حالا تكليف سالمندي كه در يادآوري زندگياش ناتوان است چيست؟ تكليف كسي كه انگار يكباره به او گفتهاند هر چه زندگي كردهاي هيچ شده و اثري از آن نمانده است، چيست؟ چه چيزي جز حمايت عاطفي در اين شرايط بهكار ميآيد و با چنين فردي چطور بايد رفتار كرد؟ علاوه بر آن، قويتر از بيماري كه حافظهاش هر روز رو به زوال ميرود و هر صبح ممكن است با بيدارشدن از خواب بخش مهمي از گذشته را از ياد برده باشد، افرادي هستند كه با او زندگي ميكنند؛ افرادي كه مسئوليت پرستاري از بيمار را بر عهده دارند و بايد بدانند كه اين بيماري نياز به مراقبتهاي ويژه دارد.
- مثل يك مهمان در خانه
كودكي، سالمندي، بيماري، سلامتي، ناتواني و شور و انرژي، اينها همه صورتهاي مختلف زندگي هستند كه چه بخواهيم و چه نخواهيم براي همهمان بهطور مشترك اتفاق ميافتد. وقتي در كودكي ناتوان از انجام امورمان هستيم و به مراقبت پدر و مادر نياز داريم، بنابر حكمت خدا حافظهمان هم هنوز تكامل پيدا نكرده و سالهاي نوزادي و نوپايي را به ياد نميآوريم. به ياد نميآوريم كه اگر نگهداري و مراقبت پر از مهر مادر و پدر همراه ما نبود، احتمالا جان سالم به در نميبرديم و اكنون امكان حيات نداشتيم. سالمندان و بهخصوص آنهايي كه بر اثر كهولتسن و از دست دادن توانايي به مراقبت بيشتري نياز دارند هم همان وضعيت مشابه كودكان را دارند. حالا پدر و مادرهايي هستند كه پس از سالها مراقبت از فرزندان، رسم روزگار براي آنها اينطور خواسته و اكنون نوبت فرزندان است كه با جان و دل زحمتهاي پدر و مادر را جبران كنند. بهطور طبيعي سالمندي با افسردگي همراه است اما اگر بيماري هم همراه آن باشد اين حالت روحي شديدتر ميشود. در عين حال اگر سالمند به آلزايمر مبتلا باشد به قول معروف همه دردها يكباره بر سر او آمده است. هيچكس نميتواند خود را جاي بيماري بگذارد كه نميداند چه چيزهايي را فراموش كرده و چه چيزهايي را به ياد دارد. نميداند سؤالي كه الان ميپرسد را چند دقيقه قبل هم پرسيده بوده و نميداند قيافهاي كه اكنون به ياد نميآورد يكي از فرزندانش است. قطعا تحمل چنين شرايطي براي بيمار بسيار سخت است. به همين دليل هم نخستين و مهمترين واكنش كساني كه با بيمار دچار آلزايمر زندگي ميكنند بايد پذيرفتن شرايط و صبوري باشد؛ صبوري به اين معنا كه آلزايمر را مثل يك مهمان در خانهشان بدانند و با مراقبتهايي كه از بيمار به عمل ميآورند اجازه ندهند بيماري بر سالمندشان غلبه كند.
- كمك در انجام امور شخصي
در موارد شديد آلزايمر، بيمار براي انجام امور شخصي توانايي خود را از دست ميدهد و نياز به كمك ديگران دارد. شايد فراموش كند كه چند روز است استحمام نكرده و حتي براي خوردن غذا و دفع آن هم دچار فراموشي شود. در اين موارد بهتر است تقويمي داشته باشيد و روزهاي استحمام را در آن علامت بزنيد تا فاصله بين حمامرفتنها طولاني نشود. همينطور درباره غذا و دارو. ممكن است اگر بيمار را به حال خود رها كنيد، به ياد نياورد كه كداميك از داروهايش را خورده يا آخرين وعده غذايياش كي بوده است. اين موضوع باعث بينظمي در وعدههاي دارويي ميشود كه بسيار خطرناك است و همينطور نخوردن غذا ميتواند ضعف و بيحالي را بهدنبال داشته باشد كه آن هم براي سالمندان خطرناك است. ضمن اينكه هر سالمندي بهدليل برخي بيماريها، مثل قند، چربي، فشارخون، بيماريهاي قلبي و... نيازمند مراقبتهاي دارويي است و اگر نظارتي بر مصرف اين داروها براي بيمار مبتلا به آلزايمر وجود نداشته باشد ممكن است عواقب بدي به همراه داشته باشد.
- گاهي به جاي او فكر كنيد
براي درك بهتر شرايط بيمار و نيازهاي او گاهي لازم است كه به جاي او فكر كنيد. خود را در شرايط او متصور شده و به اين فكر كنيد كه اگر جاي او بوديد چه نيازهايي داشتيد. مثلا اگر در اتاقش لازم است تجهيزات خاصي قرار بگيرد تا رفتوآمد آسانتري داشته باشد، اين تجهيزات را بهكار گيريد. يا اگر لازم است كه مواردي براي يادآوري بيشتر ثبت شود، اين كار را انجام دهيد. مثلا لازم است نام هر كدام از فرزندان يا اقوام به همراه شماره تلفن و آدرس آنها روي يك كاغذ نوشته شود و در اختيار او قرار داده شود تا بدون كمك خواستن از كسي بتواند تماسهاي تلفني را انجام دهد. نكته بسيار مهم، رعايت احترام و شأن سالمندان بهخصوص پدرها و مادرهاست. به همين دليل لازم است كه شما هميشه يكقدم جلوتر از آنها باشيد و بهجاي آنها فكر كنيد تا نيازهايشان را قبل از به زبانآوردن رفع كنيد. از طرفي بيماري آلزايمر با ضعف بيان و از دست دادن قدرت تكلم همراه است كه اين موضوع ميتواند بيمار را از مطرحكردن نيازهايش دور كند. بنابراين چهكسي جز همراه و همخانه او كه سالهاي زيادي با او زندگي كرده و شناخت كافي نسبت به نيازها و سبك زندگياش دارد ميتواند در بهترشدن اوضاع به او كمك كند؟ اينجاست كه بايد كمي از مشغوليتهاي فكري خود كم كرده و بهجاي شخص ديگري هم فكر كنيد تا بتوانيد در برآوردهكردن نيازهايش موفق عمل كنيد.
- به سعي صبر و صبوري
آلزايمر بهطور طبيعي تأثيرهاي مختلفي بر مغز ميگذارد و همين باعث ميشود روند بيماري روزبهروز عجيبتر شود. اين بيماري واكنشهايي در بيمار ايجاد ميكند كه بدون هشدار قبلي است و بنابراين ممكن است اتفاقي غيرقابل جبران را رقم بزند. براي مثال ممكن است يك روز صبح بيمار توانايي به يادآوردن آدرس خانه را از دست داده باشد و اگر آن روز از خانه بيرون رود ديگر نتواند راه بازگشت را پيدا كند. ممكن است يك روز اعضاي خانواده را با هم اشتباه بگيرد و هر كدام را به نام ديگري صدا بزند. بدون شك براي فرزندان هم سخت است كه پدر يا مادرشان را در چنين وضعي ببيند و شاهد اين باشند كه آنها را به ياد نميآورند، در چنين شرايطي علاوه بر ياري خواستن از خداوند براي افزايش صبر و استقامت، لازم است كه در برخورد با بيمار متانت و خوشرفتاري نشان دهيد. بايد صبور باشيد و حتي اگر لازم باشد سؤالي را نه يكبار و نه چندبار، بلكه چندصد بار پاسخ دهيد. هر بار هم با گفتاري متفاوت و بياني خوش. هرگز از جملاتي مثل: اين را كه همين الان پرسيدي، چندبار بگويم، براي بار هزارم ميگويم و ساير جملات منفي استفاده نكنيد.
مراقبتهاي ويژه از آلزايمريها مانند تمام بيماريهاي ذهني و رواني است كه بيمار خودش از وضع خودش خبر ندارد و به همين دليل هم همكاري كمتري در روند پرستاري دارد. اما قرار نيست خانهاي كه يك بيمار مبتلا به آلزايمر در آن زندگي ميكند تبديل به فراموشخانه شود. قرار نيست اعضاي خانواده هم دچار افسردگي و توهم فراموشي شوند و بين به يادآوردن و از يادبردن دچار ترديد. آنها نهتنها بايد با فراموشي مبارزه كنند بلكه با روحيه و انگيزه بالاي خود بايد به بيمارشان هم در يادآوري جزئيات كمكرساني كنند. به كساني كه از يك بيمار دچار آلزايمر نگهداري ميكنند بايد تلاش كنند تا همزيستي آسانتري با آنها داشته باشند و بتوانند در كنار هم لحظات بيماري را بهسادگي پشت سر بگذارند.