و پاييزي که
آغاز شد
زهرا وطندوست
16ساله از رشت
عكس: بهار اسدبيگي، 16ساله از تهران
- آينهگردي
در آينه نگاه ميكنم
تو را نشانم ميدهد
مائده ابراهيمپور
13ساله از الوند (قزوين)
- شگفتي
تمام اين شهر پر شده از نبودنت
لعنتي!
تو كي وقت كردي
اينهمه نباشي...؟!
زهرا اميربيك
از شهرري
- گوشوارههاي پاييزي
تكدرخت پشت پنجره
به گوش انداخت
گوشوارههاي ياقوتش را
ميدانم
همهچيز
زير سر پاييز است!
محدثهسادات حبيبي
16ساله از تهران
- رؤيا
بگو تا کي بمانم در همين دنياي رؤياها
نه من مجنون اين شهرم، نه تو ليلاي رؤياها
غريبي را فقط آن چشمهاي خسته ميداند
که ميبيند تو را در سايهروشنهاي رؤياها
چه خوابي؟ من که هرگز چشمهايم را نميبندم
مبادا گم شوم در موج سيلآساي رؤياها
چنان خوبي که حتي در تصورها نميگنجي
تو اعجازي که حتي رفتهاي بالاي رؤياها
مرا تنها رها کردي ميان آرزوهايم
نماندي لااقل يک لحظه با من پاي رؤياها
چه ديگر مانده از من جز دلي ويران و سرگردان
دلي تنها، دلي خسته، دلي داراي رؤياها
فاطمهسادات نباتي
16ساله از تهران
عكس: بهاره بيات، 15ساله از زنجان