در اين دعا، هزارو يك اسم خدا را ميخوانيم و بعد از هر فراز ميخواهيم كه اي فريادرس! ما را از آتش جهنم، رها ساز.
حال سؤال آن است كه با خواندن اين اسمها از آتش جهنم آزاد ميشويم يا بايد كارهاي اضافهتري هم انجام دهيم؟ البته ترديدي نيست كه نفس خواندن دعا، بارهاي گراني از دوش انسان برميدارد، اما مجربتر آن است كه انسان بكوشد باطن دعا را در صحنه زندگياش، پيادهسازي كند.
باطن دعاي جوشن چيست؟ با چه نگاه و رويكردي آن را بخوانيم؟ مقصود عبادتها آن است كه انسان را به قرب الهي برساند و به خدا نزديك كند. اين مضمون همان عبارت «قربة اليالله» است. چگونه به خدايي كه هيچ مكاني ندارد، بايد نزديك شد؟ پس حتما منظور ديگري در كار است. آدمي اگر بتواند خودش را به خدا و صفتهاي او شبيه كند، به خدا نزديك شده است. اين همان مفهوم «صيرورت» و «شدن» است.
دعاي جوشن، فرصت بينظيري است كه ما را در آيينه اسماء خدا نشان ميدهد. هر اسم و صفتي را كه از خدا صدا ميزنيم، خودمان را هم اندازه بگيريم كه چقدر به اين اسم، نزديك شدهايم و چقدر براي شبيه شدن به او موفق بودهايم؛ ميخوانيم «يا قابل التوبات»، اي كسي كه توبه بندگان را ميپذيري. بهخودمان نگاه كنيم كه تا چه حد حاضريم عذر ديگران را در اشتباهات بپذيريم و به آنها اجازه بازگشت داده و خطاي گذشته را بهرويشان نياوريم. ميخوانيم «يا سامع الشكايا»، اي كسي كه به شكايتهاي بندگان گوش ميكني. محاسبه كنيم كه خود ما چقدر حاضريم به حرف ديگران گوش كنيم. چقدر براي شنيدن ديگران وقت ميگذاريم و درد دلهايشان را ميپذيريم. ميخوانيم «يا ناصر كل مخذول»، اي خدايي كه ياور درماندگان هستي.
حال، خود ما چقدر حاضريم باري از دوش ديگران برداريم؟ چقدر كمك كار ديگران هستيم؟ ميخوانيم «يا من لا يرجي الا فضله»، اي خدايي كه جز به فضل او اميدي نيست. نگاهي به دل و رفتار خودمان بيندازيم كه چقدر مردم از ما انتظار كار خير و مهرباني و كمك دارند؟
اگر با جوشن كبير اينگونه مواجه شويم آن وقت است كه از فرداي شبهاي قدر، مزه زندگيمان عوض خواهد شد.