در چنين خانوادهاي والدين دانش قبلي دارند كه فرزندان آينه پدر و مادر هستند، پس بايد خودشان نيز در اين مسير همراه فرزندانشان حركت كنند و مسير را نشان بدهند. اين خانواده ميداند قبل از رسيدن به مسير، بايد راه را شناخت و آسيبشناسي كرد، قبل از آنكه فرزندان به خطا بيفتند؛ يعني حدود سن نوجواني. همانطور كه اميرالمومنين(ع) فرمودهاند: «وَإِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالأرْضِ الْخَالِيَهِ مَا ألْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيءٍ قَبِلَتْهُ/ قلب نوجوان مانند زميني خالي است كه هر كس زودتر در آن بكارد، همان را ميپذيرد و ميرويد».
خانواده موفق زماني كه ميبيند فرزندش با باطن پاك آمادگي پذيرش هر چيزي را دارد، از اين موقعيت نهايت استفاده را ميكند تا تجربياتش را بدون هيچ هزينهاي در اختيار فرزندش قرار دهد تا او راه طي شده را دوباره نرود. به سؤالات و شبهات ذهن سيال نوجوان با متانت و آرامش پاسخ ميدهد و اين را از هر نياز ديگر فرزند خود واجبتر ميداند.
به بيان ديگر قبل از اينكه ديگران بخواهند در سرزمين قلب و ذهن فرزندشان بذر پوچي بكارند، خودشان آن را بارور به ادب و آگاهي و علم دين كردهاند.
حالا اگر خانوادهاي بگويد كه فرزندانمان حق دارند هر چيزي را در جامعه ببينند و بعد خودشان انتخاب كنند، مسئول اتفاقات بعد از اين انتخاب در تاريكي هم بايد باشند. اين روش، نقطه مقابل دستورهاي تربيتي است، چراكه هر لحظه بيم آن ميرود كسي قبل از پدر و مادر سعي كند مطالبي با مضمون نامناسب به فرزندان ما ارائه دهد.
با توجه به اين مهم يكي از مناسبترين فرصتها براي كاشتن بذرخوب در سرزمين نوجوان، همين اوقات فراغت تابستاني است. معرفي كتابهاي مناسب براي مطالعه، ثبتنام در كلاسهاي قرآني، اخلاقي و اعتقادي در مساجد و... از كارهايي است كه بر والدين، واجب و ضروري بهنظر ميرسد.