اما اگر نشنيدهايد، ايرادي ندارد؛ چون همين حالا قرار است كمي با اين گونهي ادبي و با اولين و مهمترين نويسندهي آن آشنا شويد.
اولينبار پرويز شاپور براي نوشتههاي خود كه در سال 1347 در نشريهي خوشه مينوشت، اسم كاريكلماتور را به كار برد. نوشتههاي او كاريكاتورهايي بودند كه بهجاي تصوير، با كلمه نشان داده ميشدند.
كاريكلماتور ويژگيهاي خاصي دارد، يعني نثر است، طنز دارد، واضح و شفاف بيان ميشود، بازي زباني دارد، از چندمعناييبودن كلمهها استفاده ميكند، كوتاه است و... در عين حال با شعر و ضربالمثل هم تفاوت دارد.
پرويز شاپور در كنار نوشتن كاريكلماتور، طرحهاي سادهاي هم ميكشيد كه هويت اصلي اكثر آنها يك سنجاق قفلي بود. او «خط» را براي طرحكشيدن و «كلمه» را براي نوشتن انتخاب كرده بود تا به سادهترين شكل ممكن حرفش را بزند.
خودش معتقد بود سنجاق قفلي قيافهي سادهاي دارد و ميتوان به راحتي با آن بازي كرد. شايد بتوانيم سنجاق قفلي را در كنار گربه، ماهي و موش، شخصيتهاي اصلي طرحها و نوشتههاي شاپور حساب كنيم.
پرويز شاپور دربارهي سبك كاري خود در زندگينامهاش نوشته بود: «هروقت چيزي ميديدم كه نظرم را جلب ميكرد، ميآمدم و دربارهاش با پدر و مادرم صحبت ميكردم. حرفم را نميفهميدند. حتي چندبار سر اين موضوع كتك خوردم. حرفهايم را ميخوردم و جويده جويده صحبت ميكردم. خلاصه از همان اول، عامل خلاصهنويسي و كوتاهگويي با من بود.»
اتفاقاً مادرش هم هميشه ميگفت: «شصت سال بچه بزرگ كردم و يك كلمه حرف حساب از دهانش درنيامد»، شايد هيچكدام فكرش را هم نميكردند كه همين حرفها و طرحهاي بهظاهر ساده، قرار است در چندين جلد كتاب منتشر شوند و شاپور را تا ساليان سال، پيشتاز اين سبك ادبي نگه دارند. او در 15 مرداد 1378 درگذشت اما هنوز هم كاريكلماتورهايش نقل محفلهاي مختلف است.
- فهرست آثار پرويز شاپور:
كاريكلماتور (8 جلد)
فانتزي سنجاق قفلي
قلبم را با قلبت ميزان ميكنم
تفريحنامه (طرحهاي مشترك بيژن اسديپور و پرويز شاپور)
موش و گربهي عبيد زاكاني با طرحهاي پرويز شاپور
- چند نمونه از كاريكلماتورهاي پرويز شاپور:
همهي مردم جهان به يك زبان سكوت ميكنند.
ستارگان سكههايي هستند كه فرشتگان در قلك آسمان پسانداز كردهاند.
ردپاي ماهي نقش بر آب است.
در خشكسالي، آب از آب تكان نميخورد.
گربه بيش از ديگران در فكر آزادي پرندهي محبوس است.
هردرخت پير، صندلي جواني ميتواند باشد.
زندگي بدون آب از گلوي ماهي پايين نميرود.
جارو شكم خالي سطل زباله را پر ميكند.
فاصلهي بين دو باران را سكوت ناودان پر ميكند.
بار زندگي را با رشتهي خودم به دوش ميكشم.