نويد برهانزهي، 30ساله و متولد سيستان و بلوچستان است و حالا چندماه است كه دست بهكار شده و با نوشتههايش، مردم را به تماشاي شهرشان ترغيب ميكند؛ نوشتههايي كه نياز به اغراق و تعريف و تمجيد زياد و غيرواقعي ندارد، همينكه ويژگيهاي عادي آن منطقه را تعريف كند يا از رفتار و برخورد قومشان بگويد، براي هوايي شدن هركس و ديدن آنجا و آن آدمها كافي است. ديدن مناطق كمتر ديدهشده جنوب شرق و نوشتههاي نويد برهانزهي در شبكههاي اجتماعي و البته گفتوگوي ما با اين جوان خلاق را از دست ندهيد.
- از من بپرسيد
برهان زهي 4 سال است كه حساب توييترش را راهانداخته و در اين مدت، اين سومين بار است كه با توييتهاي متفاوتش بين مردم معروف شده و تعداد دنبالكنندههايش افزايش پيدا كرده است؛«دفعه اولي كه اسم من بر سر زبانها افتاده بود، بهخاطر توييتهايم راجع به آن گروگانگيري معروف سربازها بود كه خيلي سر و صدا كرد. اخبار لحظه به لحظه و مربوط به آن اتفاق را مينوشتم و از حال و هواي مردم و سربازها ميگفتم. كاربران توييتر هم كه حسابي پيگير بودند، نوشتههاي من را بين دوستان خودشان پخش ميكردند. سري دوم در مورد سيلي بود كه در زمستان امسال آمد. زمستان گذشته يك بارندگي خيلي شديد و طولاني در استان، باعث ايجاد سيل شد و خيلي از شهرها را سيلزده كرد. در آن دوره، من از اوضاع زندگي مردم و البته كمكهاي مردمي، فعاليتهاي امدادگران و مسئولان و تلفات و آسيبهايي كه سيل به منطقه زد نوشتم كه اين اطلاعرسانيها هم باعث بيشتر ديدهشدنم شد.»
- آن سيستان معروف
سومين باري كه توييتهاي نويد برهانزهي مورد استقبال خيلي از كاربران قرار گرفت، وقتي بود كه كارش از اطلاعرساني تنها گذشت و نتيجه خوبي داشت؛ «چندين سال پيش، در فيسبوك هم فعاليتم همين بود. بيشتر درباره مسائل اجتماعي و اتفاقها حرف ميزدم تا اينكه مسائل شخصي خودم را بازگو كنم. در همان زمان، درباره توييتر چيزهايي ميشنيدم كه كاربران زيادي دارد و خبرنگاران زيادي هم در آنجا فعاليت ميكنند. براي همين تصميم گرفتم وارد اين فضا شوم تا براي كساني بنويسم كه بيشتر به چنين نوشتههايي توجه ميكنند. از همان روزهاي اول هم قصدم همين بود اما وقت كمتري به نسبت حالا داشتم. من سرباز بودم و وقت زيادي را در خدمت سپري ميكردم اما حالا كه زمان بيشتري دارم سعي ميكنم نوشتههايم را به سمتي ببرم كه براي حداقل يكنفر فايده داشته باشد؛ معرفي سيستان و بلوچستان، يكي از همان كارهايي است كه خيلي وقت بود دلم ميخواست آن را شروع كنم و حالا محقق شده است. اواخر بهمنماه امسال، بهطور خيلي اتفاقي فهميدم كه استاندارمان، استان سيستان و بلوچستان را بهعنوان مقصد گردشگري سال 96معرفي كرده است. همين تلنگري بود كه من هم تا جايي كه ميتوانم زيباييها و خوبيهاي شهر و استانمان را به مردم معرفي كنم تا شايد بتوانم در اين هدف، نقشي كوچك اما مؤثر داشته باشم. نخستين چيزي هم كه در اينباره نوشتم اين بود كه «بياييد و ببينيد كه استان ما چقدر امن و زيباست؛ براساس شنيدههايتان قضاوت نكنيد. همين نوشته من نزديك به 500بار بين مردم چرخيد و حدود 2هزار بار هم خوانده شد و لايك خورد.»
- با داعش ارتباطي نداريم
از نظر او، تا امروز هيچوقت آنطور كه بايد به اين استان توجه نكردهاند و كمتر كسي دربارهاش چيزي ميداند. حتي اگر ميدانند هم اطلاعاتشان اشتباه است؛«سيستان و بلوچستان يك استان ناشناخته است و كسي آن را نميشناسد. فكر ميكنم تنها چيزي كه مردم از اين استان در ذهنشان هست مربوط به فيلمهاي دهه 60 است؛ فيلمهايي كه در آنها، مردم اين منطقه آدمهايي خشن و خطرناك و مسلح هستند. حتي خيليها فكر ميكنند ما افغاني يا پاكستاني هستيم. يكي از توييتهاي من هم همين است كه وقتي با لباس محليمان وارد شهرهاي ديگر بشويم، فكر ميكنند تبعه افغانستان يا پاكستان هستيم اما بايد بگويم هموطن، ما ايراني هستيم؛ در واقع انگار كسي خبر ندارد كه قومي در ايران به اسم قوم بلوچ وجود دارد. حتي يكي از دوستان من تعريف ميكند كه يك روز همراه با خانوادهاش و با لباس محلي سيستان و بلوچستان وارد يكي از رستورانهاي بزرگ در شهر ديگري شده و صاحب رستوران تا آنها را ديده فكر كرده كه داعش حمله كرده است. اين يعني مردم ما از اين منطقه چيزي نميدانند و نياز به يك روشنگري كامل و جامع دارند.»
- درك؛ جايي كه فكرش را هم نميكنيد
بيانصافي است اگر بخواهم درباره سيستان و بلوچستان به يك يا 2 مورد اكتفا كنم و بگويم اينها از بقيه قشنگتر و جذابتر هستند. اما فكر ميكنم براي ترغيب گردشگران، روستاي درك در زرآباد چابهار گزينه خوبي باشد؛ منطقهاي كه حتي براي خود ما هم ناشناخته بود اما بين گردشگران خيلي محبوب شد. طبق تحقيقاتي كه من كردهام، فقط 5 نقطه در دنيا شبيه به اين روستا وجود دارد كه ساحل داشته باشد و در كنار ساحل درخت خرما باشد. اين منطقه از منحصربهفردترين مناطق جهان است كه براي مسافراني كه به آنجا رفتند هم بسيار جذاب بود. پيش از اين، همه مسافران فقط بهخود چابهار ميرفتند و كسي آنها را براي رفتن به درك تشويق نكرده است اما امسال چون اين روستا تقريبا به نسبت سالهاي پيش بيشتر معرفي شد، مقصد اقامتي خيلي از گردشگران بود و از آن استقبال كردند.
- بفرماييد منزل
نويد فقط به توييت كردن درباره خوبيهاي شهرشان اكتفا نكرده است: «خيلي از گردشگران را براي غذا و خواب به خانههايمان دعوت ميكنيم. در واقع من تنها نيستم و خيلي از بچههاي ديگر هم در اين راه قدم گذاشتهاند و براي معرفي شهر و استانمان از هيچكاري دريغ نكردهايم. دعوت خيلي از گردشگراني كه از طريق توييتر با ما آشنا هستند و با خواندن اين نوشتهها به اينجا آمدهاند هم كه ديگر ردخورد ندارد. خيلي از بچههاي چابهار هم همين روش را در پيش گرفتهاند و با وجود هتلهاي خوبي كه در چابهار وجود دارد، گردشگران ايراني و خارجي را به خانههاي خودشان دعوت ميكنند. حٌسن اين كار براي توريستهاي خارجي اين است كه با فرهنگ مهماننوازي ايرانيها و بهخصوص بلوچها آشنا ميشوند و آنها ميتوانند ذهنيت ساير كشورها را نسبت به كشور ما عوض كنند. آنها از ما، از شهر و از جاذبهها فيلم ميگيرند و مستندات خوبي براي ارائه دادن دارند. اين توريستها خودشان نوعي تبليغ براي ما هستند؛ اينكه هرچه شنيدهايد اشتباه است؛ اينجا ايران است و ما در خانه ايرانيها آرامش و امنيت داريم. ديگر چه ميخواهيم بهتر از اين؟ خدا را شكر ميكنم كه بازخوردي كه ما تا به حال ديدهايم، يك تغيير ذهنيت خيلي خوب بوده. اما ميدانيم كه راه درازي در پيش است و اين تازه اول راه است. البته براي زمان كوتاهمدت، نتيجه خوبي گرفتهايم.»
- مراكش ميروند، اينجا نميآيند
يكي ديگر از مناطق جذاب اين استان منطقه سرباز است. باغهاي اين منطقه در اين فصل ميوههاي استوايي مانند موز، انبه و... ميدهد كه طرفداران زيادي دارد. اين خودش نوعي جاذبه است كه در اين فصل چنين ميوههاي وجود دارد. علاوه بر اين، منطقه سرباز رودخانههايي دارد كه درست مانند جاده چالوس است و سنگشناسان، در آن نزديك به 100نقطه 11هزار ساله شناسايي كردهاند. واقعيت اين است كه اينجا، هم ويژگيهاي كشور مراكش را دارد، هم شيلي است و هم شبيه به هندوستان است. اما اين كشورها گردشگر دارند و ما نداريم. راستش من خودم تازه فهميدهام كه يك منطقه دقيقا شبيه به همين منطقه سرباز در مراكش وجود دارد كه توريستهاي زيادي بهخاطر آن به مراكش سفر ميكنند اما هموطنان ما از وجود چنين جايي در سيستان و بلوچستان خبر ندارند. همين نشان ميدهد كه تا به امروز ضعيف عمل كردهايم و نياز به كارهايي وسيعتر داريم. همين باعث شده است كه خودم هرچيزي را كه جديد ميفهمم خيلي زود بنويسم و به اشتراك بگذارم تا بقيه هم از آن مطلع شوند. البته اين كاري است كه ميراث فرهنگي با بودجه و امكاناتي كه دارد بايد انجام بدهد؛ اما ما هم اين بار به كمكش رفتيم و هركاري از دستمان بر بيايد انجام ميدهيم.
- فرهنگ ايراني همهجا يكي است
ما هم جزو همان ايرانيهايي هستيم كه ميگويند معروف به مهماننوازي هستند. يكي از مسافراني كه از تهران به اينجا آمده بود، بعد از سفرش در توييترش نوشته بود كه «ما از يكي از بلوچها آدرس پرسيديدم، ما را براي ناهار به خانهشان دعوت كردند». واقعا هم همين است. هركس به اينجا ميآيد، اهالي محل به پلاكش دقت ميكنند و اگر براي اين اطراف نباشد، هركاري از دستشان برميآيد انجام ميدهند. يكي از بچهها تعريف ميكرد كه ماشيني را ديدم كه پلاكش براي تهران بود و فهميدم در مسير اشتباهي افتاده است و ته آن مسير به هيچجا نميرسد. با موتور نزديك به 2 كيلومتر بهدنبالش رفتم و بالاخره به او فهماندم كه بايد دور بزند و مسير اصلي را به او نشان دادم. خب، اين ماجراها دقيقا بر عكس همه تصوراتي است كه مردم از فيلمها ديدهاند و در ذهنشان نقش بسته است.
- گردشگر باشد، هتل هم هست
روزهاي آخر اسفند ماه، يكي از بچههاي خبرنگار، آدرس و شمارهتلفن من را خواست و من هم دادم. در همان روزها، رئيس ميراث فرهنگي ايرانشهر با من تماس گرفت و گفت كه رئيس روابط عمومي كل كشور دستور داده است تا در روز تولد فلاني، برو و از او بهخاطر فعاليتهايش تقدير كن. آنها هم آمدند؛ اتفاقا همان روز تعداد زيادي از گردشگران در خانه ما مهمان بودند و اين برخورد آنها با هم اتفاق خيلي خوبي بود. راستش من خدا را شكر ميكنم كه توانستهام حركت مثبتي انجام بدهم و لايق تقدير باشم. من هرچه كردم براي شهر و كشورم بوده است. خوبياش اين است كه مسئولان هم ميفهمند كه كار كوچك تو چقدر توانسته نتيجهبخش باشد.خب، واقعيت را نميشود كتمان كرد كه اينجا منطقه محرومي است. امكانات و زيرساخت كمي دارد و با تبديل شدن به يك قطب گردشگري فاصله زيادي دارد؛ مثلا شهر ما يك هتل بيشتر ندارد. منطقه سرباز كه اصلا هتل ندارد و به مسافران امكان ماندن نميدهد. البته وضع چابهار نسبت به ديگر مناطق خيلي بهتر است و هتلهاي خوبي دارد. اين ناقص بودنِ زيرساختِ گردشگري هم دليل دارد و آن هم نبود گردشگر و توريست است. اگر اينجا گردشگر داشته باشد، مردم و سرمايهدارها هم دست بهكار ميشوند. درواقع مسافر كه بيايد، پشت سرش سرمايهگذار و امكانات هم ميآيد. در اين مرحله، فعلا اولويت ما ترغيب مردم به تماشاي اين مناطق زيبا و اين فرهنگ و رسوم است تا در آيندهاي نزديك استان سيستان و بلوچستان به يكي از وزنههاي سنگين گردشگري تبديل شود.
- وحدت ملي حرف اول را ميزند
بحث وحدت ملي كه ميشود، نويدبرهانزهي بدون مكث از وحدت اهالي شهر و روستا ميگويد كه هيچچيز برايشان مهمتر نيست از حفظ كشورشان:« خليج گواتر از نقاط صفر مرزي است. زماني عبدالمالك ريگي قصد گرفتن آن منطقه را داشت ولي مردم خود منطقه اين اجازه را به او ندادند و در مقابلش ايستادند. آنها و عبدالمالك از يك قوم بودند ولي وقتي ديدند كه او چه ميكند، اصلا راه بيشتر جلو آمدن به او ندادند و طردش كردند. شايد اگر آن قوم طردش نميكردند، اتفاق ديگري ميافتاد. مردم بلوچ پشت هم هستند و وحدت دارند؛ وحدتي نهتنها با خودشان بلكه با همه مردم ايران. آنها هميشه حق را نگاه ميكنند، حتي اگر از سمت و طايفه خودشان نباشد. مردم اينجا كشور خودشان را دوست دارند. آنها براي پا گرفتن رونق فرهنگي و اقتصادي شهر و كشورشان از هيچكاري دريغ نميكنند؛ كساني كه اگر كمي از آنها حمايت شود، كارهاي وسيعتري از دستشان برميآيد. »
- گردشگري در نوروز 96
شهرهاي چابهار و كنارك در دو طرف يك خليج به نام « دريا كوچك» قرار دارند.
تعداد مكانهاي ديدني از زابل تا چابهار 18تا 20مكان
رشد گردشگر در فروردين 96نسبت به فروردين 95؛ 15درصد
تعداد جاذبههاي ديدني استان سيستان و بلوچستان؛ 30مكان
رتبه گردشگري سيستان و بلوچستان در نوروز 96؛ هفدهم
تعداد گردشگر در نوروز 96؛ 480هزار گردشگر