اما متأسفانه با گسترش شهر، ما در هر جای خوش آب و هوایی که پیدا کردیم خانه ساختیم؛ غافل از اینکه این فضای سبز است که به درد ما شهرنشینها میخورد نه شیشه و سنگ و آهن. نتیجه این کارهای بیبرنامه این شد که کمربند سبز تهران روز به روز بیشتر و بیشتر از بین رفت و باغهای شمیران، کن، فرحزاد و پونک جای خود را به ساختمانهای بلندمرتبه دادند؛ باغهایی که طی سالیان سال به دست آمده بودند و حالا نمیتوانیم حتی یک وجب از این سرمایههای تکرارنشدنی را برگردانیم.
البته هنوز بخشی از کمربند سبز شهر تهران و باغهای نزدیک به بافت شهری باقی ماندهاند که نقش بسزایی در پالوده کردن هوای پایتخت دارند و اگر به فکرشان نباشیم و آنها را هم قربانی ساختوساز کنیم دیر یا زود میلیونها تن دیاکسیدکربن و مونوکسیدکربن به آلودگیهای تهران اضافه خواهد شد. این در حالی است که اکسیژنسازی برای شهر و تصفیه هوای تهران فقط یکی از بیشمار فواید درختان و باغهای حاشیهای پایتخت است.
وجود این درختان باعث نفس کشیدن خاک میشود، جلو فرسایش آن را میگیرد و وقوع سیل را در تهرانی که در شیب قرار دارد کاهش میدهد. به اینترتیب باید بپذیریم که شیشه و سنگ برای تهرانیها اکسیژنساز نیست و ما را از بلایای طبیعی در امان نگه نمیدارد. پس باید همه ما از مسئولان محیطزیست و شهرداری و دیگر سازمانهای مسئول تا شهروندان پایتختنشین هوای باغها و درختان باقیمانده شهرمان را داشته باشیم و با تصویب قوانین حفظ باغها و جلوگیری از ساختوسازهای بیرویه در حاشیه شهر، کارخانههای اکسیژنسازیمان را هم برای خودمان و هم برای نسل آینده حفظ کنیم.