اگر تو هم یکی از همان نوجوانهایی هستی که این روزها زیاد از این مدل جملهها بهخودت میگویی، احتمالاً دچار خودکمبینی شدهای. خودکمبینی درد کمی نیست و اگر چارهای برای ازبین بردنش نیندیشی، تا آخر عمر با تو خواهد بود.
اما برای این که ببینی دچار این مشکل هستی یا نه و اگر بله تا چه حد، به این پرسشها پاسخ بده و براساس شكلي كه از بين شكلهاي مثلث، دايره و مربع بيشتر انتخاب كردهاي، راهکار مربوط به خودت را با جدیت دنبال کن.
1.یک راه حل خلاقانه دربارهی یکی از مسئلههای ریاضی به ذهنت رسیده است:
++ باید بیشتر تمرین کنم، شاید جواب درست درنیاید.
** آن را با معلم ریاضی در میان میگذارم.
## حتماً در یکی از محاسبات اشتباه کردهام وگرنه جواب درست درنمیآمد.
2. بدجور هوس فیلم و سینما به سرت زده، اما دوستت پیشنهاد پیادهروی میدهد:
** او را قانع میکنم تا با هم به سینما برویم.
## قبول میکنم، پیادهروی هم بدنیست.
++ هوای سرد را برای پیچاندن پیادهروی بهانه میکنم، اما از سینما هم چیزی نمیگویم.
3. جواب یکی از سؤالهای معلم را میدانی. هیچکس هم دستش را بلند نکرده:
## زیر لب جواب را زمزمه میکنم، شاید معلم شنید.
++ دستم را بلند میکنم، اما موقع گفتن جواب کمی هول میشوم.
** چه عالی، بلافاصله دستم را بلند میکنم. نباید فرصت را از دست داد.
4. از یکی از دوستانت کاری خواستهای و او انجام نداده است:
++ لابد نتوانسته، از اول هم نباید کارم را به دیگری واگذار میکردم.
** من دوست ندارم کارهایم را به دیگری واگذار کنم.
## از اول هم میدانستم، چه چیزش عجیب است؟
5. وقتی به آینه نگاه میکنی...!
** لبخند می زنم.
## از مدل چانه، لبها و...ام خوشم نمیآید.
++ ابروهایم را بالا و پایین میکنم. کدام فیگور بهتر است؟
6. دوستت از تو خواسته در میهمانی تولدش دلنوشتهاي بخوانی:
## چه کار طاقتفرسایی، همه از تو میخواهند بلندتر بخوانی چون صدایت را نمیشنوند.
** با صدای بلند میخوانی و هرجا لازم باشد لحنت را عوض میکنی.
++ دوست داری این نوشته را یک بار برای خودت بخوانی تا در هنگام خواندن در متن سوتی ندهی.
7. وقتی با یک غریبه صحبت میکنی و او مستقیم در چشمهایت نگاه میکند:
** تو هم همین کار را میکنی. موقع صحبت باید به چشمها هم نگاه کرد.
++ مشکلی نداری، ولی نگاههای نافذ را هم دوست نداری و کمی از آن میترسی.
## دائم نگاهت را از نگاهش میدزدی. با خودت میگویی، با کاویدن چشمهایم دنبال چه چیزی است؟
8. دوستانت در جايي عمومي برایت جشن تولد گرفتهاند و تو را شگفتزده کردهاند. آنها بلندبلند برایت آواز تولدت مبارک میخوانند، حاضران در آن اطراف حواسشان به شماست:
++ خب باشد، به هر حال امروز مال من است.
## چه تابلوبازیهایی درمیآورید. همه دارند به من نگاه میکنند، هیسسس.
** به غریبههایی که نگاهم میکنند، لبخند میزنم. کاش کیک به همهی آنها برسد.
++
خود کمبین یا خودکم نبین؟ مسئله این است!
بیشتر وقتها خودت را کم نمیبینی. آنطور که باید و شاید هم نمیبینی. در مواقعی که باید اعتماد بهنفس داشته و بهخودت مسلط باشی، گاهی هول میکنی و رشتهی کار را از دست میدهی.
اعتماد بهنفسداری، اما نه همیشه. حفرههای ریزی در اعتمادبهنفست هست که گاهی باعث میشود از یک موقعیت معمولی بترسی و آن را دور بزنی.
کمی با خودت خلوت کن و تواناییهایت را مرور کن. خواهی دید که نقطههای روشن زیادی در تواناییهایت داری. هربار که از یک موقعیت غیرمنتظره ترسیدی، فقط برای این که تجربهاش را نداشتی، به همین نقطههای روشن فکر کن و به خودت بگو از پس این هم برمیآیم.
**
خودکمبینی؟ هرگز!
تو اصلاً خودت را دست کم نمیگیری. با اینکه میدانی برای خودت کسی هستی، اما این باعث نمیشود در دام خودشیفتگی بیفتی که روی دیگر سکه است. تو به اندازهی کافی اعتمادبهنفس داری و میتوانی هر باری را بر دوش بکشی. همین باعث شده تا بسیاری از مشکلاتت را بدون کمک دیگران حل کنی و کمی بیشتر سختی بکشی.
این روحیات خیلی خوب است، اما چه اشکالی دارد گاهی از دیگران کمک بخواهی. این میتواند به حل مشکلاتت کمک کند. چرا که حل و فصل مشکلات، بهتنهایی گاهی باعث میشود تمرکزمان را از دست بدهیم و این مشکلات را طولانی کنیم. کمکگرفتن از دیگران میتواند به تو آرامش بیشتری بدهد تا برای حل مشکلاتت تمرکز کنی و راهکارهای بهتری پیدا کنی.
##
خود كمبيني هميشگي !
تو اصلاً خودت را نمیبینی. اعتمادبهنفست را از دست دادهای و در یک پیچ تند به سوی حقارت و خودزنی پیش میروی. تو قبول کردهای که از دیگران کمتری و همین برایت بهانهای شده تا تلاش نکنی و زیر بار هیچ مسئولیتی نروی!
همین حالا ترمز کن و پایت را از روی گاز بردار. تو باید از ماشین حقارت پیاده شوی. اگر میتوانی از یک فرد آگاه یا یک مشاور کمک بگیر. دور انداختن این شخصیت خودزن، کار راحتی نیست. اما غیرممکن هم نیست. فقط باید بخواهی و این قدم اول است.
اما این را بدان که در این دنیا تو تواناییها و قابلیتهای بسیار منحصربهفردی داری که هیچکس دیگری ندارد. درست مثل اثر انگشت. پس دنبالشان بگرد و آنها را پیدا کن.