند. وگرنه ما محلي براي ارائه محصولاتمان نداريم. حتي گوشت اين گاوها را هم نميتوانيم در شهر بفروشيم؛ يكي اينكه فاصلهمان تا مركز شهر زياد است دوم اينكه قصابيهاي داخل شهر كمتر از روستاييان خريد كرده يا گوشت را از ما به قيمت خيلي كم خريداري ميكنند؛ بهعنوان مثال گوشت را از ما كيلويي 11هزار تومان خريداري كرده و كيلويي 28تا 30هزار تومان به خلقالله ميفروشند. به همين دليل ما مجبوريم گوسالههاي 1تا 5/1 ساله را نهايتا 2ميليون وگاوهاي بالغ را 3ميليون تومان به فروش برسانيم.
- هزينه ماهانه نگهداري يك گاوسيستاني چقدر است؟
شايد برايتان جالب باشد اين گاوها ماهانه هيچ هزينهاي ندارند. چون گاو نيمهوحشي هستند و نيازي به تهيه علوفه ندارند.البته به همين دليل كه بهصورت طبيعي و سنتي تغذيه ميكنند، با مشكلات زيادي هم روبهرو هستم. پارسال خردادماه يكي از گوسالهها پنج گاو را با خود از مرز افغانستان رد كرد. البته با پيگيريهايي كه انجام دادم 2ماه بعد توانستم اين 5رأس گاو را از دولت افغانستان پس بگيرم. امسال هم درست همين مشكل برايم پيش آمده، همان گوساله اين بار 15گاو را با خود از مرز رد كرده اما اين بار با وجود پيگيريهاي 3ماهه، هنوز نتوانستهام گاوها را برگردانم. به جهادكشاورزي استان سر ميزنم ولي هنوز پيگيري انجام نشده است. گاوها آنطرف مرز توسط چند افغاني پيدا شدهاند و بابت هر روز نگهداري دامها از من توقع دريافت مزد تا روزي 30هزار تومان دارند و واقعا براي من چنين چيزي مقدور نيست. جالب اينجاست كه همه 15رأس دست يك افغاني نيست و دامها بين افراد مختلفي پخش شده است. من هر روز سعي ميكنم با آنها تماسي داشته باشم، اما چون اين افراد خودشان بهكار كشاورزي مشغولند، دامهاي من دردسر بزرگي براي آنها شده، چندباري هم تهديد كردهاند كه گاوها را به حال خودشان رها ميكنند؛ گاوهايي كه من براي پرورش هر كدامشان خون دل خوردهام و زحمت فراوان كشيدهام.
- چرا دامهايتان علاقه دارند به مناطق درون افغانستان بروند؟
اينكه چرا گاوها ميل به گذشتن از مرز افغانستان دارند، دليل اولش اين است كه چراگاه اين گاوها آن طرف مرز است يا به خاطر درياچههاي پرآبي كه در مرز ايران و افغانستان وجود دارد ناخودآگاه به سمت مرز كشيده ميشوند؛ چرا كه تپهكنيز درياچههاي خود را از دست داده يا اين درياچهها كم آب شدهاند. مسئله دوم هم اين است كه تا سال90 مرز بين ايران و افغانستان باز بوده و اين گاوها عادت به رفتوآمد بين اين دو كشور داشتهاند. از اواسط سال 92 كه مرز بسته شد ما با مشكلات اينچنيني دست به گريبانيم. گاو هم كه زبان آدميزاد نميداند، مرز را رد ميكند و ميرود.
- دامها را بيمه كردهايد؟
نه متأسفانه. هزينه بيمه هر گاو يا گوساله بسته به سن يا نر و ماده بودنشان از 33 تا 50 هزارتومان براي يك سال است. من هم توانايي پرداخت حق بيمه را نداشتهام و نتوانستهام دامها را بيمه كنم. اما همه گاوها پلمب شده هستند و شماره دارند. به همينخاطر ميتوانم درصورت مفقودشدن يا گذشتن از مرز از طريق مرزداري يا جهادكشاورزي پيگيري كنم.
- درآمدتان ماهانه چقدر است؟ شريك كاري هم داريد؟
اوايل تا گوسالهاي به تعداد دامها اضافه شود مجبور بودم براي گذراندن زندگي و دخل و خرج خانه در شهر كارگري كنم؛ يعني روزها به كارگري مشغول بودم و بعد از فارغشدن از آن، به امورات دامها رسيدگي ميكردم. درآمدم را نميشود بهصورت ماهانه محاسبه كرد؛ چرا كه اگر اوضاع نگهداري از گاوها خوب باشد، هر سال 10گوساله از اين 34گاوي كه پرورش ميدهم به دنيا ميآيند. اين گوسالهها را بسته به وزن و اندازه 1ميليون و 500هزارتا 2ميليون تومان ميفروشم. به اين ترتيب حقوق سالانهام 15الي 20ميليون تومان است. البته اين مبلغ سود خالص نيست. اكثر مواقع همه امورات دامها را هم خودم به تنهايي انجام ميدهم اما گاهي براي انجام كارهاي شورا به تهيه علوفه نميرسم. در اين روزها مجبورم كار چيدن و تهيه علوفه را به كارگرها بسپارم. مزد هر كارگر هم بابت يك روز 30الي 35هزار تومان است.
- چند فرزند داريد و چرا به شهر مهاجرت نكرديد؟
من و خانوادهام حتي يكبار هم به اين موضوع فكر نكردهايم كه روستاي خود را رها كرده و به شهر مهاجرت كنيم. ما عاشق زادگاهمان هستيم و تمام سختيهاي زندگي در مرز را به جان خريده و ميخريم. ما نگهبان مرز هستيم و خودمان را در قبال مردم كشور مسئول ميدانيم. شايد براي هيچكس اوضاع زندگي ما مهم نباشد (ميخندد) اما امنيت مردم عزيز كشورمان براي ما از همهچيز مهمتر است. 4 فرزند دارم و اجازه نخواهم داد تپهكنيز را ترك كنند. دوست دارم و تمام تلاشم را ميكنم كه فرزندانم تحصيلاتشان را تا جايي كه ميتوانند ادامه دهند و به روستاي خود برگردند و تپهكنيز را آباد كنند. ما اگر روستا را ترك كنيم كمكم روستا خالي از سكنه شده و كسي هم ديگر راضي به برگشت نخواهد شد و راه براي انواع جرم و جنايت باز خواهد بود. خيليها نصيحتم كردهاند كه چرا در روستايي كه امكانات اوليه زندگي مثل لولهكشي آب و گاز ندارد ماندهام؟ و چرا به يك استان ديگر كه آب و هواي بهتري دارد مهاجرت نميكنم؟ خيليها گفتهاند اگر همين كار را در شهر انجام بدهم درآمد ماهانه بيشتري خواهم داشت اما جواب من تنها اين بوده كه درست است كه سيستان كلا در گردو خاك فرو رفته، اما اگر شهر، بهشت هم باشد من اين بهشت را نميخواهم، من عاشق روستايم هستم.
- تپهكنيز كجاست؟
روستايي است از توابع بخش قرقري شهرستان هيرمند در استان سيستان و بلوچستان. اينكه چرا اسم اين روستا را تپهكنيز گذاشتهاند داستان بسيار جالبي دارد. سالها پيش اين تپه بهصورت جزيره و خالي از سكنه بوده كه يكي از خانهاي بخش قرقري اين تپه را به كنيزش ميبخشد و كنيزش را آزاد ميكند. بعدتر كنيز به اين تپه نقل مكان كرده و زندگي خود را در اين روستا آغاز ميكند. كمكم مردم بيشتري به اين روستا مهاجرت ميكنند. طبق آمار آخرين سرشماري اين روستا 464نفر جمعيت دارد؛ يعني حدودا 98خانوار؛ البته طبق آخرين سرشماريها، وگرنه در روستا مردمان كمي ماندهاند.
- مردم روستا به چه كاري مشغولند ؟
با وجود همه مزايايي كه براي اين نوع دام نام بردم، حدود 2دهه است كه گاو سيستاني جايگاه خود را از دست داده است و تنها دليل آن هم تداوم خشكساليهايي است كه از سال 1357 استان سيستان را تحتتأثير قرار داده است. خشكسالي دشت سيستان توليد و پرورش اين گاو را دستخوش ناملايمات طبيعي كرده و از آنجا كه اين دام از نوع دام گوشتي است و ميزان مصرف علوفه آن بالاست، علوفه مورد نياز روزانه اين گاو تأمين نميشود. به همين دليل با بالا رفتن هزينهها رفتهرفته دامداران و كشاورزان رغبت خود را براي پروار كردن اين نوع دام از دست دادهاند، بهطوري كه هماكنون پرورش اين نوع گاو در منطقه سيستان بهدست كشاورز و دامدار، جزو موارد بسيار نادر است. حتي ميشود گفت نژاد گاو سيستاني در حال انقراض است. به همين دليل هم شغل اهالي روستا كشاورزي شده است، آن هم نه روي زمينهاي خودشان، بلكه كشاورزان روي زمينهايي كه به آنها اجاره داده ميشود كار ميكنند. شايد بپرسيد كه چرا اين اهالي به پرورش گاو سيستاني مشغول نميشوند؟ بيشتر اهالي روستا واقعا توانايي خريد گوساله را ندارند، شغلي هم ندارند كه بتوانند از طريق آن سرمايهاي براي خود جمع و براي خريد گوساله اقدام كنند. عده بسيار كمي از مردهاي روستا شاغل هستند، اكثريت مردان تپه كنيز شغلي ندارند و با يارانه روزگار ميگذرانند.
- گاو سيستاني با گاوهاي ديگر چه فرقي ميكند؟
گاو در فرهنگ سيستان نمادي از زورمندي، باروري و زندگي است كه در چرخه غذايي مردم هم نقش اصلي را داشته و در تاريخ شمال سيستان و بلوچستان اين جانور همواره بخشي از زندگي و در كنار مردم بوده است. گاو اصيل سيستاني ظاهري متفاوت با ديگر هم خانوادههايش دارد. اين نوع گاو داراي سري بيضي شكل، كوهان و غبغب بزرگ و آويزان است. مقاومت در برابر كمآبي و تندبادها و طوفانهاي شن منطقه از خصوصيات اين دام اصيل است. گاو اصيل سيستاني از نوع گوشتي است و گوشت آن با سايرگونهها متفاوت است؛ چرا كه بافت چربي آن با گوشت عجين شده و از اينرو گوشت گاو سيستاني بسيار لذيذتر از گوشت ساير گاوهاست. اين نوع دام ميتواند بهراحتي از ني تغذيه كرده و بهاصطلاح پروار شود بهطوري كه 18ماه پس از تولد، وزن آن تقريبا به يك تن هم ميرسد. مقاومت در برابر برخي از بيماريهاي دامي كه بسياري ازگاوهاي ديگر نژادها را درگير ميكند از ديگر ويژگيهاي اين نوع گاو است. بد نيست بدانيد در اغلب گاوهاي گوشتي درصد استخوان آنها به گوشت 24درصد است درحاليكه در نژاد اصيل سيستاني اين رقم 18درصد است. نكته جالب اينكه گاو سيستاني تنها نژاد گاو گوشتي كشور است كه در دوره رشد استعداد افزايش گوشت را روزانه بين يك كيلو تا يك كيلو و 300گرم دارد. اين نژاد به اكثر بيماريهاي منطقه ازجمله تب برفكي كه در بقيه دامها سبب تلفات ميشود هم مقاوم است. فلورميكروبي شكنبه گاو سيستاني به شيوهاي است كه بسياري از علفهاي هرز منطقه از جمله ني كه داراي فيبر بالايي است، هضم كرده و تبديل به شير و گوشت ميكند كه بقيه دامهاي بومي ايران اين توانايي را ندارند. نكته جالب بعدي اينكه هر گاو سيستاني حدود 25تا 30سال عمر ميكند و تا وقتي كه دندانهايش سالم بوده و نريخته باشد ميتواند زنده بماند.