با اين حال افرادي هستند كه بيتوجه به ضربالمثلهايي كه گاهي به باورمان تبديل ميشوند، دست به كارهاي عجيب ميزنند. محمدصالح مؤيديان يكي از همانهايي است كه ضربالمثل مذكور را دور زده و با وجود مشكلات مالي بسيار و درآمدي كه شايد مجموعا در طول ماه به 200هزار تومان برسد، يكي از خيرين طرح محسنين كميته امداد است. شايد درآمد 200هزار توماني در يكماه عجيب و باورنكردني باشد اما محمدصالح مؤيديان، كارگر شريف قمي معتقد است همين درآمد كمي كه از باربري با گاري در ميدان مطهري قم بهدست ميآيد، حلال و بابركت است. قرار گرفتن فردي با اين ميزان درآمد و موقعيت زندگي در فهرست محسنين كميته امداد، باعث شده تا او نشان «والي مهر» را از كميته امداد دريافت كند. با اين كارگر خير و زحمتكش استان قم، گفتوگويي انجام دادهايم.
- كمي درباره خودتان و شرايط شغلتان صحبت كنيد.
من يك جوان 30ساله هستم كه متاهلم و يك فرزند 2 ساله به نام محمدجواد دارم. شغلم كارگري است و با گاريام در ميدان مطهري شهر قم باربري ميكنم.
- درآمدتان از باربري چقدر است؟
من درآمد مشخصي ندارم و بستگي دارد كه در يك روز چقدر كار كنم. گاهي 2 هزار تومان درآمد دارم، گاهي 5 هزار تومان و اگر روز پركاري داشته باشم 10 تا 12هزار تومان درميآورم. اگر بخواهم مجموع درآمدم در يكماه را حساب كنم، شايد به 200هزار تومان برسد.
- با اين درآمد كم چطور تصميم گرفتيد كه در طرح محسنين شركت كنيد و يك كودك بدسرپرست را تحت سرپرستي قرار دهيد؟
روزي در تلويزيون ديدم كه درباره اين طرح صحبت ميكنند و از مردم ميخواهند با مبلغي در ماه سرپرستي كودكي را برعهده بگيرند. با خودم گفتم درست است كه وضع مالي خوبي ندارم اما خدا را شكر ميكنم كه خدا فرزند سالمي به من و همسرم داده و در كنار هم با وجود سختيها احساس آرامش ميكنيم. در همين حال به كودكي فكر كردم كه احتمالا يتيم است و علاوه بر وضعيت بد مالي از نعمت خانواده هم محروم است. با خودم گفتم يكي از اين بچهها را تحت سرپرستي ميگيرم و براي كمك به او ساعات بيشتري سر كار ميمانم و بيشتر زحمت ميكشم. خدا، بركت اين كار را ميدهد و از طرف ديگر همين كه آن بچه بداند كسي مراقب او است و آمده تا جاي خالي پدر را برايش پر كند باعث خوشحالي او ميشود.
- وقتي اين تصميم را با همسرتان در ميان گذاشتيد، مخالفتي با شما نكردند و نگفتند اين پول را ميتوانيم خرج فرزند خودمان كنيم؟
نه همسرم هيچ مخالفتي نكرد و حتي من را تشويق نيز كرد؛ چرا كه معتقد است ما بركت اين كار را در زندگيمان ميبينيم. تا الان هم همسرم همراهي خوبي با من داشته و هر ماه يادآوري ميكند تا مبلغ مشخص شده را كه قول آن را به كميته امداد دادهايم كنار بگذاريم. مسلما مبلغي كه ما كمك ميكنيم براي تأمين مخارج يك بچه خيلي كم است اما همين مبلغ كم، هم به آن بچه اميد ميدهد و در كنار كمكهاي ساير خيرين بخشي از مخارج او را تأمين ميكند و هم به مايي كه درآمد بالايي نداريم اعتمادبهنفس و روحيه ميدهد كه ما هم با وجود مشكلاتمان ميتوانيم نسبت به همنوعان خودمان بيتوجه نباشيم.
- ظاهرا از طرف كميته امداد هم با اهداي نشان «والي مهر» بهعنوان خير نمونه از شما تقدير شده است. در اين مورد هم توضيح دهيد.
بله يكبار در مراسمي ما را دعوت كردند و اسممان را خواندند و يك لوح تقدير به ما دادند. ما توقعي از كسي نداريم. همين كه وضعيت ما را ميدانند و دست ما را براي كمك كردن رد نميكنند دلمان را خوش ميكند.
- متأسفانه بعضي از كساني كه مشكلات مالي دارند، لطف خدا را فراموش ميكنند و با ناشكري ميگويند كه خدا توجهي به آنها ندارد. چه چيزي باعث شده كه شما با وجود اين مشكلات مالي نهتنها ناشكري نميكنيد، حتي دست به چنين كار بزرگي هم ميزنيد؟
من معتقدم كه بيشتر مشكلات ما آدمها كه خداي ناكرده حتي به ناشكري كشيده ميشود اين است كه بيشتر از داشتههايمان،نداشتههايمان را ميبينيم. من اگر مشكلات مالي زيادي دارم كه زندگي را برايم سخت كرده در سوي ديگر پدر و مادري دارم كه نعمتهاي زندگيم هستند. همسر دلسوز و مهرباني دارم كه با سختيهاي زندگي با من مدارا ميكند و مهمتر از همه فرزند سالمي دارم كه وقتي شب با وجود خستگي به خانه ميروم و او را ميبينم همه مشكلاتم را فراموش ميكنم.
- چه صحبتي با كساني كه تا به حال اقدامي براي كار خير نكردهاند داريد؟
در درجه اول از خدا ميخواهم به زندگي همه آنقدر روزي و بركت بدهد كه هيچكس بهانهاي براي كمك نكردن به همنوع و هموطنش نداشته باشد. همه ما آدمها؛ چه پولدار و چه فقير به توشهاي پربار براي آن دنيايمان نياز داريم. پس همه ما بايد كاري كنيم تا باقياتالصالحاتمان باشد. توصيه من به همه اين است كه با وجود مشكلاتي كه در زندگي همه وجود دارد از كار خير غافل نشوند تا تأثير اين كارشان را خيلي زود در زندگيشان ببينند.
- شوهرم را بهكار خير تشويق ميكنم
زهرا كاوندي، همسر آقاي مؤيديان از زندگيشان ميگويد
زهرا كاوندي، همسر كارگري است كه با وجود باربري در يكي از ميدانهاي قم، خدا را بابت زندگي آرام و فرزند سالمي كه خدا به آنها داده شكر ميكند. وقتي از مشكلات زندگياش ميگويد اثري از گلايه در صحبتهايش نيست و بعد از هر جمله ميگويد خيالم راحت است كه با وجود همه مشكلات، خدا بالاي سرمان است و حواسش به ما هست. وقتي كه همسرش موضوع عضويتش در طرح محسنين كميته امداد را با او مطرح كرده مخالفتي نكرده و حتي او را در اين زمينه تشويق كرده است. گفتوگو با اين همسر فداكار را بخوانيد.
- زندگي با درآمد كارگري براي شما چطور ميگذرد؟
اين روزها مخارج بالاست و خيليها مشكل مالي دارند اما زندگي ميگذرد و هيچكس از گرسنگي نميميرد. خدا روزيرسان است و خودش هواي بندههايش را دارد.
- با اين درآمد كمي كه همسرتان دارد خسته نميشويد و به او گلايه نميكنيد؟
وقتي ميدانم شوهرم زحمت ميكشد و اين سختيها بازي روزگار و زندگي است، چه گلايهاي بكنم! اگر ميديدم شوهرم در خانه ميخوابد و كار نميكند شايد حق داشتم گلايه كنم اما وقتي ميبينم او زندگياش را دوست دارد و زحمت ميكشد راضيام به رضاي خدا. ميگويم اگر درآمدش كم است در عوض پولي كه به خانه ميآورد حلال است.
- وقتي همسرتان از عضويتش در طرح محسنين با شما صحبت كرد واكنشتان چه بود؟
به او گفتم كار خوبي كردي و اين كار بركت زندگيمان ميشود. شوهرم واقعا اوضاع كارياش خراب است و حتي وضع ما در يك سال گذشته از هميشه بدتر بود. در اين يك سال خيلي كم پيش آمده كه شوهرم به خانه بيايد و 10هزار تومان كار كرده باشد. با اين حال ميدانستم او به اين كار علاقه دارد و اگر درآمد بالايي داشت خيلي بيشتر از اينها كمك ميكرد.
- تا به حال به اين فكر نكردهايد كه پولي كه خرج كودك تحت سرپرستيتان ميكنيد را ميتوانستيد خرج بچه خودتان كنيد؟
هيچ وقت به اين مسئله فكر نكردهام چون همه خواستهام از خدا در زمان بارداري اين بود كه فرزند سالمي به ما بدهد. برادرشوهر من مشكل عقبماندگي ذهني دارد و با وجود اينكه 28سال سن دارد اما واكنشهايش مثل كودك 2 ساله است. ميزان عقبماندگي برادر همسرم به اندازهاي است كه هميشه نگران اين بودم كه فرزند من هم بر اثر مشكلات ژنتيك عقبمانده شود اما حالا خدا را شكر ميكنم كه فرزندم سالم است و هماكنون نگرانياي در مورد سلامتياش ندارم.
- نسبت به كودكي كه به او كمك ميكنيد چه احساسي داريد؟
من تا به حال آن بچه را نديدهام اما باور كنيد مثل محمدجواد خودم او را دوست دارم. درست است كه شرايط زندگي ما طوري نيست كه فرزندان بيشتري داشته باشيم اما ته قلبم حضور اين بچه حس خوبي به من ميدهد. ما هماكنون در خانه پدر همسرم زندگي ميكنيم و درست است كه اجاره نميدهيم و حتي آنها بعضي وقتها به ما كمك ميكنند اما گاهي با خودم ميگويم اگر از خودمان خانهاي داشتيم و درآمدمان در حدي بود كه ميتوانستيم زندگي راحتي داشته باشيم يك بچه بيسرپرست را بهطور كامل به سرپرستي قبول ميكرديم و او را هم فرزند خودمان ميدانستيم. خيلي از بچهها در بهزيستي و كميته امداد هستند كه آرزويشان داشتن پدر و مادر است و فقط محبت پدر و مادر را ميخواهند. به همين دليل دوست داشتم وضعيتمان طوري بود كه ميتوانستم يكي از اين بچهها را به خانهام بياورم و جاي خالي مادر را برايش پر كنم.