تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۶ - ۱۸:۴۲

همشهری آنلاین: «بیایید رقابت‌های دانش‌آموزان را به همکاری، همیاری و مشارکت بدل کنیم تا فرزندان ما بتوانند خود را باور کنند و به توانایی‌هایشان برسند و احساس آرامش بکنند.» این همه‌ حرف بانوی مهربانی بود که بیش از شش دهه از عمرش را در راه آموزش کودکان صرف کرد.

به گزارش ایسنا، پاییز رنگ رنگ که به چهل و هشتمین روز خود می‌رسد، سالروز کوچ توران میرهادی است که یادگار ماندگار او ایجاد فضای گفت‌وگوی کودکان ایران و جهان بود بر این باور که اگر می‌خواهیم ایرانِ سرافرازی داشته باشیم باید با جهانیان تعامل و گفت‌وگو کنیم.

یک سال پیش، توران میرهادی با همان حس کودکانه و صفای باطن، آسمانی شد اما رسالت سنگینی را بر دوش همه دلسوزان تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان این سرزمین به ودیعه گذاشت تا راهش برای کشف رازهای ناگشوده استمرار پیدا کرده و یادگارهایش هر روز تجدید شوند.

او شخصیتی توانمند و محققی فرزانه بود که فرهنگنامه کودک و نوجوان، خانه کتابدار و شورای کتاب کودک را به  یادگار گذاشت تا متولیان آموزش و پرورش را متوجه جست‌وجو در راه‌های تعلیم و تربیت کند. هرچند که عادت کرده‌ایم خردورزی توران میرهادی، عباس یمینی‌شریف و سیدحسن نیرزاده نوری را فراموش کنیم و با نگاهی کوتاه و شتابزده، الگوهای خود را در جای دیگری دنبال کنیم.

تورانِ ایران در سال ۱۳۰۶ در خانواده‌ای متولد شد که پدرش تفرشی‌تبار و مادرش گرتا دیتریش آلمانی بود. پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در سال ۱۳۲۴ در رشته زیست‌شناسی دانشگاه تهران قبول شد اما با شرکت در کلاس درس جبار باغچه‌بان و محمدباقر هوشیار به رشته علوم تربیتی و آموزش و پرورش علاقه‌مند شد. در سال ۱۳۲۵ به پاریس رفت در حالی که اروپا داغ جنگ و گرسنگی در خود داشت،  میرهادی، با جیره خوراک روزانه ‌ساخت و حتی در پروژه‌های بشردوستانه همراه دانشجویان ‌شد و به هرزگوین و چکسلواکی رفت و در بازسازی راه‌آهن آن مناطق مشارکت کرد.

اروپای پس از جنگ آن‌چنان بر اندیشه‌های انسان‌دوستانه توران میرهادی تأثیر گذاشت که از همان دوران به  اهمیت آموزش و پرورش کودکان در جهت ترویج و توسعه ارزش‌های انسانی پی برد و این‌چنین شد که در کلاس درس هنری والون و ژان پیاژه از بزرگان روانشناسی  و شناخت‌شناسی کودک کسب علم کرد و با آموزشگران بزرگ اروپا و آمریکا همچون  فروبل، هاینریش پستالوژی، جان دیوئی، سلستین فرنه و ماریا مونته سوری آشنا شد.

توران میرهادی در حالی که او را به ماندن در اروپا دعوت می‌کردند به ایران بازگشت و در سال ۱۳۳۴ با پشتیبانی پدر و مادرش کودکستان فرهاد را بنا گذاشت و به فاصله دو سال دبستان فرهاد هم شروع به کار کرد. استقبال از فعالیت مدرسه‌های میرهادی تا جایی بود که در سال ۱۳۵۶ بیش از ۱۲۰۰ دانش آموز در مجتمع فرهاد تحت تعالیم پیشرفته‌ترین دیدگاه‌های آموزش و پرورش به کسب علم می‌پرداختند.

توران میرهادی به همراه لیلی ایمن، معصومه سهراب و توران اشتیاقی و ... بنیادهای نظام نهاد کودکی را در جامعه ایران پی‌می‌ریختند و سرانجام در دهه ۵۰ طرح راه‌اندازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را به تصویب رساندند و آموزش کودکان روستایی را با کمک آموزشیاران سپاه دانش اجرا کردند. در نهایت با انتشار سه‌گانه پیک دانش‌آموز، پیک معلم و پیک خانواده، تلاش کردند نظام آموزشی را با فعالیت‌های خلاق و فرهنگی آشتی دهند و نگاه‌ها را به طرف ادبیات کودکان جلب کنند.

توران میرهادی که جنبه علمی و اجتماعی ادبیات کودکان را در فرانسه شناخته بود در چارچوب نظام آموزشی به نقش بی‌بدیل ادبیات و هنر در مسیر رشد اجتماعی و فرهنگی کودکان پی‌برده بود و در قالب برنامه‌هایی مثل نمایشگاه کتاب کودک، جنبشی در گسترش ادبیات کودکان آغاز کرد که منجر به راه‌اندازی شورای کتاب کودک شد.

 تسلط میرهادی به زبان‌های فرانسه و انگلیسی و آلمانی باعث معرفی او در فراتر از مرزهای ایران شد به طوری که در سال‌های دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در کنگره‌ بین‌المللی ادبیات کودکان و ژوری جایزه جهانی کریستین آندرسن مشارکت داشت.

در سال ۱۳۵۸ تألیف و تدوین فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را با کمک‌های مالی محسن خمارلو، و همکاری نوش‌آفرین انصاری، ایران گرگین، ایرج جهانشاهی، هوشنگ شریف زاده، اسماعیل سعادت، محمود محمودی و ... آغاز کرد.

از توران میرهادی ۱۱ کتاب به یادگار مانده است اما در اندیشه او، بزرگ‌ترین خطری که آموزش و پرورش کشور ما را تهدید می‌کند، رقابت در مدرسه است که همه‌گیر شده و با وجود این عامل، نمی‌توانیم انسان‌هایی سازنده را به جامعه تقدیم کنیم زیرا کودکان ما نمی‌توانند لذت زندگی و مهارت‌های زندگی را در کنار هم تجربه کنند. به نظر او باید امور فرهنگی مقدم بر  توسعه اقتصادی باشد.
 
آرزوهای توران میرهادی عبارت بودند از تبدیل فعالیت تربیتی به عشق، محبت و احترام تا کودکان با عشق بزرگ شوند، توانایی‌هایشان شکوفا شود و بیش از هر چیز احساس امنیت کنند.

میرهادی آرزو داشت رقابت در محیط‌های تربیتی حذف شود چون رقابت را یک فریب می‌دانست که معنا و مفهوم هر کاری را  تخریب می‏‌کند و در عوض معتقد بود که باید مشارکت در همه کارها و در همه‏ جوامع مثل خانه، مهدکودک و جامعه توسعه پیدا کند تا کار دسته‌جمعی، اعتماد، دوستی و محبت را به وجود ‏‌آورد.

توران میرهادی مخالف هرگونه داوری درباره کودکانِ درحال رشد بود بلکه تلاش می‌کرد تا جامعه باور کند در سایه تعامل مستمر، امکان رشد کودکان فراهم می‌شود، زیرا به اعتقاد او، کار ما ایجاد فرصت‎ برای کودکان است، زیرا یاد گرفتن چند عبارت یا زدن چند دکمه، آموزش نیست، نوعی فشار بیهوده و گاه بسیار گمراه کننده است.

دیگر آرزوی توران میرهادی، پرهیز از دام‌‏های تکنولوژی و تبلیغات بود. در نظر او، فناوری فقط دامی‏ تازه برای مصرف‏‌گرایی از راه تبلیغات است، بنابراین باید به سوی طبیعت برویم. طبیعت با انسان صادق است. شناخت طبیعت و حفظ آن، شوق‌انگیز، بلکه لازم و حیاتی است.