در اين بين رستم، سهراب، نخودي، پهلوانپنبه و چند قهرمان ديگر متوجه ماجرا ميشوند و... قصه «جنگ افسانهها» از همينجا شروع ميشود. در اين پويانمايي تلاش شده است قهرمانان بومي به نسلي معرفي شوند كه شخصيتهاي خيالي مثل مردعنكبوتي، پانداي كونگفوكار، بتمن، باب اسفنجي و... را خوب ميشناسند اما با شخصيتها و قهرمانان ايراني غريبگي ميكنند. اينكه آيا اين انيميشن مهمان ذهن كودكانمان ميشود يا ديگر كشورهاي مسلمان در نمايش آن پيشقدم ميشوند؛ علامت سؤالي بيپاسخ است.
- كارگردان متفاوت
براي گفتوگو با كارگردان پويانمايي جنگ افسانهها انتظار مواجهه با هر كسي را داشتيم جز يك طلبه جوان. حاجآقا دوست ندارد «دكتر» خطاب شود و اصرار ميكند از تحصيلات دانشگاهياش چيزي ننويسيم. خودش را «سيدعلي پورحسيني» متولد1360 در مشهد معرفي ميكند. ميگويد به طلبگياش افتخار ميكند و آن را وراي تمام القاب و عناوين ميداند. وقتي ميپرسيم چطور شد در اين مسير پا گذاشتيد؛ زمان را به 17سالگياش برميگرداند و با لبخندي پررنگ تعريف ميكند: «پدرم از موديان بزرگ مالياتي مشهد است. دوست نداشت طلبه شوم اما من تصميمام را گرفته بودم. در نهايت كه ديد عزمم را جزم كردهام، برايم شرطهايي گذاشت. يكيش اين بود كه گفت حتي در يكريال از اموالش سهم نخواهم داشت. شرط ديگرش اين بود كه از دين براي چرخيدن چرخ دنيايم استفاده نكنم. شرطها را به ديده منت قبول و تحصيلات حوزوي را از مدارس علميه مشهد شروع كردم.»
حجتالاسلام پورحسيني در كنار تحصيلات حوزوي در مشهد و قم، از سال75 تاكنون دورههاي تخصصي فيلمنامهنويسي، تدوين، تئاتر، كارگرداني و كارگرداني پويانمايي را گذرانده و با فوت و فن توليدات تصويري آشنا شده است. حساب دقيق تاليفاتي كه در زمينه تربيت كودك براي مخاطب كودك و نيز بزرگسال داشته از دستش خارج شده است و به گفتن «سيوچند تا» اكتفا ميكند.
- چاق و لاغر
وقتي از او در مورد خاطرات كودكي و برنامههاي تلويزيوني مورد علاقهاش ميپرسيم؛ آنقدر زنده در مورد گذشتهها صحبت ميكند كه گويا همين هفته قبل بوده است؛ «زمان بچگي ما تلويزيون 2 شبكه بيشتر نداشت. برنامه روزهاي جمعه خانوادهمان ثابت بود. من و 5 برادرم كه اختلاف سني چنداني هم نداشتيم بايد حمام ميرفتيم. اين «بايد» كاملا جدي بود. وقتي از حمام ميآمديم بيرون، كنار هم جلوي تلويزيون، زير پتو دراز ميكشيديم و منتظر ميمانديم تا برنامههاي كودك شروع شود. عاشق تيتراژ ابتدايياش بودم؛ همان كبوتر ساده با صداي بق بقو. چاق و لاغر و ژيانشان را هم خيلي دوست داشتم. دوره خوب و خوشي را گذرانديم. گمان نميكنم بچههاي اين دوره با وجود داشتن شبكهاي مستقل و كارتونهاي رنگارنگ، نظير حس ما را تجربه كنند. شايد به اين خاطر كه امروز بيش از كيفيت، سراغ كميت رفتهايم.»
- جلسات تخمهخوران
از او ميپرسيم كه اهل تماشاي فيلمها و برنامههاي كودك خارجي هم هست كه حاج آقا «بعله» غليظي تحويلمانميدهد و پشتبند آن، در مورد ضرورت اين كار ميگويد؛ اينكه سابقه فعاليت شركتهاي بزرگي مثل والت ديزني بهمراتب بيش از عمر صنعت نوپاي پويانمايي ايران است. پس چه دليلي دارد كه از تجربه ديگران استفاده نكنيم و راه رفته آنها را تكرار كنيم؟
او به جلسه دوستانهاي اشاره ميكند كه قدمتي 17ساله دارد و به جلسه «تخمهخوران» معروف است. اعضاي آن بين 35تا 40نفر هستند و همهجور كارشناس و صاحبنظري در زمينه فيلم و انيميشن در آن پيدا ميشود. از صداپيشه تا كارگردان، نويسنده، طراح و... . در هر جلسه يك فيلم، كارتون و توليداتي از اين دست به نمايش گذاشته و نقد ميشود. لبخند به چهره حاجآقا برميگردد وقتي كه اضافه ميكند: «شكاندن چند كيلو تخمه شاهرودي از ملزوماتي است كه اگر نباشد؛ جلسه برگزار نميشود. جلسات ضبط كامل ميشود. در آخرين و چهارصد و سي و هفتمين جلسه، با حضور آقاي ابوالحسني كه او را با پويانمايي «ديرين ديرين» ميشناسيم؛ جنگ افسانهها نقد و بررسي شد.»
يكي از كارهاي ديگري كه حاجآقاپورحسيني و دوستانشان بهعنوان رويهاي ثابت در دستور كار خود دارند، بررسي ميداني توليداتشان است. نحوه كار به اين صورت است كه خانوادههايي كه مايل به همكاري هستند، فروردين و مهرماه هر سال كودكشان را به مجموعه معرفي ميكنند. كودك، پويانمايي را ميبيند و واكنشهايش بررسي ميشود. او ميگويد فضا براي كودكاني كه چند جلسهاي همراه مجموعه بودند و براي خودشان حسابي حرفهاي شدند، آنقدر راحت است كه نظرشان را با گفتن جملههايي مثل «اينجاش قشنگ بود»يا «اون تيكهاش رو دوست نداشتم» بيان ميكنند.
- باربي و راحيل
«گاهي مردم گلايه ميكنند كه چرا كساني كه دغدغه دين دارند همهاش از فعلهاي منفي استفاده ميكنند و ميگويند فلان چيز را نخوريد، فلان فيلم را نبينيد، اين را نپوشيد و... چرا جايگزين مناسبي وجود ندارد؟ و راست هم ميگويند.» حجتالاسلام پورحسيني روي صندلي جابهجا ميشود و درحاليكه از چهره جدياش پيداست بناي ارائه تحليلي كارشناسي را دارد؛ ادامه ميدهد: «باربي را مثال ميزنم؛ زن زيبايي كه تماشايش براي مخاطب لذتبخش است يا لوك خوششانس؛ قهرماني با فرهنگ تگزاسي كه براي مبارزه با ضدقهرمانها تلاش ميكند. قدم نخست اين است كه بهجاي صرف تكرار واژه «جنگ نرم»، براي مخاطب ايراني تبيين كنيم تماشاي اين كارتونها چه آسيبهاي بالقوهاي را به همراه دارد. اين شخصيتها در خوشبينانهترين حالت ممكن، براي همان جامعه توليدكننده ساخته شده است نه براي جايي مثل ايران كه مختصات فرهنگي متفاوتي دارد.
شخصيت لوكخوششانس و باربي براي جامعهاي كه از آن برخاستهاند، داراي آسيبهاي حداقلي است. لوك، همواره تنهاست و خانوادهاي ندارد. همدم او يك اسب و يك سگ است. در دومي يعني باربي هم روي مسائلي بهعنوان ارزش تمركز ميشود كه با فرهنگ اسلامي ايراني سازگاري ندارد. اگر واردات فرهنگ بدون بسترسازي و مميزي انجام شود، تناقض ذهني به بار ميآورد. نتيجه اين تناقضها به زبان ساده اين ميشود كه مادر، دخترش را به حجاب تشويق ميكند اما دختر ميبيند آنچه مادر ميگويد با يافتههايي كه خودش از تصاوير باربيگونه دريافته، فرق دارد.»
وي قدم بعد از تبيين را ارائه محتواي جايگزين عنوان ميكند و ادامه ميدهد: «مجموعهاي به نام خانواده ما توليد كرديم كه قهرمان آن پسري كوچك است. او ميخواهد با ضدقهرمانها مبارزه كند. در اين راه نه به تنهايي بلكه بهصورت جمعي، با كمك گرفتن از خانواده و اطرافيان اقدام ميكند.»
از كارهاي ديگري كه در اين مجموعه انجام دادهاند، طراحي شخصيتي واقعي به نام «راحيل» است. براساس مستندات تاريخي، راحيل زن زيبايي از قوم بني اسرائيل بوده كه بهخاطر زيبايياش در معرض نگاهها و قصدهاي شوم قرار ميگيرد. او تقوا به خرج ميدهد و تقاضاي ارتباطهاي ناسالم را رد ميكند و درنهايت بهمراتب بالاي عرفاني دست پيدا ميكند. البته اين رويه، او را با چالشهايي مواجه ميكند كه دستمايه توليد پويانمايي قرار گرفته است. حاجآقا ميگويد تلاش گروهشان، كنار هم قراردادن 2 مقوله زيبايي جسمي و تقوا بوده است؛ برخلاف شخصيت باربي كه زيبايي و جاذبههاي جنسي را توأم به مخاطب عرضه ميكند.پويانمايي «دختر ديپلمات» يكي ديگر از محصولات اين گروه است كه ميشود آن را از نظر مضمون، نزديك به شخصيت سيندرلا دانست.
- حمايت نميشويم يعني...
«حمايت نميشويم.» از آن دست جملاتي است كه شنيدنش برايمان تكراري شده است و اگر در موردش توضيح بيشتري داده نشود، گفتن و نگفتنش تفاوت چنداني ندارد. وقتي از حجتالاسلام پورحسيني ميخواهيم در مورد جمله يادشده توضيح دهد؛ به مثال باربي بازميگردد و ميگويد: « اين شخصيت بعد از خلق، در قالبهاي مختلف ارائه شد. باربي پرستار، باربي معلم، باربي نظامي و...؛ در قالب عروسك، نرمافزار، نوشتافزار مدرسه و هر ساختاري كه بتواند همراه دختر ما باشد. بعد از توليد، نوبت چرخه توزيع ميرسد كه اهميت آن از توليد اگر بيشتر نباشد؛ كمتر هم نيست. اگر از من بپرسيد چرا شخصيتهاي بومي كه توليد كردهايم و تعدادي از آنها نام برده شد حتي در داخل كشور شناخته شده نيستند ميگويم چون حمايت نميشويم. فرق كارهاي فرهنگي ما با آن سوي مرزها در نبودن شبكه است. آنجا بعد از توليد باربي، تمام زيرمجموعههاي مرتبط از سياستگذار، سرمايهگذار، سينمادار، رسانه و مردم پاي كار ميآيند. در مقابل، حركتها در داخل كشور ما فردي است. در نتيجه ميبينيم از مجموعه 166قسمتي «از خانه تا بارگاه» كه با طنز حكيمانه به زندگي 14معصوم عليهم السلام پرداخته است، فقط 11قسمت در داخل خريداري ميشود. اين سريال بهطور كامل از طريق يكي از شبكههاي عربي خريداري و پخش شد. ما دوست داريم اين آثار در كشور خودمان و براي بچههاي خودمان به نمايش دربيايد. اما اگر حمايت نشويم ناچاريم با دوبله قوي كه فقط يك مرحله از 45مرحله توليد يك انيميشن است، اين كار را به شبكههاي خارجي بفروشيم. »او معتقد است حكايت توليداتشان به فرش دستباف و زعفران ايراني ميماند. ماده اوليه و توليدش در داخل صورت ميگيرد و در نهايت ديگران از آن بهرهمند ميشوند.
- كمبود دغدغه يا بودجه؟
كمبود بودجه داريد يا كمبود دغدغه؟ با شنيدن اين سؤال، بيتامل و با اطمينان پاسخ ميدهد: «كمبود بودجه» و اضافه ميكند: «در اين سالها با پوست و گوشت و استخوانم معني كمبود بودجه را درك كردهام. هرچند هدف اولمان اين بوده كه با انيميشنهاي ايراني، معارف ديني و شيعي را گسترش دهيم اما به هرحال چرخ اقتصادمان بايد بچرخد. مجموعهاي خصوصي هستيم و از هيچجا، ريالي حمايت نميشويم. در اين شرايط چارهاي برايمان نميماند جز دادن پاسخ مثبت به پيشنهادهاي خارجي. جالب است شبكههاي هدهد و طاها از كارهاي ما بيشتر استقبال ميكنند درحاليكه هر دو، متعلق به كشوري جنگزده هستند. گويا اين شبكهها نسبت به كشور ما با اين همه ظرفيت، وضعيت اقتصادي بهتري دارند.»
از او ميپرسيم چرا سراغ بسترهاي ديگر عرضه محصول به مخاطب نرفتهاند و مگر صدا و سيما تنها راه است كه پاسخ ميدهد: «روي شبكه خانگي اصلا نميشود حساب باز كرد. كار پويانمايي بسيارپرهزينه است. از طرفي قانون كپيرايت اعمال نميشود. براي حوزه سينما هم اقدام كردهايم. اثري را در دست توليد داريم كه موضوع آن هويت مشهد مقدس است. اگر قدري از كيفيت آن صرفنظر ميكرديم به جشنواره فجر امسال ميرسيد. ترجيح داديم كار خوب توليد و آن را براي ارائه در جشنواره سال آينده آماده كنيم. پروژه سينمايي ديگري هم در مرحله اتاق فكر نگارش فيلمنامه است.»
با اين حال معتقد است توليد به شكل سريال و پخش از سيما برتريهايي دارد. وقتي هدف، ايجاد جرياني فكري در توده مخاطبان يعني كودكان باشد؛ برنامههاي سيما حكم غذاي اصلي و روزانه را دارد و آنچه در سينما به نمايش درميآيد تأثير مورد نظر را نخواهد داشت.
- رايزني با شبكههاي داخلي
قصه جنگ افسانهها با جبههگيري متفكرانه قهرمانان ايراني در برابر شخصيت انيميشنهاي غربي ادامه پيدا ميكند. در جريان 7 مرحله درگيري بين 2گروه اسطورههاي غربي و شرقي، قهرمانان ايراني پيروز ميشوند. قهرمانان غربي پس از شكست به كشور خود بازميگردند.
آن طور كه كارگردان اين پويانمايي ميگويد قسمت اول «جنگ افسانهها» 100دقيقه است. دامنه قصه گسترده است و در قسمتهاي بعدي، قهرمانان غربي به خاور دور و نزديك و كشورهاي همسايه ايران نيز حمله ميكنند. 4قسمت 100دقيقهاي ديگر نيز در دست توليد است كه قرار است تا سال 98به اتمام برسد و به گفته كارگردان «اگر شبكههاي داخلي نسبت به خريد اين اثر اقدام كنند ميتوانيم 4 قسمت ديگر كار را تا پايان سال96 به اتمام برسانيم.»
اينكه آيا تماشاي اين پويانمايي، سهم كودكان ايراني خواهد شد سؤالي است كه با طرح آن، درددلهاي حجتالاسلام پورحسيني سر باز ميكند: « اوايل امسال، قسمت اول اين پويانمايي به اتمام رسيد و مديران شبكههاي مختلف سيما در جريان اين موضوع قرار گرفتند. هنوز هيچ پاسخي دريافت نكردهايم؛ نه مثبت و نه منفي. اين يكپا در هواماندن خوشايند نيست. محصول فرهنگي حكم نان را دارد. تا وقتي گرم است؛ ميشود خالي خورد و سير شد. وقتي ماند و بيات شد با چند مدل خورش هم لذيذ نخواهد بود.»
وي ادامه ميدهد: « درست 2هفته بعد از رونمايي از اين پويانمايي، يكي از كشورهاي خليجفارس، پيشنهاد خريد اين مجموعه را داد؛ به يك شرط. شرطي كه عمل به آن هرچند زحمتي ندارد اما برايمان سنگين است. نميخواهيم هويت و برند ايرانيبودن كار از بين برود بنابراين ترجيح ميدهيم همچنان منتظر اقبال شبكههاي داخلي بمانيم.»
كشور عربي يادشده از گروه سازنده خواسته نام «رستم» كه قهرماني ايراني است حين دوبله از مجموعه حذف شود و به جاي آن واژهاي مثل پهلوان بنشيند.
- هفت خان رستم
حتي نامبردن تكتك مراحلي كه براي توليد انيميشن طي ميشود حوصله ميخواهد. حجتالاسلام پورحسيني با فاكتورگرفتن از شرح اين 45مرحله، بهطور خلاصه آنها را در 3مرحله پيش توليد، توليد و پس توليد تقسيم ميكند. سپس ايده، پژوهش و نگارش فيلمنامه را زيرمجموعه مرحله پيش توليد قرار ميدهد و اضافه ميكند: « در مرحله توليد بسته به اينكه سبك كار چطور باشد؛ به خلق شخصيتها، پس زمينهها و متحركسازي ميپردازيم. در پس توليد هم روي موسيقي، دوبله و تدوين اثر، تمركز ميشود.» وي فعالان فرهنگي كه در زمينه توليد انيميشنهاي بومي كار ميكنند را جزو تك تيراندازهاي حوزه فرهنگ عنوان ميكند و از جنگي ميگويد كه ملموس نيست اما تلفات دارد.
برايمان جالب است بدانيم طيكردن اين 45مرحله و توليد يك پويانمايي 100دقيقهاي مثل قسمت اول جنگ افسانهها چقدر زمان ميبرد كه پاسخ ميدهد: «در نمايشگاه هفته پژوهش سال92، پيشنهاد ساخت اين پويانمايي، براساس كتاب سندباد و تنتن داده شد. كتاب را كه بررسي كرديم ديديم كودكان امروز، ساختار ذهني دهه هفتاديها را ندارند. پس بايد فيلمنامه از نو نوشته ميشد. اتاق فكر فيلمنامهنويسي را همان سال تشكيل داديم. سال93 به نگارش فيلمنامه گذشت و از ابتداي 94 كار توليد كليد خورد و اوايل امسال هم به اتمام رسيد. سرجمع ميشود حدود 2 سال و خردهاي زمان براي يك توليد 100دقيقهاي.»
- از گذشته تا امروز
«هر بستر و قالبي كه بتواند محتواي مورد نظر را در خود جاي دهد براي توليد پويانمايي مورد توجه قرار ميگيرد؛ از گذشته تا امروز. ما نكتههاي زندگي پيامبران، تاريخ ايران مثل عصر نادر شاه افشار و پرداختن به زندگي قهرمانان معاصر را مورد توجه قرار ميدهيم. در مورد قهرمانان معاصر، مجموعه «خاطرات بابا» يكي از توليداتي بود كه بر دوران دفاعمقدس تمركز داشت.»
100دقيقه از ابتداي گفتوگو ميگذرد و حجتالاسلام پورحسيني همچنان با لبخند مدعي است از سين جيمها خسته نشده است. با وجود اين به قول اهالي رسانه، زبان بدن چيز ديگري ميگويد. حاج آقا واكنشهاي موردي مردم براي گروه سازنده را دلگرمكننده عنوان ميكند؛ مثل استقبال مخاطبان در نمايشگاه قرآن و عترت به انيميشن «عياش و تاليا» كه در مورد زندگي خضرنبي(ع) بود. جمله پاياني او اشاره به يكي از صحبتهاي رهبري دارد؛ اينكه روح هم مثل جسم غذا ميخواهد و اگر غذاي سالم فراهم نشود نياز خود را از نوع ناسالم آن تأمين خواهد كرد.
- يك برنامه بلندمدت
چه عاملي باعث شد حجتالاسلام پورحسيني و دوستانش گام در راه توليد انيميشن بگذارند؟ پاسخ حاجآقا، هم سؤال ما را دربرميگيرد و هم يك شبهه را:«وقتي از جنگ افسانهها رونمايي كرديم، بازخوردها حكايت از شكلگيري اين تصور در برخي صاحبنظران داشت كه ما از روي ذوق زدگي، مد روز و چيزهايي از اين قبيل سراغ چنين موضوعي رفتهايم.» بي وقفه ادامه ميدهد: «مجموعه دوستان ما از سال77 با تنظيم چشماندازي 20ساله كارش را شروع كرد. 10سال اول بهطور كامل به تربيت نيروي انساني از ميان طلبههاي مستعد و علاقهمند گذشت. در اين سالها علاوه بر آموزش، روي بسترهاي فرهنگي كه ميشود از آن براي نشر ارزشهاي ديني استفاده كرد كار كردهايم. به هر حال ما در بوم ايرانزمين زندگي ميكنيم و بايد از بسترهاي غني موجود براي رساندن پياممان استفاده كنيم. يكي از اين بسترها ادبيات فارسي است و گستره كار در آن تا بينهايت. از ابتدا بناداشتيم در 10سال دوم، به سمت گرفتن خروجي عملي از كارمان پيش برويم و فعاليت هايمان نظري و بهاصطلاح كتابخانهاي صرف نباشد. بنابراين به حوزههاي نوشتاري، تصويري و نرمافزاري ورود پيدا كرديم. اگر بخواهم به برخي از دستاوردها اشاره كنم توليد 500عنوان كتاب و 70محصول نرمافزاري را نام ميبرم. 300كار تصويري هم توليد شده كه جنگ افسانهها يكي از آنهاست.»
- هزينهبر و درآمدزا
كارآفريني سخت است يا آسان؟ نميشود جواب روشني داد؛ به قول كساني كه پيچيده صحبت ميكنند سهل و ممتنع است. هر سال بودجههاي فراواني تزريق، جلسههاي غيرقابل شماري در مقياس خرد و كلان برگزار و قوانين رنگارنگي تصويب ميشود تا در نهايت يك اتفاق خوب يعني ايجاد شغل پايدار براي جوانها رخ دهد. حجتالاسلام پورحسيني صنعت انيميشنسازي را از آندست حوزههاي مغفولي ميداند كه بين 150تا 200نفر را بهصورت مستقيم جذب ميكند. هزينهبر است اما درآمدزايي هم دارد. سالها فعاليت در اين زمينه او را به اين اطمينان رسانده است كه سرمايهگذاري در اين صنعت به شرط تلاش براي توليد يك محصول با كيفيت، ضريب اطمينان قابلقبولي براي سودآوري دارد. از كشورهايي اسم ميبرد كه به اين صنعت توجه كردهاند و نه فقط فرهنگشان را به ديگران معرفي ميكنند بلكه درآمدي بيش از صادرات نفت كشور ما دارند.
تمام دغدغههاي اين فعال فرهنگي را در يك جمله ميشود خلاصه كرد: «كساني كه سياستگذار هستند؛ براي ايجاد شغل و درآمدزايي علاوه بر راههايي مثل گردشگري و صنايع كوچك و بزرگ، به زمينههايي مثل توليد انيميشن هم التفات كنند.»