عقل در سرزمين وجود آدمي، خوبيها را نشان ميدهد و به آنها امر ميكند. عقل نخستين و سادهترين و عموميترين ابزار تشخيص خير و خوبي درون انسان و جامعه بشري است. دقيقا برخلاف عقل، جهل حامي شر است و با شر و بدي نسبت دارد. جهل در وجود آدمي بدي را ميشناسد و به بديها امر ميكند.
عقل مثل خورشيد و روز است و جهل مثل شب و تاريكي. خورشيد كه باشد با خودش روشنايي را ميآورد و روز بدون خورشيد معنا ندارد. عقل كه باشد خيرات و خوبيها را به همراه دارد و خوبيها به ميزان شدت عقل در وجود آدمي فراوان ميشود. جهل نيز هر چه قويتر باشد بديها و شر را فراوان ميكند. اعمال انسان تابعي از ميزان عقل يا شدت جهل او است.
همه ما در حركت هستيم؛ هيچكس و هيچ چيز ساكن نيست. در اين عالم، سكون و ايستايي معنا ندارد. در يك تقسيمبندي كلي و ساده بين انسانها، گروهي در تاريكي شب هستند و عدهاي در نورانيت روز بهسرميبرند. همه در حال حركتيم و به سمت 2 مقصد مشخص حركت ميكنيم؛ گروهي به سمت اوج نورانيت و گروهي به سمت سياهي تاريك ظلمات. همه بين مراحل مختلف نورانيت خورشيد و تاريكي ظلمات شب جابهجا ميشويم و امكان واردشدن از نور به ظلمت يا از ظلمت به نور براي همه فراهم است.
اوج نور و قدرتنمايي خورشيد، ظهر است و نور قبل از ظهر و بعدازظهر به شدت نور لحظات ظهر نيست. عقل نيز همين گونه است. عقلانيت انسانها نيز هميشه مانند ظهر نيست. برخي مانند صبح لحظه به لحظه رو به سوي ظهر و كمال عقل هستند و برخي مانند عصر هر لحظه از عقلانيتشان كاسته ميشود.
اگر ميخواهي فرامين عقل را از دستورهاي جهل بشناسي خير و شر را معيار قرار بده و هر جا در خير بودن يا شر بودن كاري شك كردي آن را با عقل بسنج. خورشيد عقل كه موجود باشد بر تفكرات ما بتابد جايي براي تاريكي باقينميگذارد. فقط كافي است كه خورشيد را معيار قرار دهيم و سر از پنجره بيرون كنيم.