اما هر کجای این کشور که قرار بگیرید این زبان معیار را با لهجههای متفاوتی میشنوید. لهجههای مشهدی، شیرازی، اصفهانی، یزدی، مازنی و... نمودی از صحبت کردن با زبان فارسی به لهجههای مختلف است. در این میان تنها شهری که ساکنانش فارسی را بدون لهجه صحبت میکنند تهران است؛ شهری که به واسطه 230سال پایتخت بودنش، حتی لهجه مردمش هم لهجه معیار است و از این لهجه و گویش در تمامی رسانههای گفتاری و شنیداری و آموزش در مدارس استفاده میشود.
اما شاید برایتان جالب باشد بدانید که تهرانیها هم روزگاری فارسی را با لهجه منحصربهفرد خود صحبت میکردند. ساکنان پایتخت در سالهای نه چندان دور از کلماتی استفاده میکردند که اگرچه در گذر زمان رفته رفته به دست فراموشی سپرده شد اما هنوز هم میتوان در گویش ریشسپیدان و موسپیدکردههای تهرانی رد پایی از این لهجه را مشاهده کرد. اگر میخواهید بدانید تهرانیها در دوران حکومت قاجار چطور صحبت میکردند با ما به تهران سالهای دور بیایید.
«تهرانیها صاحب زبان نبودند. مهاجرنشینهایی بودند که با خردهفرهنگهای مختلف راهی این شهر شده و هرکدام با لهجهای که داشتند در یک بخش از تهران ساکن شدند.» این را «نصرالله حدادی» پژوهشگر تهران قدیم زمانی که از او درباره لهجه تهرانیها میپرسیم میگوید و ادامه میدهد: «سالهای دور تهرانیهایی که در محدوده ونک و شمیران سکونت داشتند به دلیل مجاورت با شهرهای استان مازندران لهجه شمالی داشتند. در سایر بخشهای تهران هم وضع به همینترتیب بود و ساکنان هر قسمت از تهران به لهجه شهر مجاورشان صحبت میکردند.»
مهاجرنشین بودن تهران و تلفیق لهجههای مختلف که زمینهساز خلق لهجهای خاص پایتختنشینها شد موضوعی است که «ضیاءالدین هاجری» رئیس انجمن پاسداری و پالایش زبان فارسی نیز آن را تأیید میکند و میگوید: «زمانی که از لهجه تهرانیها صحبت میکنیم باید حساب هر تکه از پایتخت را از حساب بخشهای دیگر آن جدا کنیم. تا پیش از اینکه تهرانیها بهصورت یکنواخت فارسی را بدون لهجه صحبت کنند لهجه بالا و پایین و شرق و غرب شهر با هم فرق داشت. بهعنوان مثال اهالی ری لهجهای کاملاً متفاوت با اهالی شمیران و جماران داشتند.»
- لهجههای «رازی»، «تجریشی» و «تاتی»
سراغ «بهروز محمودی بختیاری» با مدرک دکترای زبانشناسی همگانی و دانشیار دانشگاه تهران میرویم تا از زبان یک زبانشناس بشنویم که تهرانیها در روزگاران دور چطور صحبت میکردند. بختیاری بعد از تقسیم تهران قدیم به 3بخش شمال، جنوب و غرب میگوید: «تهران از سمت جنوب به شهرری میرسید؛ شهری که مردمش با گویش رازی، گویشی که میتوان آن را در شعرهای بُندار رازی، شاعر سده چهارم مشاهده کرد؛ صحبت میکردند.»
به گفته استادان زبان فارسی ویژگی اصلی این گویش آن است که بیشتر کلمات با کسره ادا میشوند و در این گویش از حرفهای اضافهای استفاده میشود که امروزه کاملاً منسوخ شدهاست. بهعنوان مثال اهالی جنوب تهران در روزگاران دور به جای حرف «ب» در ابتدای فعلها از «ها» استفاده میکردند. بهطوری که به «بگیرید» «هاگیرید» و «به بگرفتیم» «هاگرفتیم» میگفتند.
از لهجه رازی که بگذریم به لهجه «شمیرانی» یا «تجریشی» در شمال تهران میرسیم. بختیاری درباره این گویش میگوید: «والنتین ژوکوفسکی، زبانشناس روس اواخر قرن 19میلادی در سفری که به ایران داشت در حوالی شمیران با گویش تجریشی آشنا شده و در آثارش به این گویش اشاره میکند؛ گویشی که شباهت بسیاری با گویش مازندرانی دارد.»
اما اینکه این گویش چطور در شمال تهران شکل گرفته سؤالی است که «عباس صالحی» شورایار محله تجریش و از قدیمیهای شمیران به آن پاسخ میدهد: «اقوام شمیرانی که زبانشان طبری و مازنی بود بعد از حملات مغولها به دامنه جنوبی البرز آمدند و در محدوده شمیران امروزی ساکن شدند.
آن زمان در این محدوده قلعههایی وجود داشت که برای محافظت از شهرری ساخته شده بود. اقوام شمیرانی در این قلعهها دیدهبانی میکردند و اخبار را از طریق افراد پیاده و سواره به مرکز ری میرساندند. نتیجه این رفتوآمد باعث شد تا امروز در محدودههایی از جمله سرآسیاب دولاب، حضرتعبدالعظیم(ع) و... هنوز هم افرادی با لهجه شمرونی صحبت کنند؛ لهجهای که ملایم شده گویش مازنی است.»
و در نهایت نوبت به لهجه «تاتی» میرسد؛ لهجهای که ساکنان غرب تهران با آن صحبت میکردند. بختیاری در اینباره میگوید: «شرق تهران از گذشته بیابانی بود و چون سکونتگاهی وجود نداشت در نتیجه تا رسیدن به شهر سمنان گویش خاصی هم نداشتیم. اما در محدوده غرب، مردم با گویش تاتی صحبت میکردند. این گویش در گذشته زبان مردم آذربایجان بود و اهالی آذربایجانهای شرقی و غربی پیش از آنکه به زبان ترکی صحبت کنند گویش تاتی داشتند.»
کلماتی خاص تهرانیها
با همه این تفاوتها تهران یک شهر مستقل با فرهنگ و گویش خاص خود بود. جدا از لهجههای شمرونی، تاتی و رازی، تهرانیها درگونههای گفتاریشان اشتراکاتی داشتند که همین نوع گفتمان حساب آنها را از حساب ساکنان سایر شهرها جدا میکرد. به گفته بختیاری زبانشناس ایرانی در روزگاری که مردم سراسر کشور به کندن علفهای هرز «وجین» میگفتند تهرانیها از لفظ «گُزین» استفاده میکردند.
یا حشرهای که نامش در اکثر شهرهای کشور «رَنجره» بود در پایتخت به «جیرجیرک» شناخته میشد. ضمن اینکه هرچه از روزهای ابتدایی پایتخت شدن تهران فاصله میگرفتیم در گویش تهرانیها واژههای جدیدتری رواج مییافت که از آن جمله میتوان از «دیفال» به جای «دیوار»، «قلاق» به جای «کلاغ»، «گاب» به جای «گاو»، «تو» به جای «داخل»، «دَم» به جای «نزدیک» و «کنار»، «واسه» به جای «بهعلت» و «بهخاطر» نام برد. یکسری افعال و قیدها هم از قدیم خاص تهرانیها بود و هنوز هم در زبان عامه مردم پایتختنشین مورد استفاده قرار میگیرد.
مثلاً تغییر دادن شکل صفتها و قیدها کار اهالی تهران بود؛ کوچولو، کوتوله، چاقالو، گِردِلی، یواشکی، راستکی و... جزو لهجه تهرانیها به حساب میآید. ضمن اینکه ساکنان پایتخت با استفاده از قید «هِی» و «دِ» در قالب جملههای کوتاهی مانند «هِی نگو» یا «دِ برو» تأکید و اصرارشان را نشان میدادند.
- آسانگیری به سبک ساکنان پایتخت
جدا از کلمات متفاوتی که خاص اهالی پایتخت در روزگاران دور بود تهرانیها فارسی را خیلی ساده صحبت میکردند و این آسانگیری باعث به وجود آمدن لهجه آنها شده بود. اینطور که در بخش چهارم کتاب «تهران: جغرافیا، تاریخ، فرهنگ» آمده است در زبان تهرانی «الف»ها به «واو» تبدیل میشد. به اینترتیب که تهرانیها در لفظی عامیانه به «نان» «نون» و به «بادام» «بادوم» میگفتند. گاهی هم بین کلمات یک «الف» اضافه میکردند؛
تبدیل «بهار» به «باهار» و «بهانه» به «باهانه» با همین دستور زبان انجام میشد. همچنین تهرانیها کسرهها را به «ی» و صداهای «ـُ» را به «واو» تبدیل میکردند. بهعنوان مثال به «شش» «شیش»، به «بگیر» «بیگیر» و به «هُلو» «هولو» میگفتند. معمولاً حرفهای آخر کلمات را هم ادا نمیکردند و وقتی میگفتند «دس» منظورشان «دست» بود و وقتی میگفتند «نیگا» منظورشان «نگاه» بود. «چطو»، «هنو»، «امرو»، «نیس»، «چن»، «وخ» و «خُش» هم در لهجه فارسی جایگزین «چطور»، «هنوز»، «امروز»، «نیست»، «چند»، «وقت» و «خشک» میشد.
از دیگر آسانگیریهای ساکنان تهران درباره زبان فارسی مورد استفادهشان هم میتوان به «خیابونا» به جای «خیابانها»، «دَسّه» به جای «دسته»، «دُزّی» به جای «دزدی»، «میره» به جای «می رود»، «می گه» به جای «میگوید» و «تشنمه» به جای «تشنه هستم» اشاره کرد.