حال تصور كنيد كسي علاوه بر اين نگاه، عينكي قرآني هم بزند و انتخاب همسرش از ميان حافظان قرآن باشد. ابوذر كرمي جواني است متولد سال68 كه مهرماه امسال موفق شد در مسابقات قرآن كريم رتبه ممتاز را كسب كند. او سال گذشته از دختري خواستگاري كرد كه حافظ بخشي از قرآن بود و از قضا برادرش هم رقيب ابوذر. اما اين رقابت مانع از ازدواج 2 جوان نميشود و سرانجام معصومه نادي همسر حافظ ممتاز قرآن ميشود. سراغ اين زوج قرآني آمدهايم تا ببينيم ماجراي ازدواجشان چه بوده و چطور خانوادهاي زير سايه قرآن تشكيل دادهاند.
ابوذر متولد اراك است و توانسته در مسابقات مختلف قرآن كريم مقامات متعددي را كسب كند. كمي كمرو است و وقتي با او صحبت ميكنيم آرام حرف ميزند؛ «تقريبا از 8سالگي حفظ قرآن را شروع كردم. برادرم كه در منزل، قرآن قرائت ميكردند بيشتر از همه باعث جذب من به اين موضوع شدند و خواهرم هم كه حافظ هستند براي طي اين مسير كمكرسانم بودند. هرچند اين موضوع مستمر نبود اما در مجموع 3 سال زمان برد تا حافظ كل قرآن شدم و بعد هم كمكم در مسابقات مختلف شركت كردم و به لطف خدا مقامهاي مختلفي كسب كردم؛ نفر اول مسابقات ملي دانشجويان سال89، رتبه نخست مسابقات بينالمللي دانشجويان سال91 در شهر تبريز، رتبه چهارم مسابقات شكوفههاي اوقاف و رتبه چهارم مسابقات ليبي و چند مقام ديگر ازجمله لطفهايي است كه خدا به من داشته است. در حال حاضر هم به لطف خدا در رشتههاي روخواني، حفظ و قرائت قرآن مشغول تدريس هستم، البته بيشتر حفظ و همچنين طلبه پايه 2 مدرسه علميه قم هم هستم.» جالب است كه ابوذر تنها به طلبگي اكتفا نكرده و در كنار علوم ديني سراغ علوم آزمايشگاهي هم رفته و در آزمايشگاهي خصوصي هم مشغول كار است. از ابوذر ميپرسيم كه فكر ميكرده روزي همسرش حافظ قرآن باشد؟ و او اينطور پاسخ ميدهد: «خب گاهي به اين موضوع فكر ميكردم، دوستان هم اغلب پيشنهاد ميكردند كه با يك حافظ يا قاري قرآن ازدواج كنم، اما خب شايد خيلي فكر نميكردم كه اين اتفاق رخ بدهد».
- رضايت از زندگي
ماجراي خواستگاري و ازدواج اين دو حافظ قرآن را از معصومه خانم جويا ميشويم و او توضيح ميدهد: «در يكي از مسابقات بود كه با خواهر همسرم آشنا شدم. بعد چون خواهر ايشان هم حافظ كل قرآن بودند دوستان خوبي براي هم شديم تا اينكه يك روز موضوع خواستگاري براي برادرشان را با من مطرح كردند. خاطرم هست كه خواهرشان با من تماس گرفتند و گفتند كه من را براي آقا ابوذر درنظر دارند و بعد خواستندكه اگر نظر شخص خودم مثبت است با خانواده صحبت كنند تا براي خواستگاري بيايند. من ابتدا غافلگير شدم. تا قبل از خواستگاري هرگز همسرم را نديده بودم، فقط 2 بار در تلويزيون و در مسابقات ايشان را ديده بودم؛ نخستين نفري كه در اينباره با او مشورت كردم برادرم بودند، چون هم خودشان حافظ قرآن بودند و هم اينكه ابوذر كرمي را ميشناختند. براي انجام بعضي از كارهاي خدمت سربازيشان هم پيش ايشان رفته بودند. البته برادرم هم كمي غافلگير شدند. بعد از اينكه ديدم با كليت اخلاق ايشان موافق هستم، با خانوادهام صحبت كردند و بعد از مراسم خواستگاري و تحقيق و كنكاشهاي خود من، تيرماه امسال بود كه عقد كرديم و شهريور هم عروسي. حالا چند ماهي است كه در قم ساكن هستيم و با هم زندگي ميكنيم». اما چه چيزي در انتخاب معصومه خانم مؤثر بوده است؟ « ابوذر مورد تأييد همه كساني بود كه شخصيتشان را من ميشناختم و قبولشان داشتم و اين موضوع براي من بسيار مهم بود؛ چون كه نشان ميداد ايشان بسيار مورد تأييد هستند، كه خب، موضوع كماهميتي هم نيست.» او از رضايت خودش و خانوادهاش از اين انتخاب ميگويد: «فضاي حاكم در منزل ما از همان ابتدا معنوي و مذهبي بود و مراسم مختلف قرآني و مذهبي را ديده بودم. براي همين خانوادهام از اين انتخاب خوشحال بودند اما بيشتر مهم بود كه اخلاق و رفتار ابوذر هم قرآني باشد كه وقتي ديدند هست، ما با هم ازدواج كرديم. من واقعا از زندگيام بسيار راضي هستم و ابوذر بسيار انسان خوب و شريفي است. اين را بايد تأكيد كنم كه قرآن در هر صورت بر روح و جان انسان تأثير ميگذارد و باعث ميشود شخص آرامش خاصي پيدا كند و اين قضيه در زندگي او متبلور ميشود».
- مهريه شگفتانگيز
شايد بهترين قسمت ازدواج ابوذر و معصومه برميگردد به مهريه آنها كه ابوذر درباره آن ميگويد: «موقعي كه صحبت از مهريه شد ما هم مثل بسياري از خانوادهها چيزي را بهعنوان مهريه درنظر گرفتيم و سعي كرديم بنا به سفارشهاي ائمه اطهار و سبك زندگي آنها چيز سنگيني نباشد. من هرقدر فكر كردم ديدم كه سكه و آينه و شمعدان و... كه براي همه هست و ما بهعنوان حافظ قرآن بايد چيزي فراتر از مسائل مادي داشته باشيم براي همين من گفتم كه آموزش همسرم براي حفظ كل قرآن كريم را هم جزو مهريه بگذارند. خوشبختانه او 25جزء قرآن را حفظ كرده است و زماني كه من با او آشنا شدم 20جزء را حفظ بود و در آينده نهچندان دور هم كل قرآن را حفظ خواهد كرد».
ابوذر زندگياش را از قرآن ميداند و به اين كلام امامسجاد(ع) اعتقاد راسخ دارد كه اگر آسمان به زمين بپيوندد و هيچكس در زمين نماند، تا وقتي كه قرآن را دارم از هيچچيز نميترسم؛ «به جرأت ميخواهم بگويم كه قرآن در زندگي من، درست مثل تمام چيزهايي كه خداوند گفته تأثير گذاشته. من هرآنچه حالا دارم، از احترام و ارزش ميان مردم گرفته تا ازدواج و كار و هر چيز ديگري، همه وهمه فقط از بركت وجود قرآن است. من خيلي جاها ميروم كه تا متوجه ميشوند حافظ قرآن هستم بسيار بيشتر به من احترام ميگذارند. تمام افراد محل زندگي، كار و... جور ديگري به من احترام ميگذارند و تمام اينها فقط و فقط بهخاطر قرآن است و بس.»
- رفقاي رقيب
با اينكه ابوذر يكي از رقباي اصلي برادر زنش است اما معصومه درباره نخستين دوره مسابقاتي كه مهرماه با هم شركت كردهاند ميگويد: «سعي كردم در مدت مسابقات بيشتر مراقب آقا ابوذر باشم، از تغذيه تا لباس در هواي سرد و باراني زيبا كنار. حتي رقبا را بررسي ميكردم و به ايشان از رقبا و توانمنديهاي خودشان ميگفتم. مواقعي كه تمرين ميكردند يا از محل اقامتمان خارج ميشدم يا اينكه سكوت كامل را فراهم ميكردم. بندها و آييننامهها را با هم مرور ميكرديم و مدام براي من قرآن ميخواندند و من گوش ميدادم. البته هواي برادرم را هم داشتم. هر دوي آنها براي من عزيز هستند ولي به هر حال ابوذر تواناييهاي بيشتري داشت و توانست در مسابقات مقام بهتري كسب كند. البته من هم حسابي سر اين موضوع با ابوذر شوخي كردم كه مثلا تو چرا كنار نرفتي، اما واقعيت اين است كه من از برد و باخت هر كدامشان به يك اندازه خوشحال و يا ناراحت ميشوم».