شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۷:۳۲
۰ نفر

همشهری دو - مرضیه یوسف اقدم: وقتی رهبر معظم انقلاب کلید واژه آتش به اختیار را برای اردوگاه افسران جنگ نرم و فرهنگی مطرح کردند، خیلی‌ها تعابیر نامتناسبی با این واژه مطرح کردند؛ ازجمله اینکه این کلمه باعث هرج و مرج در کشور خواهد شد.

وقتی به خیر دیگری امید نیست

اما با اين حال عده‌اي از دلسوزان انقلاب پاي كار آمدند و تفسير درستي از اين واژه ارائه دادند. اما براي روشن‌ترشدن اين كليدواژه مهم سراغ عده‌اي از فعالان سياسي، دانشجويي و فرهنگي آمده‌ايم و نظر آنها را درباره آتش به اختيار جويا شده‌ايم؛ همچنين موقعيت فعلي كشور در اين برهه زماني و لزوم مطرح‌شدن چنين واژه‌اي از ديگر سؤالات ما بود كه در ادامه اين نظرات آمده است.

  • آتش به اختيار يعني مديريت اقتضايي فرهنگي

براي فهم تعبير آتش به اختيار و يا هر تعبير ديگري بايد در اصل به زمينه اين سخن توجه كرد و اگر آن تعبير را از بستر اصلي خودش خارج كنيم، امكان قابل توجهي براي بدفهمي و سوءتعبير دارد. فرضا در متون كاملاً خردمندانه آسماني مثل قرآن كريم اگر شما فقط به‌عبارت «فويلٌ للمصلين» توجه كنيد، تصور اين مي‌شود كه ممكن است نماز مورد نكوهش قرار گرفته باشد درحالي‌كه با ذات دينداري جور نمي‌شود اما وقتي در عبارت خودش قرار بگيرد، فهم مي‌شود. لذا براي فهم سخن مقام معظم رهبري بايد اين را درنظر بگيريم كه چه چيزي منظور ايشان نبوده است، حتما منظور ايشان از آتش به اختيار اقداماتي مبني بر قانون‌گريزي نبوده است؛ زيرا در متن همان سخن و سخنان ديگر رهبري، ما شاهد مثال‌هاي متعددي هستيم كه ايشان بر آرامش جامعه، بر تقيد به قانون و امثالهم تأكيد مي‌كنند. آن چيزي كه من از سخن رهبري فهميدم و فكر مي‌كنم با بقيه تعابير ايشان همخواني دارد، تعبير «خوداتكايي فرهنگي» است؛ يعني به‌عبارت ديگر هر آنچه از دستمان برمي‌آيد براي حوزه فرهنگ به‌كار گيريم. در علم مديريت، اين را به‌عنوان مديريت اقتضايي ياد مي‌كنند.لذا فهم من از آتش به اختيار يعني مديريت اقتضايي فرهنگي، يعني بسته به اينكه هر كدام از ما چه توانايي‌اي و چه سطحي از دسترسي به امكانات را داشته باشيم، به سهم خودمان براي داشتن جامعه‌اي بهتر تلاش كنيم. خصوصا موقعي كه دستگاه‌هاي سياستگذار ما در ترتب اولويت‌هاي خودشان دچار مشكل شده‌اند و اين كاملا عيان است، منظور من به‌طور مشخص حوزه‌هاي سياستگذاري مثل شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي، شوراي‌عالي آموزش و پرورش، حوزه فرهنگي نهاد رياست‌جمهوري و مخصوصا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. سؤالي كه مطرح مي‌شود اين است كه چه اتفاقي افتاده كه مقام معظم رهبري اين تعبير را به‌كار برده‌اند؟ بايد پرسيد چه اتفاقي در عرصه فرهنگي نيفتاده است كه ايشان در زمينه فرهنگي تعبير آتش به اختيار را به‌كار مي‌برند؟ آنچه اتفاق نيفتاده، اولويت‌بندي بين مباحث بي‌اهميت، مهم و بسيار مهم است كه اين نظم ظاهرا دچار اختلال شده است. ما مي‌بينيم كه به‌رغم اينكه امكانات كشور محدود است و از آن امكانات محدود بخش بسيار محدودتري هم در حوزه فرهنگ هزينه مي‌شود اما همان ميزان بسيار بسيار محدود هم به شكل بهينه صرف نمي‌شود و اين باعث نگراني جدي رهبري شده است. كما اينكه قبل از مقام معظم رهبري هم بعضي از فعالان حوزه فرهنگ و هنر، نگراني خودشان را در اين خصوص ابراز كرده بودند.
حسين دهباشي؛ سردبير تاريخ آنلاين

مقام‌معظم رهبري مجموعه و منظومه‌اي از بيانات دارند كه اينها همگي بايد باهم ديده شوند، براي ايشان اصل اول براي حضور مردم در حوزه عمومي، يعني جايي كه مردم مسئوليت سياسي و مديريتي ندارند ولي بايد حضور داشته باشند، قانونمداري است. ايشان اولاً موضوع آتش به اختيار را در حوزه فرهنگي مطرح مي‌كنند و آن هم در شرايطي مي‌گويند كه اگر مسئولان به وظيفه خودشان عمل نكنند، در اين زمان دانشجويان و طبقه روشنفكر به وظيفه خودشان در حوزه فرهنگي عمل كنند، لذا اين به هيچ وجه معناي آنارشيسم و آنارشي‌گري ندارد، زيرا اولا حوزه نرم‌افزاري و فرهنگي است؛ در ثاني عمل كاملا بايد در چارچوب قانون باشد. ما يك قانون مستقر داريم كه همه بايد اجرايش كنند و مطيعش باشند ولي يكسري موقعيت‌ها در مديريت اجرايي داريم و آن جايي است كه مديري در حوزه‌ فرهنگي كاري را انجام مي‌دهد. اگر در جايي ارتباط با مركز قطع شود و مركز كار خودش را انجام ندهد، در چارچوب قانون، افراد مي‌توانند در حوزه‌هاي فرهنگي حضور داشته باشند لذا برخلاف تفاسير جهت‌داري كه توسط عده‌اي خاص صورت گرفته است و سعي دارند القا كنند كه فرمان آتش به اختيار يعني دادن يكسري مجوزهاي فراقانوني به افراد، من معتقدم منظور مقام‌معظم رهبري چنين چيزي نبوده است و اعتقاد ايشان اين است كه هر چيزي در چارچوب قانون عمل شود. به اين نكته هم اشاره شود كه مبناي توسعه در ايران، توسعه فرهنگي است. مقام‌معظم رهبري از شرايطي كه در حوزه فرهنگ شكل گرفته است ناراضي هستند، فلذا در همين حوزه معتقدند كه مسئولين اجرايي، دولت و مردم در حوزه عمومي بايد براي رفع مشكلات فرهنگي همكاري كنند و در شرايطي كه جنگ فرهنگي عليه كشور شكل گرفته است با معضل‌هاي فرهنگي مقابله كنند.
حشمت‌الله فلاحت‌پيشه؛ نماينده مجلس شوراي اسلامي

  • فرهنگ؛ مهم‌ترين هدف دشمنان

من معتقدم كه مقام‌معظم رهبري خصوصيت تشخيص بخش قابل توجهي از مسائل را براي دانشجويان كشور قائل هستند و جمله آتش به اختيار را مي‌توان اينطور استنباط كرد كه ايشان دانشجويان كشور را صاحب‌نظر مي‌دانند و دانشجويان براساس تشخيصي كه راجع به عملكرد مسئولين برايشان حاصل مي‌شود، اختيار انتقاد درباره موارد قابل انتقاد يا ترديد در نقاط قوت عملكرد مسئولين را دارند. اين اعتباري ويژه است كه مقام‌معظم رهبري براي دانشجويان قائل شده‌اند. طبيعتاً كسي كه مي‌خواهد موضع آتش به اختيار داشته باشد، بايد اطلاعات وسيعي را جمع‌آوري كرده باشد، در مسائل تعقل و تدبر كرده باشد، براساس آن اطلاعات بتواند موضوعات را تشخيص بدهد و براساس اين تشخيص، وظيفه‌ خاصي را كه بر عهده‌ او قرار مي‌گيرد به بهترين نحو انجام دهد. ذكر اين نكته بجاست كه مقام‌معظم رهبري از دهه‌هاي قبل براي فعاليت دشمن عليه كشور كلماتي را به‌كار گرفته‌اند مثل تهاجم فرهنگي، شبيخون فرهنگي و ناتوي فرهنگي. اينها اصطلاحاتي هستند كه مقام معظم رهبري درباره مقاصد دشمن مطرح كرده‌اند و در سال‌هاي متمادي، اين تهاجم از سوي دشمن در كشور ما اعمال شده است. دشمن براي ريشه‌كن كردن انقلاب اسلامي، فرهنگ را بناي اصلي تهاجم قرار داده است. البته در سرنوشت يك ملت توجه به مباني مختلف، يك ضرورت است اما شايد توجه به مباني فرهنگي ضروري‌تر باشد. در نتيجه مقام معظم رهبري روي مهم‌ترين مبنايي كه دشمنان انقلاب اسلامي انتخاب كرده‌اند، اشاره داشته‌اند.
محمد نبي‌حبيبي؛ عضو ارشد حزب موتلفه

  • جشنواره عمار نمونه‌اي از آتش به اختيار

رهبري حكيم و فرزانه به‌منظور غلبه‌ گفتمان انقلاب اسلامي، فرمان آتش به اختيار را به هسته‌هاي فكري، علمي و فرهنگي به‌طور مستقل دادند و ايشان خودشان تعريف كردند و فرمودند؛ وقتي دستگاه‌هاي اصلي فرهنگي و سياسي و...، دچار اختلال مي‌شوند و در جهت تحقق گفتمان اسلامي و انجام وظايف اصلي خودشان حركت نمي‌كنند و اصلي و فرعي را نمي‌توانند تشخيص بدهند، وظيفه نيروهاي مؤمن و انقلابي هست كه تعلل به خرج ندهند و در ميدان باشند و در دفاع از گفتمان انقلاب اسلامي وظيفه‌شان را انجام دهند. انجام اين وظيفه به ايده‌پردازي، طراحي، شناخت وظيفه و اقدام و عمل بستگي دارد و از الزامات آن برخورداري از عقلانيت انقلابي، شناخت خلأها و داشتن توان لازم براي تقويت گفتمان انقلاب اسلامي است. اين امر بايد در چهارچوب قانون و بدون ايجاد هرج و مرج باشد. همين وظايفي كه هم‌اكنون نيروهاي مؤمن و انقلابي انجام مي‌دهند؛ مثلاً جشنواره عمار يك نمونه آتش به اختيار در عرصه فيلم و سينماست يا مثلا ساخت فيلم حضرت يوسف(ع) يكي از اين آتش به اختيارهاست. اين عرصه انجام وظايف انقلابي، همه ساحت‌هاي مختلف انقلاب را دربرمي‌گيرد و شايد ريشه فرمان رهبري در همان وصيت‌نامه الهي-سياسي امام نهفته است. آنجا كه مي‌فرمايند: «مسئولين را نصيحت بكنيد و اگر به نصيحت توجه نكردند خودتان در جهت تقويت انقلاب فعاليت كنيد و در چهارچوب شرع عمل كنيد آنجا كه مسئولين به شرع عمل نمي‌كنند». بنابراين نبايد از واژه «آتش به اختيار» معناي هرج و مرج و بي‌قانوني فهميده شود. آتش به اختيار بر پايه حكمت و عقلانيت انقلابي و دفاع از گفتمان انقلاب اسلامي براساس تشخيص وظيفه و خلأهاي موجود است. رهبري خودشان درباره وزارت ارشاد توضيح دادند كه با وجود اينكه اين همه مسائل فرهنگي در كشور است، وزارت به جاي اينكه به مسئله بنيادي فرهنگ كشور بپردازد يا سينما و هنر را مديريت كند، سينما و هنري كه پشتيبان خارجي هم پيدا كرده است و غربي‌ها تلاش مي‌كنند از رهگذر حمايت هنر و سينما ارزش‌هاي غربي را در داخل كشور ترويج بدهند، ما مي‌بينيم كه مسئولي مكاتبه مي‌كند كه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود. فلذا معلوم مي‌شود كه نمي‌توانند اصلي و فرعي را تشخيص بدهند. بخشي از اين فرمان «آتش به اختيار» برمي‌گردد به اختلالي كه در دستگاه‌هاي فرهنگي و سياسي كشور ايجاد شده است؛ بخشي از آن هم برمي‌گردد به‌وجود نيروهاي مؤمن و انقلابي كه نبايد دچار ياس و نااميدي بشوند بلكه تحت هر شرايطي بايد آرمان‌گراي واقع‌بين باشند. واقع‌بيني را هم رهبر فرزانه توضيح دادند؛ بخشي از واقع‌بيني برمي‌گردد به واقع‌بيني مثبت نسبت به زيرساخت‌هاي كشور و بخشي از آن برمي‌گردد به شناخت موانع تحقق اين آرمان‌ها و راه‌هاي برون‌رفت از اين موانع. فلذا رهبري تأكيد داشتند كه نيروهاي مؤمن و انقلابي به‌ويژه دانشجويان و تشكل‌هاي دانشگاهي دست از آرمان و ارزش‌هاي انقلابي برندارند.
آيت‌الله عباس كعبي؛ عضو مجلس خبرگان

  • مقابله با منكر مشهود

آتش به اختيار، دعوت رهبري به انجام وظايف كليدي مثل مباحث مربوط به امر‌به‌معروف و نهي‌از‌منكر است، يعني نه‌تنها حكومت در موضوعات مهم مربوط به اداره كشور وظيفه دارد بلكه تك‌تك مردم هم وظيفه دارند. احكام اين وظيفه، احكام امربه‌معروف ‌و نهي‌از‌منكر است. خطوط اين احكام در رساله امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري روشن است. بنده چندي پيش سرمقاله‌اي با عنوان «درك عصر حواس‌پرتي و پرت‌انديشي» نوشتم و گفتم دوران ما را مي‌توان دوران حواس‌پرتي و پرت‌انديشي ناميد، زيرا روزانه در مسير سيلابي از اطلاعات قرار مي‌گيريم و اين سيلاب اطلاعات در ماهواره‌ها، اينترنت و گوشي‌هاي موبايل، ما را از مسير اصلي انديشه به سوي ديگري پرت مي‌كند. كساني كه در اتاق فكر وسايل ارتباط جمعي نشسته‌اند ما را به سمت و سويي كه خودشان مي‌خواهند پرت مي‌كنند و اين، هم درباره آحاد مردم و هم درباره حكومت‌ها صدق مي‌كند. مثلا در قضيه سند آموزش 2030، ما متوجه مي‌شويم كه دولت، شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي و دستگاه مسئول، دچار حواس‌پرتي و پرت‌انديشي شده‌اند زيرا يك سندي كه در تيتر و عنوان خودش مي‌گويد كه در مقام تغيير و دگرگوني در كل جهان است، به‌راحتي مورد پذيرش دولت ما قرار مي‌گيرد بدون اينكه در هيچ‌يك از نهادهاي مسئول حتي هيأت دولت مورد بررسي دقيق قرار بگيرد. اين سند بدون اينكه در مراجع ذي‌صلاح تصويب شود در دستور كار كارگروهي قرار مي‌گيرد تا آن را اجرايي كند. اين ميزان حواس‌پرتي و پرت‌انديشي مورد تأسف و تعجب است. سندي كه مي‌خواهد يك شهروند جهاني توليد كند، آن هم شهري كه شهردارش يك سكولار باشد و احكام مربوط به اداره آن شهر هم سكولاريسم باشد. ما مي‌دانيم كه سكولاريسم مخالف مباني اسلام است و با قرآن و احكام اسلامي همخواني ندارد اما اين سند به‌راحتي مورد پذيرش قرار مي‌گيرد و از طرف رئيس دولت حمايت مي‌شود. الان مراجع اعتراض كرده‌اند و گفته‌اند كه بايد اين سند ابطال بشود. ما در جمهوري اسلامي اسناد نقشه علمي و فرهنگي كشور و سند تحول آموزش و پرورش را داريم، چرا بايد سندي را از جايي ديگر بياوريم كه نمي‌دانيم نويسندگان آن‌چه كساني هستند و آموزش كشور را دست آنها بدهيم؟ درصورتي كه ما در شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي اسناد مورد مطالعه قرارگرفته‌اي داريم كه توسط دانشمندان خودمان در حوزه و دانشگاه تدوين و تصويب شده است. در اين شرايط كاري جز اعتراض آن هم در قشر دانشجو نمي‌توان كرد. اين رويكرد را رويكرد آتش به اختيار مي‌گويند؛ يعني وقتي ما با يك منكر مشهود در جامعه مواجه مي‌شويم بايد به آن واكنش نشان دهيم. از طرف ديگر اتفاقات ناگواري در عرصه فرهنگي در حال رخ‌دادن است كه اين به 2 دهه قبل برمي‌گردد. مقام‌معظم رهبري هشدار دادند كه تهاجم فرهنگي دارد اتفاق مي‌افتد و دولت وقت توجهي نكرد، سپس فرمودند شبيخون فرهنگي دارد اتفاق مي‌افتد و باز هم دولت توجهي نكرد. وقتي اين بي‌توجهي‌ها ادامه داشته باشد، آن كسي كه وظيفه‌اش صيانت از مرزهاي فرهنگي كشور است دستور آتش به اختيار مي‌دهد و اعلام يك آماده‌باش عمومي مي‌كند كه مردم و نخبگان و طلاب در معرض اين فرمان آتش به اختيار قرار مي‌گيرند و نبايد سكوت كنند.
محمدكاظم انبارلويي؛ سردبير روزنامه رسالت

  • وقتي رهبري نااميد مي‌شوند

راهبرد آتش به اختيار كه رهبر انقلاب در ديدار اخير با دانشجويان آن را مطرح فرمودند، در ادامه‌ دستور 2سال پيش مبني بر «تقويت تشكل‌هاي فرهنگي خودجوش» است. هم‌اكنون راهبرد جديد به‌معناي نااميدي رهبر انقلاب از عملكرد مؤثر نهادهاي رسمي متولي فرهنگ است. به دستگاه سياستگذار فرهنگي در كشور اميدي نيست، نهادي همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كمترين نقشي در جهت تقويت هنر انقلابي نداشته، در موارد متعددي هم مانع بوده. به چنين نهادهايي ديگر اميد نيست، بار فرهنگ و هنر انقلاب را تا اينجاي كار نيز جوانان متعهد و معتقد به پيش برده‌اند.
اين آتش به اختيار البته با ادبيات علم مديريت نيز كاملا منطبق است. مديريت بر مبناي هدف كه در علم مديريت از آن سخن مي‌گوييم همين است كه نيروها، هر كدام‌يك هسته‌ تصميم‌گيري شوند و خودشان علي‌الراس به سوي اهداف تعيين‌شده به پيش روند. براي مثال در عرصه موسيقي، موسيقي انقلابي را نه دفتر موسيقي وزارت ارشاد كه باشگاه ترانه و موسيقي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي به پيش برده است. در ديگر عرصه‌ها نيز وضع مشابه همين مورد است، هرجا كار پيش رفته، حاصل تلاش همان نيروهاي انقلابي است كه علي‌الراس و با تصميم خود، كار را به پيش برده‌اند.
اين نكته مهم است كه دستور آتش به اختيار براي فعالان فرهنگي انقلابي نيز همچون بند ميم وصيت‌نامه امام است. حضرت امام هم در وصيت‌نامه سياسي الهي خويش، تحت شرايطي فرمان آتش به اختيار صادر كردند.
مجتبي رئيسي؛ دبير جنبش عدالتخواه دانشجويي

  • آتش به اختيار يعني كمك براي رفع مشكلات

دانشجو چندين وظيفه دارد و يكي از آنها مطالبه‌گري است، يعني جاهايي كه متوجه خلأهايي مي‌شويم، علاوه بر اينكه آن را نقد مي‌كنيم و مطالبه مي‌كنيم،آتش به اختيار نيز هستيم و بايد خودمان هم وارد عمل بشويم. وارد عمل‌شدن به‌معناي هرج و مرج و برهم‌خوردن ساختار نيست، آتش به اختيار بودن يعني ما آن فعاليت فرهنگي و اجتماعي را در قالب ذهن خودمان پياده و سپس اجرايي كنيم. در زمينه‌ هنر انقلابي، آتش به اختياربودن يعني اينكه ما در حوزه هنر انقلابي ورود كنيم و يك اقدام و فعاليت عملي انجام بدهيم و اجازه ندهيم اين مطالبه‌گري روي زمين بماند.

رهبر انقلاب جملاتي را در پس و پيش كليد واژه آتش به اختيار مطرح كردند. آقا فرمودند جاهايي كه احساس مي‌كنيد ضعف دستگاه فرهنگي هست و خلأيي وجود دارد، در آنجا شما آتش به اختياريد. اينكه ما چند سال است كه بحث تهاجم و جنگ فرهنگي را مطرح مي‌كنيم اما اقدامي از سوي دولت‌ها انجام نگرفته است. وقتي كه الان خودمان اين خلأ فرهنگي را مشاهده مي‌كنيم علاوه بر اينكه به‌عنوان مؤذن جامعه از اين مسئله انتقاد مي‌كنيم، خودمان بايد در حوزه فرهنگي ورود كنيم. اين ورودكردن به معناي ايجاد سد در برابر كساني كه كم‌كاري مي‌كنند نيست بلكه خودمان در عرصه فرهنگي شروع به فعاليت بكنيم و طرح جديد را مطرح و اجرا كنيم اما اين اجرا هم نبايد منافاتي با قانون و ساختار داشته باشد چون در اين كشور كسي كه بسيار معتقد به قانون و ساختار است، شخص مقام معظم رهبري هستند. پس آتش به اختياربودن به منزله پركردن خلأهاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي است. اين كار در مقابل سيستم دولتي ايستادن نيست بلكه صرفا كمك‌كردن و پركردن آن خلأيي است كه در كشور موجود است.

متأسفانه شاهديم كه در چند وقت اخير دغدغه‌هاي فرهنگي را عوض كرده‌اند، وقتي دغدغه‌ ما پخش فلان موسيقي قبل افطار يا برگزاري كنسرت باشد، قطعا سطح پايين دغدغه ما و تغيير در مزاج فرهنگي ما را نشان مي‌دهد. در دانشگاه‌ها هم ضعف شوراي‌عالي انقلاب فرهنگي در حراست از قوانيني كه خودش ايجاد كرده است را مي‌بينيم و دانشگاه‌ها به‌طور سليقه‌اي با اين قانون رفتار مي‌كنند. در اينجا آتش به اختياربودن يعني ما آن دغدغه‌هاي اصيل فرهنگي را بياوريم، نشان دهيم و براي آن كار كنيم؛ اجازه تفسير و تعبير دلبخواه ندهيم و بيايم مُرّ قانون را اجرا كنيم. وقتي دولت ما يك دولت سياسي باشد قطعا كار فرهنگي آن هم يك كار سياسي است. دولت با وزارت فرهنگ، سياسي برخورد مي‌كند درحالي‌كه قطعا نبايد با فرهنگ چه در حوزه سينما و هنر چه در حوزه چاپ كتاب و...، سياسي برخورد كرد. حاصل برخورد سياسي با فرهنگ اين است كه فرهنگي از كشورهاي ديگر وارد كشور ما شود و اين خلأ را براي ما پر كند. تا وقتي ما فرهنگ اصيل خودمان را بالا نبريم فرهنگ ديگري جاي آن را مي‌گيرد و اين براي كشور، اسلام و انقلاب خطرناك است.
متين منتظمي؛ دبيركل اتحاديه جامعه اسلامي دانشجويان

  • كوتاه از «آتش به اختيار»

بعد از صحبت‌هاي رهبر معظم انقلاب در ميان دانشجويان و استفاده از واژه «آتش به اختيار» بسياري از كاربران فضاي مجازي در توييتر و اينستاگرام خود نسبت به اين واژه واكنش نشان دادند كه برخي از مهم‌ترين آنها را با هم مرور مي‌كنيم.

الياس نادران: آتش به اختيار بودن در اقتصاد يعني تجميع سرمايه‌هاي خرد در راه‌اندازي كارگاه‌هاي كوچك به‌جاي سال‌ها اميد داشتن به وام ميلياردي بانك‌هاي ربوي.

سيد محمود رضوي: آتش به اختيار يعني تنها ما نيستيم كه از دست اين مديران فرهنگي كه دچار اختلال و تعطيلند خسته شده‌ايم، آقا هم صبرشون طاق شده.

حسام الدين آشنا: آفرينشگران عرصه‌هاي فرهنگي و هنري را بايد چنان مجال داد كه به اختيار خود مشعل آزادي و آگاهي را برافروزند.

عزت‌الله ضرغامي: آتش به اختيار يعني اينكه نيروهاي مومن در مقابله اقناع‌كننده با غوغاسالاري دشمن در تحريف ارزش‌هاي انقلاب، نيازي به اجازه گرفتن از كسي ندارند.

كميل درويشي: آتش به اختيار يعني با بودجه شخصي: نوشتن كتاب، تهيه جزوه، تهيه نشريه، دورهمي مطالعاتي، مباحثه رو در رو، برگزاري همايش، ساخت فيلم. بفهميد لطفا!

وحيد يامين‌پور: دستور آتش به اختيار، بيش از همه به رشد يافتگي و كاربلدي جوانان انقلابي دلالت دارد تا كودكي و كودني مسئولان.

سيدعباس صالحي: اقدام آتش به اختيار در كلام و منطق رهبري يعني همان فعاليت‌هاي فرهنگي خودجوش غيردستوري اما در چارچوب قانون و اخلاق. از اين واژه چماق نسازيم.

وحيد جليلي: يك اقدام آتش به اختيار؛ جمع‌آوري كمك‌هاي خيرين كرمانشاهي براي اهدا به ايتام و خانواده‌هاي تحت پوشش مؤسسه مردمي آبشار عاطفه‌ها در‌ماه رمضان.

کد خبر 373371

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha