حضور تيم كمانگيري روي اسب ايران از سال2010 در رقابتهاي مختلف بينالمللي و جهاني و كسب عناوين درخشان در اين رقابتها نشان از ريشهدار بودن اين هنر رزمي در ايران دارد. علي قورچيان پرافتخارترين ورزشكار اين رشته كه عناوين مختلف بينالمللي را در كارنامهاش دارد از چند سال قبل بهعنوان نخستين مربي درجه يك بينالمللي از سوي فدراسيون جهاني و همچنين مسئول كميته برگزاري مسابقات فدراسيون جهاني كمانگيري روي اسب انتخاب شد. اين جوان 44ساله كه تاكنون در كشورهاي مختلف ورزش كمانگيري روي اسب و هنرهاي رزمي سواره را به علاقهمندان آموزش داده است در ايران نيز اين كار را با جديت ادامه ميدهد و تاكنون بيش از 60 هنرآموز اروپايي با سفر به ايران زيرنظر او فنون نظامي ايران باستان را آموختهاند. علي قورچيان در كنار هنر سواركاري و كمانگيري روي اسب، سالها بهعنوان يكي از نوازندگان گروه استاد ذوالفنون و حسامالدين سراج فعاليت كرده است. او كه فارغالتحصيل رشته مجسمهسازي است، در دانشگاه اين رشته را تدريس ميكرد اما براي رسيدن به هدف بزرگ زندگياش، همه اينها را كنار گذاشت تا همه وقت خود را صرف ورزش كمانگيري روي اسب و هنرهاي رزمي سواره كند. با او درباره تاريخچه كمانگيري روي اسب و هنرهاي رزمي سواره، وضعيت ايران در اين رشته ورزشي و شناساندن اين ورزش به دنيا گفتوگو كردهايم. جالب اينكه آذرماه امسال ايران ميزبان رقابتهاي مهم جهاني اين رشته در شهر يزد است.
- در دنيا چقدر اين ورزش را با نام ايران ميشناسند؟
براساس قديميترين سند كه در غار دوشه لرستان قرار دارد، اين رشته به نام ايران شناخته ميشود و ساير اسناد به جز اين سند محكم جايگاه معتبري ندارد. در جهان وقتي از هنرهاي رزمي سواره صحبت بهميان ميآيد بلافاصله توجهها بهسوي ايران جلب ميشود. طي 2سال گذشته كارهاي بسياري خوبي در فدراسيون سواركاري و كميته هنرهاي رزمي سواره انجام گرفته است. سال گذشته كميتهاي بين يونسكو و فدراسيون جهاني كمانگيري روي اسب تشكيل شد و من به همراه نمايندهاي از آمريكا و لهستان و رئيس كرهاي فدراسيون جهاني و يك كرهاي ديگر و 4نفر از يونسكو در اين كميته عضويت داريم و قرار است اين رشته ورزشي ثبت جهاني شود و تا به امروز نيز تنها سند محكم مربوط به اين رشته به ايران تعلق دارد. كرهايها با توجه به اينكه در اين رشته پيشرفت بسيار خوبي داشتهاند و صاحب ورزشكاران بسياري نيز در اين رشته هستند اما بهشدت به ايران ارادت دارند. كمان معروف هوآرانگ كه يك كمان سنتي كرهاي است و با آن روي زمين و روي اسب تيراندازي ميكنند الهام گرفته از كمان ايراني است و آنها با تغييراتي كه به آن دادهاند اين كمان را به شكل امروزي درآوردهاند. البته اين كمان ظرافت كمانهاي ايراني را ندارد اما فرم كلي و نماي جانبي آن الهام گرفته از كمان ايران است. كرهجنوبي به اندازهاي در اين رشته ورزشكار دارد كه به سرعت جايگزين يكديگر ميشوند. براساس اسناد تاريخي، ايرانيان به دليري و رزمآوري مشهور بودند. ايرانيها هميشه نترس بودهاند. بسياري از ابزارهاي اين رشته ورزشي و هنرهاي رزمي سواره هنوز هم با نام ايرانيشان معرفي ميشوند؛ بهطور مثال در رشته تنت پگينگ 2سواركار با شمشير و نيزه روي اسب با يكديگر مبارزه ميكنند و بايد در هنگام حمله به نقاطي از زره كه پوشيده نيست ضربه وارد كنند. هند و پاكستان معروفترين كشورهايي هستند كه در اين رشته ورزشي فعاليت ميكنند و جالب اينجاست كه آنها به اين رشته ورزشي نيزهبازي يا نيزهزني ميگويند. تنت پگينگ كه معناي آن ميخهاي چادر است در حقيقت مربوط به زمان نادرشاه است كه در جنگ شبانه به قشون دشمن حمله ميكردند و با نيزه ميخهاي چادرها را كنده و با افتادن چادرها دشمن را غافلگير ميكردند يا در مثال ديگري در رشته ورزشي كمانگيري روي اسب، وسيلهاي به نام شستي داريم كه در زمان تيراندازي آن را به انگشت شست مان مياندازيم. جالب اينجاست كه در ايران برخي از نام فرنگي آن استفاده ميكنند درحاليكه در لهستان و تركيه به آن زهگير ميگويند. يا به چيزي كه تيرها در آن قرار ميگيرد تيردان ميگويند و همه اينها به اين معناست كه آنها پذيرفتهاند كه خاستگاه اين ورزش ايران است و اصطلاحات فارسي آن را بهكار ميبرند.
- علاوه بر مهارتهايي كه شما در اين رشته داريد، به خوبي از تاريخچه آن و ريشههاي ايراني آن مطلع هستيد. چطور شد كه اين رشته مهجور را انتخاب كرديد؟
فرزند آخر خانواده هستم و 2برادر و يك خواهر بزرگتر از خودم دارم. اصالت ما متعلق به منطقهاي در نزديكي طالقان است و تابستانها هميشه براي تفريح به زادگاه پدريمان ميرفتيم. اسطوره زندگي من در دوران كودكي شكارچي معروف اين منطقه، مرحوم كامبيز فلاح بود. او سوار بر اسب سفيد به شكار ميرفت و من هميشه لحظهشماري ميكردم كه با فرا رسيدن تابستان به آنجا برويم و من پشت اين سواركار بنشينم و با دستان كوچكم كمربند او را بگيرم. علاقه به اسب و سواركاري از همان روزها در من شكل گرفت و در همان كودكي براي خودم تيروكمان درست ميكردم. به شكل تجربي سواركاري را آموختم و در 12سالگي به شكل اتفاقي با يكي از دوستانم كه در كلاس پرش با اسب تمرين ميكرد همراه شدم و سواركاري با پرش را آغاز كردم. وقتي به 16سالگي رسيدم براي خودم اسب خريدم. آن را به پيرمردي كه در آنجا زندگي ميكرد ميسپردم و آخر هفتهها به آنجا ميرفتم و سوار بر اسب به دشت و كوه ميرفتم. 3سال بعد اسبم را به كردان كرج بردم و در باشگاه خانم قرهگوزلو كه ساختار اسب عرب ايران را به ثبت جهاني رسانده تمرين ميكردم. در آنجا با رشته استقامت آشنا شدم و سالها در مسابقات سواركاري استقامت حضور داشتم. سال76 به شكل اتفاقي يك كمان خريدم و گاهي از روي اسب تير ميزدم. تمرينات من در باشگاه باعث شد تا يكي از كارگرهاي باشگاه مرا به يكي از دوستانش كه در رشته كمانگيري روي اسب فعاليت ميكرد معرفي كند و گفته بود اين جوان قبل از شماها اين ورزش را انجام ميداد و من بارها شاهد آن بودم. به اين ترتيب من وارد ورزش كمانگيري روي اسب شدم و با تشكيل يك تيم، اين رشته را بهصورت آكادميك جلو برديم. لوكاس نووتني يكي از كساني بود كه بر من تأثير گذاشت و كمك زيادي به من كرد. با تلنگري كه به من زد باعث شد در زمينه اين ورزش بهصورت علمي مطالعه و جستوجو كنم و بدانم كه آناتومي بدن چه تأثيري در اين ورزش دارد و به هركدام از شاگردانم بگويم كه كمان را تا چه اندازه بايد بكشند و خلاصه شدم مربياي كه امروز ميبينيد.
- و بعد از اين بود كه در مسابقات جهاني از طرف ايران شركت كرديد و توانستيد عناوين مختلفي را كسب كنيد؟
بله، عناوين تيمي و انفرادي مختلفي در رقابتهاي بينالمللي كسب كردهايم. بالاترين سطح رقابتها مسابقات جهاني كرهجنوبي است اما بزرگترين همايش هنرهاي رزمي سواره جهان در تركيه برگزار ميشود و نزديك به 800 تيرانداز كه بيش از 100نفر از آنها تيرانداز روي اسب هستند در اين رقابتها حضور دارند. سطح مسابقات بهحدي بالاست كه برخي از كشورها يك يا 2روز قبل از مسابقه به محل كمپ تمرين يكديگر ميروند و با ديدن تمرينات بعضي از تيمها، از مسابقه انصراف ميدهند و ترجيح ميدهند بهعنوان كلاس ِ مستر از آن استفاده كنند.
- چه كشورهايي در اين ورزش از رقيبان اصلي ما محسوب ميشوند؟
كشورهايي كه بهصورت آكادميك اين ورزش را پي گرفتهاند پيشرفت بسيار خوبي داشتهاند. كرهجنوبي، لهستان، مجارستان، سوئد و چند كشور ديگر در اين ورزش حرفهاي زيادي براي گفتن دارند. مغولستان نيز تيم خوبي دارد اما 5 ورزشكار مغولي به 5 شكل متفاوت تير پرتاب ميكنند. قرقيزها تيراندازان خوبي ندارند.
- و چگونه وارد عرصه مربيگري شديد؟
من نخستين مربي بينالمللي رشته كمانگيري روي اسب هستم و تنها 3نفر در دنيا از سوي فدراسيون جهاني، مدرك مربيگري بينالمللي دارند. مربيگري بينالمللي به بلد بودن زبان خارجي ارتباطي ندارد بلكه دانش فني در آن از اهميت بالايي برخوردار است و بايد نسبت به شجره اين ورزش اشراف كامل داشته باشيد و با همه ظرافتهاي اين ورزش آشنا باشيد. من در ايران و خارج از كشور شاگردان زيادي داشتهام و هنوز هم در كردان تمرين ميدهم. بسياري از شاگردان خارجي من امروز جزو بهترينهاي اين ورزش در جهان هستند و تا به امروز بيش از 60شاگرد خارجي داشتهام كه در كردان آموزش ديدهاند. البته آموزش به افراد مبتدي با سختيهايي همراه است و به همين دليل بهتر است كه ابتدا سواركاري بلد باشند. در اين چند سال نيز به كشورهاي مختلفي سفر كرده و در آنجا كلاسهاي آموزشي برگزار كردهام و افتخار ميكنم كه بهعنوان يك ايراني ميتوانم در تمام دنيا اين ورزش را كه ريشه ايراني دارد آموزش بدهم. اين رشته متعلق به ماست و در بسياري از مسابقات وقتي متوجه ايراني بودن ما ميشوند احترام خاصي براي ما قائل ميشوند. ايران بهعنوان يكي از سكانداران اين ورزش خودنمايي ميكند.
- دنياي سواركاري و كمانگيري و در كنار آن دنياي موسيقي و نوازندگي و بودن در كنار استاداني مانند استاد ذوالفنون تقارن جالبي دارد. آن روحيه لطيف كجا و اين روحيه سلحشوري كجا!
سال 68 خيلي بهطور اتفاقي متوجه شدم يكي از دوستانم تار و سهتار مينوازد و من هم علاقهمند شدم و سهتار را شروع كردم. سال 63پدر و مادرم وقتي از سفر حج بازگشتند براي من دوچرخه خريدند ولي من گفتم سهتار ميخواهم. دوچرخهام را فروختم و با كمك پدر، سهتار يكي از استادان را به قيمت 13هزار تومان خريدم. اين سهتار بهانهاي شد تا بهدنبال معلم مناسب براي تعليم بگردم. ابتدا نزد دوستم و سپس با معرفي يكي از دوستان ِ دوستم كه شاگرد مرحوم استاد ذوالفنون بود، به افتخار هنرآموزي ايشان نايل شدم و خودم را شاگرد مكتب وي ميدانم و با استاد نيز دونوازيهايي داشتيم. در عودنوازي هم شاگرد استاد نريمان بودهام. 21سال داشتم و جوان بودم ولي به واسطه استاد ذوالفنون در كنار استاداني مانند هادي منتظري، جمشيد عندليبي و جليل شهناز نشستم و آموختم. همچنين در گروه حسام الدين سراج نوازندگي كردم. حدود 10سال سهتار و عودنوازي گروه سراج را برعهده داشتم و دربرخي از آلبومهاي حسامالدين سراج ازجمله «آيينهرو» ساز نواختهام و برنامههاي متعددي در شهرهاي مختلف ايران و كشورهاي جهان برگزار كرديم. سال 82بهدليل مشغله كارياي كه داشتم از كار اجرايي موسيقي فاصله گرفتم. در كنار موسيقي و نوازندگي در دانشگاه رشته مجسمهسازي را كه فارغالتحصيل آن بودم تدريس ميكردم اما 4سال قبل همه فعاليتهايم را كنار گذاشتم و خودم را وقف رشته كمانگيري روي اسب و هنرهاي رزمي سواره كردم و معتقدم اگر ميخواهم چيزي را بهدست بياورم بايد براي آن بجنگم.
- يزد، ميزبان سواركاران باكمان جهان
با كمك مديريت فدراسيون سواركاري، آذرماه سالجاري نخستين دوره مسابقات جهاني هنرهاي رزمي سواره در ارگسر يزد با حضور بهترين ورزشكاران دنيا از 10تا 12 كشور برگزار خواهد شد. با توجه به اينكه شهر يزد ثبت جهاني شده است از اين فرصت استفاده كرديم. ارگ يزد كه در زمان ساسانيان و صفويه بهعنوان يكي از لايههاي دفاعي استفاده ميشد بهعنوان ميزبان و محل برگزاري اين رقابتها انتخاب شده است. در مجموعههاي تاريخي كه در اين ارگ وجود دارد يكي از كاروانسراها، به هتل زيبا و باامكانات تبديل شده و با تلاش هيأت سواركاري استان يزد و كميته هنرهاي رزمي سواره فدراسيون سواركاري، محل استقرار ورزشكارها و محل مسابقه به خوبي آماده شده و بهترينهاي جهان در اين منطقه كويري باهم رقابت خواهند كرد. بسياري از ورزشكاران خارجي با توجه به ميزباني ايران و استفاده از اسبهاي ايراني، كشور ما را شانس اول قهرماني ميدانند اما با توجه به اينكه من مسئول كميته برگزاري مسابقات فدراسيون جهاني هستم اعلام كردم كه خودم در مسابقات شركت خواهم كرد ولي براي اينكه عدالت رعايت شود همه اسبها قرعهكشي خواهند شد. معتقدم رشته ما وابسته به اسب خودمان نيست، گرچه نتيجهگيري با اسب ايراني بهتر است اما در رقابتهاي بينالمللي هر اسبي كه به ما دادند بهترين نتيجه را گرفتيم. اعتقاد دارم اگر در ميدان نبرد، اسب من تيرخورد بايد بتوانم از اسب ديگري استفاده كنم و پيروز شوم.
- نگاهي به تاريخ كمانداري روي اسب
رشته كمانگيري روي اسب، با زنده ماندن بشر و نياز انسان به تغذيه، عجين بوده است. در اين مسير، ساختار زيستمحيطي ايران كه دشت بود و امكان پنهان شدن در آن زياد نبود، شرايطي بهوجود آورد كه انسان از ابزاري استفاده كند كه بتواند او را به شكار برساند و غذا صيد كند. يقينا عاقلانهترين گزينه تيروكمان بود كه ميتوانست زخمي عميقتر و با سرعت عملي بالا ايجاد كند و حتي اگر حيوان نيز زخمي ميشد بعد از طي مسافتي از پا ميافتاد. با بررسيهاي علمي و باستانشناسي روي غارنگارهها و نقاشيهاي روي سفالها، تصاوير حيواناتي مانند قوچ، ميش، كل و بز ديده شده يا در آثار مفرغ مهمي كه در لرستان كشف شده است تصاوير بز يا قوچ مشهود است. انسان براي شكار چنين حيواناتي بهطور حتم بايد از اسب استفاده ميكرد؛ كمااينكه در مفرغهاي لرستان تصاوير دهنه اسب ديده ميشود. در كنار آن، اسب در جنگها نيز نقش اصلي را داشت. از دوران پارتها، ساساني و هخامنشي، اسناد و آثاري بهدست آمده است كه نشان ميدهد مردم آن دوران و بهخصوص نظاميان، سواركاراني بودند كه تيراندازي هم ميكردند يا روي اسب هنر رزمي انجام ميدادند. علاوه بر آن اسبهاي ايراني زبانزد بودند. اسبهاي متوسطالجثه كه با غذاي كم و كمترين هدردهي انرژي مسافت بيشتري را طي ميكردند. در نقشديوارههاي غار دوشه لرستان، يك شكارچي را ميبينيم كه از روي اسب به پشت برگشته و تير مياندازد و اين يكي از رشتههاي سخت ورزش كمانگيري روي اسب است و معروف است به شليك پارسي. قدمت اين نقشديواره بين 10تا 12هزار سال است و نشان از اين دارد كه اين ورزش و هنر رزمي با تاريخ كهن ايران عجين شده است. بررسي كماني كه در اين نقشديواره است مشخص ميكند كه اين كمان، تركيبي است و براي قويتر كردن سازه آن از تاندون، استخوان و شاخ و چسب حيواني استفاده ميكردند و اگر تاريخچه كمان تركيبي و اسناد آن را كه براي چند كارشناس ارسال كردهام به شكل دقيقي بررسي شود تاريخچه كمان تركيبي در دنيا را هزاران سال به عقب ميبرد.
- بدون اسب خودم هم قهرمان ميشوم
از 3سال گذشته فدراسيون جهاني تيراندازي با كمان، زيرمجموعه فدراسيون جهاني هنرهاي رزمي كه يونسكو آن را مديريت ميكند قرار گرفته است. سبكهاي انفرادي اين ورزش شامل «كاباك»، «تكشوت»، «دوشوت» و «مولتيشوت» يا «پنجشوت» هستند كه خود «مولتيشوت» سبكهاي مختلفي دارد و براساس متراژ و هدف تعريف ميشود و سبكهاي تيمي نيز شامل «موگو»، «دوشوت تيمي» و «ماسايي» هستند. نخستين حضور جهانيام در سال 2010در شهر موجو كرهجنوبي بود و در رقابتي شبيه به شكار كه در آن يك هدف متحرك (توپ) را بايد دنبال كرده و به آن تير ميزديم مدال طلا گرفتم. درسال 2011 همراه با تيم ايران يك طلا، 2 نقره و 3 برنز و در سال2012 نيز 5 مدال طلا و يك نقره گرفتيم. سال 2013 اول شديم و در سال 2014 در سبك دوشوت تيمي سوم شديم. سال2014 در لهستان در سبك كرهاي بر سكوي نخست ايستادم و سال2015 در مسابقات اروپا در سبك مجاري سوم شدم. در مسابقات تركيه كه بزرگترين همايش است و سال قبل برگزار شد سوم شدم اما به اين مقام سومي بيشتر از مقامهاي ديگر افتخار ميكنم زيرا در اين رقابتها بهترينهاي دنيا حضور داشتند و من توانستم در مسابقات سخت و نزديك بر ورزشكاراني مانند لوكاس نووتني كه يكي از بهترينهاي دنياست و اصالتا اهل چك است ولي با پرچم آمريكا شركت ميكند غلبه كنم. در اين مسابقات تيرانداز كرهاي اول شد و نفر دوم يك ورزشكار مغولي بود كه در سيرك كار ميكرد. آنها با اسبهاي خودشان در اين رقابتها حضور پيدا كردند ولي ما بهدليل هزينه سنگين و همچنين بحث قرنطينه، امكان اينكه با اسبهاي خودمان در رقابتها حضور پيدا كنيم نداشتيم.
- از دوسلدورف تا كردان
يك دختر 19ساله آلماني از آموزش سواركاري با كمان در ايران ميگويد
آوازه اسبهاي ايراني و هنرهاي رزمي اساطير كشورمان قرنهاست در سراسر جهان پيچيده و بسياري از كساني كه به هنرهاي رزمي سواره علاقهمند هستند ايران را بهعنوان يك از قطبهاي اين ورزش ميشناسند، هر سال براي آموختن اين هنر به كشورمان سفر ميكنند. جذابيتهاي اسبهاي ايراني و سرعت و چابكي آنها در كنار هنرهاي رزمي مبارزه از ويژگيهايي است كه بسياري از هنرآموزان از آن ياد ميكنند. سفر بيش از 60هنرآموز از سراسر جهان به ايران و آموختن هنر رزمي سواره و كمان روي اسب، از عجينبودن اين ورزش مهيج با نام ايران نشان دارد.
ماريا كونزل (cunzel) دختر 19ساله آلماني يكي از هنرآموزان ورزش كمانگيري روي اسب است كه با سفر به ايران در مجموعه كردان زيرنظر علي قورچيان اصول فني اين ورزش و هنرهاي رزمي سواره را ميآموزد. او با بيان اينكه اسبهاي ايراني بسيار چابك و دوست داشتني هستند، ميگويد: دوست دارم جنگاوري روي اسب را كه ايرانيان در آن زبانزد بودند، بياموزم. او كه اهل دوسلدورف آلمان است با بيان اينكه كودكياش با اسب عجين شده ادامه ميدهد: پدرم دامپزشك است و در بخش استقامت سواركاري ميكند. از كودكي بهدليل شغل پدرم با حيوانات زيادي سروكار داشتهام اما در بين حيوانات، علاقه زيادي به اسب دارم. اسب به من حس آزادي و رهايي ميدهد و هميشه از كودكي همراه پدرم سواركاري ميكردم. 2سال قبل تيراندازي روي اسب را با پدرم آغاز كردم و لحظهاي كه از روي اسب تيرپرتاب ميكردم حس خوبي داشتم. دوست داشتم به شكل حرفهاي كمانگيري روي اسب را بياموزم زيرا اين رشته ورزشي با هنر و دقت بالايي همراه است و لازمه آن داشتن جسارت و سرعت بالاست. عاشق هيجان هستم و دوستداشتم اين ورزش پر از هيجان را به شكل حرفهاي و علمي ادامه بدهم. سال گذشته علي قورچيان به دعوت فدراسيون آلمان براي برگزاري كلاس دو روزه آموزش كمانگيري روي اسب به كشور ما آمد و من و پدرم نيز در اين كلاس آموزشي شركت كرديم. در آنجا نكات فني زيادي آموختم و علاقهام به اين رشته بيشتر شد. براي من بسيار جالب بود كه اين هنر رزمي را كه همراه با اسب است و ايرانيان در گذشته از آن استفاده ميكردند بياموزم. منتظر فرصتي بودم تا براي آموختن بيشتر به ايران بيايم. با پايان فصل مدرسه و فرا رسيدن اوقات فراغت اين فرصت فراهم شد و بعد از مكاتبه با آقاي قورچيان به ايران سفر كردم و در مدت 3هفتهاي كه در اينجا بودم نكات زيادي از هنرهاي رزمي سواره آموختم و آموزشهايم را كامل كردم. اسبهاي ايراني بسيار دوستداشتني و چابك هستند. من چند روز اول در سواريگرفتن از آنها با مشكل مواجه بودم زيرا متوسط سرعت اسبهاي ما نسبت به اسبهاي ايراني بسيار كمتر است. اسبهاي ايراني بسيار قوي و سريع هستند. او درباره سفر به ايران ميگويد: نخستين سفر من به ايران بود و اين كشور از جذابيتها و طبيعت بكر و آفتاب گرم و آب و هواي بسيار خوبي برخوردار است. چيزهايي كه ما در كشورمان كمتر داريم و به همين دليل دوست ندارم برگردم. من علاقه زيادي به مكانهاي تاريخي دارم و در اين مدت از موزه سعدآباد و جمعه بازار تهران و قزوين و بناهاي قديمي بازديد كردهام و دوست دارم بازهم خيلي زود دوباره به ايران سفر كنم.