راستي چه چيزي كم هزينهتر از بازي براي آموختن مهارتهاي زندگي؟ بچهها هم تماشاچي بازيها هستند و هم شركتكننده آن. پاي همهشان گير موضوعي است كه براي جلسات بازي و نمايش انتخاب شده. به همگيشان يك نقش سپرده ميشود. حتي اگر قرار باشد جاي يك درخت بايستند و تا ته نمايش، دستهايشان را عين شاخههاي نرم و سبز آن رو به آسمان بگيرند.
سيدامين حسيني مربي نمايش خلاق كودك در خلال اين گزارش ميگويد چگونه مهارتهاي زندگي را در كلاس نمايش خلاق به بچهها سرمشق ميدهد.
- دنياي جمع و جور نقشآفرينهاي كوچك
تصوير ساختن براي خيال و ذهن آدميزاد دشوار نيست. خيالپردازيهاي شوخوشنگ دوران كودكي حتي اين تصويرها را رنگيتر هم ميسازد. نمايش خلاق براي ساختن قلعه، رودخانه و جنگل و حكمراني بچههاي كلاس در نقشهاي مختلف، احتياج به لشكركشي و تهيه ابزار ندارد؛ چون لوكيشن بازيها و نمايشها به بهترين شكل در خيال كودكانه نقش آفرينهاي كوچك شكل ميگيرد. به گفته سيدامين حسيني مربي نمايش خلاق كودك اگر براي ساختنِ فضاي نمايش، وسايلي وارد نمايش خلاق شوند ناخودآگاه كودك تصور ميكند براي هر نوع بازي در اين جلسات بايد يك وسيله وارد نمايش شود. مربي، اما ترجيح ميدهد هر كدام از كودكان يك تصوير منحصربهفرد از فضا در خيال خودش مجسم كند؛ يك نمايش با دهها خيال بلندپرواز و منحصربهفرد.
- استعداديابي طلايي در كلاس نمايش
خصوصيت خلاقيت همهجا همراه نمايش خلاق ميآيد؛ چون پرورش اين توانايي در كودكان، نخستين هدف اجراي نمايش خلاق است اما قدرت اعجابآورِ ديگري لابهلاي بازي اين جلسات نهفته؛ ميانبُر درمان براي كودكاني كه تحتتأثير اختلالات رفتاري اطرافيان و والدين قرار گرفتهاند. خودشناسي، قلهاي است كه بچهها در اين كلاس فتحاش ميكنند. مربي آنها معتقد است در كلاس نمايش خلاق ميتوان نقاط ضعف و قوت كودكان را پيدا كرد. مرحله بعد، رفع ضعفهاي احتمالي تا حد ممكن و پرورشِ نقاط قوت كودكان در اين كلاس است. اين مرحله در قد و قواره يك معجزه ظاهر ميشود! چون اتفاقي كه قرار است در حوالي سنين دبيرستان و دانشگاه براي فرد بيفتد 15-10 سال زودتر رخ داده است. حالا با استعداديابي، پايه آموزشها را طوري ميگذارند كه بهترين انتخاب براي كودك باشد.
- تمرين همكاري در نبود همبازي در خانه
مهارت فعاليت گروهي، نتيجه ديگري است كه كودكان از حضور در كلاس نمايش خلاق كسب ميكنند. فضاي بازي در اين كلاس بهنحوي ترتيب داده شده كه بچهها سرمشق همكاري بگيرند. اين مهارت بهخصوص زماني مهم جلوه ميكند كه بدانيم اغلب كودكان امروز، بهخاطر تك فرزند بودن و توجه هميشگي والدين، تعامل با كودكان ديگر را نياموختهاند. مربي از يكي از بچهها ميخواهد نقش درخت را بازي كند. در مرحله بعد و جلسات آينده از آنها ميپرسد كداميك از شما ميتواند همراه دوست يا دوستانش درخت شود؟ طراحي اينگونه نمايشها الگويي براي همكاريكردن به كودكان ميدهد. در گيرودار نمايش، مهارتهاي اجتماعي كودكان هم تقويت ميشود. حالا اگر دچار مشكل شوند، هم ميدانند چطور آن را حل كنند و هم ياد گرفتهاند مسئله ايجادشده را به گردن ديگر كودكان نيندازند.
- درجه اعتماد به نفس بالاتر ميرود
«كداميك از بچهها بلدند دويدن اسب را نشانمان بدهند؟» مربي ميگويد و بچهها طول و عرض كلاس را لگدكوب ميپيمايند. كمكم حركاتشان را با آنچه از دويدن اسب بهخاطر سپردهاند هماهنگ ميكنند. آنها لذت تشويقشدن را از سوي مربي ميچشند چون توانستهاند حركت را به خوبي نمايش دهند. گاهي همديگر را زيرنظر ميگيرند و حركات دست و پا و گردن را اصلاح ميكنند. در فاصله اين تمرينهاست كه خلاقيت كودكان گُل ميكند؛ «اسب من تشنه است. آب ميخورد و بقيه راه را ميآيد...» به گفته حسيني اينجا محلي است كه كودك به حس اعتماد رسيده، مهارت به خرج داده و آن را با قوه تخيلش پرورش ميدهد. حسيني ميگويد طيكردن اين مسير به افزايش اعتماد به نفس منجر ميشود. چون فردي كه خود را نشناسد و براي كسب مهارتهاي لازم، تمرين نكند اعتماد به نفس كسب نخواهد كرد. خوبي كلاسهاي نمايش خلاق اين است كه حركتها در آن مهارتي و تمريني هستند و طي جلسات مداوم پيشرفت ميكنند.
- قرار و قانون در نمايش كوچولوها
تقويت فن بيان، نتيجه محتوم نمايش خلاق براي بچههاست. اين اتفاق مانند آموزههاي ديگر نمايش خلاق، ناخودآگاه در وجود كودك تهنشين ميشود. زير سقف همين كلاس ميتوان در تكرار بازي ليلي، چيز تازهاي پيدا كرد؛ شمارش اعداد براي بچههايي كه هنوز مدرسه نرفتهاند يا شمردن 10- 20- 30- 40... ريتميك حين بازيكردن در كلاس. همه بچههاي كلاس، موقع فكركردن وسط «دايره فكر» ميايستند. اين دايره، محل فكركردن بچهها در كلاس است. آنها بعد از سپريشدن زمان فكركردن به سؤالات مربي جواب ميدهند. همانطور كه ياد گرفتهاند، به حرفهاي هم گوش ميدهند و در پايان نظرهاي موافق و مخالفشان را ميگويند.
- پلههاي هنر تا رسيدن به نمايش كودكانه
نمايش خلاق شباهت زيادي به هنر تئاتر دارد. سيدامين حسيني با اشاره به اين مطلب ميگويد: اين نمايش از دانش ادبيات، قصهگويي، موسيقي، نقاشي و ريتمگذاري روي كلام هم بهره برده است. روند نمايش خلاق با بهكارگيري بازيهاي حركتي، بازيهاي تمركزي و يك اتفاق درام شكل ميگيرد. تمام بچهها هم درگير داستان نمايش ميشوند. مربي در دل داستان از بچهها سؤال ميكند و نظرشان را جويا ميشود. تفاوت اين كلاس با كلاسهاي ديگر شايد بيشتر در اين خصوصيت به چشم بيايد؛ بچهها در كلاس مجاز هستند دست به هركاري بزنند مگر كاري كه بهخود يا ديگري صدمه برسانند.
- نمايش خلاق، ريشه اختلال را ميخشكاند
مشكلات كودكان، نحوه تربيت آنها را زير ذرهبين ميبرد. با آنكه تمام بچههاي كلاس نمايش خلاق تحتتأثير آن قرار ميگيرند اما همين نوع متفاوت تربيت باعث ميشود آنها با يكديگر فرق داشته باشند؛ مثلا تعدادي از كودكان كه والدينشان دچار اختلال رفتاري هستند، ديرتر وارد فضاي نمايش خلاق ميشوند. موضوع اين است كه اين اختلالات از ابتدا در كودكان موجود نيست بلكه به مرور در آنها ايجاد ميشود. حسيني با اشاره به اين مطلب ميگويد: ممكن است كودكان در جمع حرف نزنند. ريشهيابي اين مشكل به رفتار والدين برميگردد. شايد در مقابل صحبتها يا گريهكردنهاي كودك، او را از ادامه كارش منع كرده باشند.
براي سنجش وضعيت كودكان ميتوان قبل از حضور آنها در كلاس نمايش خلاق، آنها را ارزيابي كرد. اين كار توسط مربي و با گرفتن تستهايي مثل انجام بازيهاي تعادلي و سنجش تمركز انجام ميشود.
- خردسالهاي بازيگر
5/2 تا 3سالهها كوچكترين اعضاي كلاس نمايش خلاق هستند. آنها بهخاطر وابستگي زيادي كه به مادر دارند همراه با مادرانشان در كلاس شركت ميكنند. امين حسيني ميگويد: نام اينگونه جلسات، كارگاه مادر و كودك است و شباهت زيادي به كلاس نمايش خلاق دارد. 4سالهها اما آنقدر استقلال پيدا كردهاند كه به تنهايي در كلاس حاضر شوند. اين موضوع براي سنين بالاتر هم صادق است. براي برگزاري كلاسها اغلب ردههاي سني تعريف شده اما حسيني معتقد است نيازي به ردهبندي سني در نمايش خلاق نيست. چون ما انسانها در طول زندگي تنها با همسن و سالان خود در ارتباط نيستيم بنابراين همراهي با سنين مختلف ميتواند براي كودكان آموزشهاي خوبي دربرداشته باشد؛ حتي اگر يك كودك 3 ساله در كنار بچههايي بازي كند كه خواندن و نوشتن ميدانند.
- راهكار نمايشي براي كودكان ديروز!
نقشآفرينهاي نمايش خلاق، قد ميكشند و بزرگ ميشوند. اين دورهها پرورش خلاقيت كودك را نشانه ميرود اما نمايشهايي شبيه به آن براي بزرگسالان هم اجرا ميشود. تفاوت اينجاست كه در نمايش خلاق بزرگسالان، مربي حضور ندارد. آنطور كه حسيني ميگويد نام اين نمايشها را «تئاتر شورايي» گذاشتهاند. او ميافزايد: بعد از مدتي كه با بچهها نمايش خلاق كار كردم به اين نتيجه رسيدم كه من تنها يك ساعت در هفته بر كودكان تأثير ميگذارم. كودكان بقيه ساعتها و روزها را در كنار والدين خود ميگذرانند. بنابراين تغيير كودك، بدون تغيير والدين امكانپذير نيست. به همينخاطر، ارتباط مربي با والدين بچهها كليد خورد. حالا كلاس نمايش خلاق براي والدين هم برگزار ميشود. آنها حين بازي متوجه تفاوتهاي ميان جنس زن و مرد ميشوند و بعضي مشكلات موجود در روابطشان را كشف ميكنند. بعد از پايان كلاس نمايش خلاق براي والدين، همسران ميتوانند خودشان را بدون نقاب ببينند.
- ترجمه به زبان كودكي
«اگر با زبان كودك با او حرف نزني، انگار وسط يك خيابان از شهري خارجي ايستادهاي و در حال مطرحكردن درخواستات به زبان فارسي هستي.» اين را امين حسيني ميگويد وقتي ميخواهد در مورد حرفزدن با كودك به زبان او مثالي بياورد. به اين ترتيب اگر با زبان كودك با او حرف نزنيد قطعا تيرتان به سنگ خواهد خورد. پس بهتر است براي ورود به دنياي كودك، زبان او را ياد بگيريد؛ همانطور كه براي ورود به هر دنيايي نياز به يادگيري زبان آن دنيا داريد. بازي، شاه كليد حل اين مسئله است. چون زبان كودك و آنچه از صبح تا شام با آن درگير ميشود بازي است. اين علاقه تا حدي است كه به گفته حسيني، اگر كودك را از بازي دور كنيد افسرده، پرخاشگر و پنهانكار ميشود. آموختن زبان كودك يكي از آموزشهاي كلاس نمايش خلاق براي بزرگسالان و والدين است كه منجر به برقراري ارتباط صحيح با كودك ميشود.
- تيغ دولبه آموزش در خردسالي
زير سقف اين كلاس نمايش، آموزشهايي جاري است كه مهارتهاي زندگي را بهطور غيرمستقيم چاشني زندگي كودكان ميكند. اين آموزش غيرمستقيم و اختياري، كودكان را بيشتر از آموزشهاي مستقيم جذب ميكند. مربي نمايش خلاق با يك ذهنيت، آموزشها را آغاز ميكند؛ اينكه كودكان لوحهاي سفيدي هستند و آموزهها به جان و دلشان مينشيند. حسيني ميگويد: اگر يك مربي آموزههاي نادرست به كودكان منتقل كند همهچيز در ذهن آنها به همان صورت حك ميشود. بنابراين بهتر است والدين قبل از ثبت نام كودك در كلاس نمايش خلاق، در مورد تجربيات و دانش مربي كلاس تحقيق كرده باشند. هرچند برخي خصوصيات مثبت مربي، حين تمرين و بازي بچهها در كلاس نمود پيدا ميكند، خصوصياتي همچون مهرباني، صداقت و بلوغ. مربي اين كلاس يك فرد اهل گفتمان است كه كودك درون فعالي دارد و اهل تشويقكردن و تحسين بچههاست. با اين حال حسيني ميگويد: يك مربي انسان كاملي نيست اما بهعنوان پيش پاافتادهترين خصوصيت، ميتواند ديگران را درك كند. او اهل تنبيه، مقايسه، سرزنش و تحقير نيست.
- اين پايان راه نيست
جلسه اول؛ بچهها دستها را پشتسر قلاب كردهاند. شانهبهشانه هم، منتظر اشاره مربياند تا عرض كلاس را با قدمهايشان زيرپا بگذارند. كلمه شروع، مثل تپانچه آغاز مسابقه عمل ميكند. آنها راه ميافتند به خيال رقابت در يك مسابقه. قدمها از هم پيشي ميگيرد و رديف دندانهاي سفيد، وقت جلوزدن از همديگر از لاي لبهاي خندانشان بيرون ميافتد. كودكان در خيال خودشان «رقابت» ميكنند اما از نگاه مربي نمايش خلاق، اين حس آنقدر ويرانگر است كه آقاي مربي، تمام تلاشاش را براي حذف آن، ميان بچهها بهكار بگيرد و براي تمام جلسات نمايش خلاق، برنامهاي دانش بنيان بچيند.
جلسه آخر: بچهها دستهايشان را مثل روز اول قلاب كردهاند توي دست بغل دستيشان. قرار است عرض كلاس را با اشاره مربي طي كنند. كلمه شروع از دهان مربي بيرون ميآيد و در فضاي كلاس، خانه به خانه پخش ميشود. مردمكهاي بزرگ و تميز بچهها انگار كه شسته باشندشان برق ميزند. حالا قدمها و ذهنها ياد گرفتهاند با يكديگر به پايان كلاس برسند. رفاقت جاي رقابت را گرفته است. يك جمله جديد به مكالمات بچهها اضافه شده كه با اعتقاد و اطمينان كامل بيانش ميكنند؛ «من هم ميتوانم نظرم را بگويم؟» جمله و جملاتي مشابه كه نتيجه رشد كودك در كلاس نمايش خلاق است. اين آموزهها طوري در وجود بچهها جريان مييابد كه بعد از واردشدن به جامعه در مقابل نظر هر شخص يا گروهي، ناگزير به موافقت تحميلي نشوند و كلمه «چشم» به زبانشان جاري نشود.