شايد شما هم از آن دسته افرادي باشيد كه از ترس دلگيرشدن طرف مقابل كه برايتان عزيز است، ترجيح ميدهيد موضوع را مسكوت نگهداريد يا يك جوري درون خودتان هضم كنيد. اما لازم است بدانيد اين امر ممكن است در درازمدت به كينههاي بزرگتر يا انفجار ناگهاني شما در مقابل فرد موردنظر منتهي شود. پس بهجاي پاككردن صورت مسئله، بهتر است راههاي پرداختن به مسئله و حل آن را پيدا كنيد. تعطيلات عيدنوروز و ديدوبازديدها ميتواند يكي از فرصتهايي باشد كه به شما در حل مسائلتان با ديگران كمك كند. پيشنهاد ميكنيم با توجه به ويژگيهاي خلقي و شخصيتي مخاطبتان، نكاتي را هنگام در ميان گذاشتن حرفهايتان با او رعايت كنيد تا هم موضوع را در دلتان نگه نداريد و خداي ناكرده نكتههاي منفي آن را پرورش ندهيد، هم تا حد ممكن، خلقيات او را درنظر گرفته باشيد و دلگيرش نكنيد. در اين صفحه نكاتي را كه تقريبا در مورد همه افراد بايد رعايت كرد، به اختصار بيان ميكنيم.
- با خودتان چند چنديد؟
قبل از اينكه تصميم بگيريد با فرد موردنظر صحبت كنيد و حرفتان را با او در ميان بگذاريد، بايد ابتدا ميزان اهميت مسئله را براي خودتان مشخص كنيد. ببينيد موضوع تا چه حد برايتان مهم است، تا چه حد ميخواهيد درنظر مخاطب، مهم جلوهاش بدهيد و تا چه ميزان ريسك را ميتوانيد بابت اين اهميت دادن، تحمل كنيد.
منظور از ريسك، بازخوردهايي است كه احتمال دارد از مخاطبتان سر بزند! بسته به ميزان اهميت مسئله، بازخورد مخاطب را بعد از شنيدن حرفهايتان تصور كنيد و ببينيد آيا ارزشاش را دارد و مايليد به قيمت دريافت آن بازخورد هم حرفتان را بزنيد يا خير. البته موضوع هميشه تا اين حد هم حساس و مهم نيست كه نياز به اين همه تجزيه و تحليل و تفكر داشته باشد!
بنابراين لازم نيست هميشه سخت بگيريد و براي گفتن يا نگفتن كوچكترين مسائل هم با خودتان كلنجار برويد. مسائل ساده را، به سادگي با طرف مقابل در ميان بگذاريد و سريع از آنها عبور كنيد.
- وقت و محل مناسب را پيدا كنيد
مطمئن شويد مخاطب شما در وضعيت عادي است؛ اگر در محل كارش با چالشي روبهرو بوده و عصبي شده است، گفتوگو را به زمان ديگري موكول كنيد. اگر فرد تمام حواس و دقت خود را معطوف به موضوعي كرده و مشغول انجام كار مهمي است، عجله نكنيد. صبر كنيد تا از انجام آن كار، فارغ و فكرش آزاد شود. محلي را براي حرف زدن درنظر بگيريد كه هر دو نفرتان در آنجا احساس راحتي و آرامش داشته باشيد، بتوانيد با آرامش مكالمه كنيد و براي ابراز بازخورد به صحبتهاي همديگر، محدوديت نداشته باشيد. مثلا صحبتكردن در سينما يا در حاشيه يك مراسم مهماني توصيه نميشود چون در اولي بايد سكوت محيط را رعايت كرد و در دومي به احترام جمع، مكالمه خصوصي نداشت. اگر ترجيح دادهايد در فضاي مجازي با او حرف بزنيد، مطمئن شويد كه در شرايط نامناسبي نيست. از او بپرسيد كه وقت، حوصله و تمركز لازم را براي مطالعه دقيق حرفهاي شما دارد يا خير. وقتشناس باشيد و كاري نكنيد كه «بيملاحظه» بهنظر برسيد!
- به مقدار كافي مقدمهچيني كنيد
به مقدار كافي؛ يعني نه كمتر، نه بيشتر! ناگهان به داخل موضوع، شيرجه نزنيد و مخاطبتان را غافلگير و بهتزده نكنيد؛ همچنين او را راهي كوچه پسكوچهها و بنبستهاي ذهن خود نكنيد و مقدمه اضافي برايش نگوييد.
هم مقدمهچيني زياد و هم بيمقدمه به اصل بحث پرداختن، ميتواند مخاطب را آشفته كند. اگر زيادي مقدمه بگوييد، اينطور برداشت ميشود كه موضوع برايتان بسيار مهم و حساس است و ممكن است به همين دليل، مخاطب، بسيار بيشتر از آنچه حقش هست و منظور شماست، دچار عذابوجدان و فشار روحي شود.
بعضيها نيازي به شنيدن مقدمه ندارند و اگر برايشان حرفهاي مقدماتي بزنيد، به آنها اضطراب وارد ميكنيد. اگر مخاطبتان اهل حاشيه نيست، از ابتدا به متن بپردازيد و حوصلهاش را سر نبريد!
- پروندههاي بايگانيشده را بيرون نكشيد!
فقط در مورد موضوعي كه هماكنون ذهنتان را درگير و روحتان را آزرده است، صحبت كنيد و پرونده اتفاقات و كدورتهاي گذشته را باز نكنيد. مراقب باشيد براي ذكر مصداق و نمونه از رفتار آزاردهنده يا مسائل مشابه كه بابتش گفتوگو را آغاز كردهايد، گرفتار خطاي بزرگ «پيش كشيدن گذشته» نشويد. اگر يكبار در مورد مسئلهاي صحبت كردهايد و پرونده مشكلي را بستهايد، لزومي ندارد به محض پيش آمدن دلخوريهاي جديد، دوباره تمام آنها را يادآوري كنيد و مانند «پتك» بر سر مخاطب بكوبيد! اگر تاريخ انقضاي مسئلهاي گذشته است، اجازه بدهيد در همان «گذشته» باقي بماند؛ آن را به مسائل جديدتان ضميمه نكنيد و به زمان حال نياوريد.
اگر طرف مقابلتان باهوش باشد و به شما اهميت بدهد، همين كه يكبار برايش بگوييد از فلان اتفاق يا برخورد، دلگير شدهايد، كافي است. نيازي نيست هر ۲۴ ساعت يكبار، اين دلخوري را يادآوري و مخاطب را محاكمه كنيد!
- قضيه را بزرگ نكنيد!
اگر سنگهايتان را با خودتان واكندهايد و دانستهايد موضوع، چندان حساس و حياتي نيست، فقط براي جلوگيري از تكرارش تذكر مختصري به طرف مقابل بدهيد. گاهي كل حرفتان در يك جمله ساده جا ميشود و لازم نيست بيش از آن در موردش حرف بزنيد. دقت كنيد كه با گفتن جملات هممعني و شاخ و برگدادن به حرفتان، ممكن است ناخواسته موضوع را درنظر مخاطب، جديتر و مهمتر از آنچه واقعا هست نشان دهيد و اين امر ميتواند مسائل ديگري را بين شما دو نفر تحتتأثير قرار دهد؛ مثلا ممكن است طرف مقابل، در مورد ارزشهاي شما (مسائلي كه برايتان مهم هستند و حاضريد بابتشان هزينه مادي و معنوي بدهيد) و نوع نگاه شما به مسائل دچار سوءتفاهم شود. براي هر مسئله، به ميزاني كه واقعا ارزشش را دارد وقت بگذاريد و هزينه كنيد؛ نه كمتر كه بعدها تكرارش، سوهان روحتان شود و نه بيشتركه از شما شخصيتي اشتباه با حساسيتهاي اغراقشده نسازد.
- واسطه نتراشيد!
اگر با كسي مشكلي داريد يا كدورتي بينتان پيش آمده است، گاهي بدترين راهحل، فرستادن واسطه و پيغام است. وقتي واسطه، پيامي را به فردي ميرساند، اين پرسش براي گيرنده پيام پيش ميآيد كه «چرا خودش به من نگفت؟!» و فكر و خيالاتي كه در پاسخ به اين پرسش به ذهنش ميرسد، ميتواند بسيار آزاردهندهتر از اصل پيام باشد و حتي كل شيوه تعامل و رابطهاش با فرستنده پيام را زير سؤال ببرد! پس سعي كنيد تا جايي كه ميشود مشكلتان را خودتان حل كنيد؛ ميتوانيد براي پادرمياني و ميانجيگري از حضور فردي كه هر دو با او احساس راحتي داريد، كمك بگيريد. اما مراقب باشيد اين تصور را ايجاد نكنيد كه «يار جمع كردهايد!». هيچكس نميتواند مثل خودتان، احساستان را شرح دهد و ميزان دلخوريتان را بدون كم و زياد، به مخاطب انتقال دهد. يادتان باشد كه يك كلاغ و چهل كلاغ، هميشه عمدي و با نيت بدي انجام نميشود؛ گاهي از سر دلسوزي اتفاق ميافتد و ممكن است علاوه بر حل نشدن مشكل حاضر، مسائل بدتري را هم رقم بزند.
- مناسبترين شيوه گفتوگو را پيدا كنيد
بعضي افراد، اهل گفتوگوي چهرهبهچهره هستند، بعضيها از مكالمه حضوري دچار اضطراب و استرس ميشوند و صحبت تلفني را ترجيح ميدهند، بعضي ديگر هم با نامهنگاري و پيامهاي متني (كاغذي يا الكترونيكي) راحتتر هستند.
تلاش كنيد شيوهاي را كه هر دونفر با آن احساس راحتي ميكنيد، بهكار بگيريد. گاهي هم بهتر است تا حدودي از خودگذشتگي كنيد و از شيوهاي كه طرف مقابل ترجيح ميدهد، وارد شويد تا با آرامش بيشتري با اصل حرفتان مواجه شود و راحتتر آن را تجزيه و تحليل كند. در هر صورت، دقت كنيد كه لحن و كلامتان سرزنشگر، عصبيكننده و به هم زننده غرور مخاطب نباشد. اگر به شخصيت او احترام نگذاريد و بابت يك حركت اشتباه، كل اخلاق و شخصيتش را زير سؤال ببريد بهاحتمال زياد نتيجه معكوس ميگيريد.