تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۱

همشهری دو - محمود قلی‌پور: آقای کیا با لهجه غلیظ و شیرین سمنانی می‌گوید که باید شب را مهمان‌شان باشیم. هرچه می‌گوییم‌نه، قبول نمی‌کند.

مي‌گويد: «سمنان پر از جاهاي ديدني است. به اين سادگي نبايد همين‌جوري از كنارش بگذري». مي‌گويم: «وقت نداريم» اما مگر مي‌شود از كنار سمنان گذشت. اصرارش جواب مي‌دهد و شبي مهمان آقاي كيا مي‌شويم. آقاي كيا 4 پسر و يك دختر دارد. 4 پسر آقاي كيا همه تحصيلكرده هستند و دخترش هم استاد دانشگاه. ما را مي‌برد به يك مدرسه در حاشيه شهر و مي‌گويد: «اين مدرسه را پيرزني ساخته كه تمام دار و ندارش از دنيا يك خانه بوده است. خانه را ساخته و خودش رفته همراه پسرش زندگي مي‌كند». دست مي‌گذارد روي ديوار مدرسه و مي‌گويد: «من كه مي‌گويم خشت به خشت اين مدرسه مقدس است. آن پسري هم كه دارد از مادرش مراقبت مي‌كند، خير است». يكي از همراهان مي‌گويد: «سمنان شهري تاريخي است و پر از جاهاي ديدني». آقاي كيا مي‌گويد: «تاريخ همه ايران غني است اما به‌نظر بنده حقير، جاي ديدني شهر سمنان در عصر حاضر همين كارهاي خير و ازخودگذشتگي مردمش است».

يكي از نكاتي كه در سمنان بيش از همه‌‌چيز به چشم مي‌خورد ميل شديد مردم به تحصيل است. سمنان پر از دانشكده‌ها و دانشگاه‌هاي مختلف است. مردم سمنان عاشق تحصيل علم هستند. البته خيلي از شهرهاي ايران اينگونه است اما اين مسئله در سمناني‌ها بيشتر و بهتر ديده مي‌شود. آقاي كيا مي‌گويد: «شما دَرِ هر خانه‌اي را بزني، امكان ندارد آدمي با تحصيلات عالي در آن خانه نباشد». سكوت مي‌كند و بعد مي‌گويد: «شايد به همين علت است كه در اين استان آدم خيّر بسيار است. رفته بودم سيستان و بلوچستان. در روستايي دورافتاده. ديدم غروب به غروب يك ماشين بزرگ با يك تانكر غول‌پيكر مي‌آيد توي روستا و بين مردم آب پخش مي‌كند. گفتم ماجراي اين آب چيست؟ گفتند مردي سمناني اين كار را انجام داده است و نذر كرده هر روز اين كار را انجام دهد. مردم سمنان خودشان را با ملت ايران غريبه نمي‌دانند. همه ايران شايسته كمك و كار خير است. اين را مردم سمنان به خوبي مي‌فهمند». در همين چند روز كه در سفر هستيم به خوبي فهميده‌ام كه آثار تاريخي و باستاني وقتي نمود دارند كه امروزِ ما ديدني باشد وگرنه شهري كه امروزش خراب باشد، ديروزش ديدني نيست.