همه بچههای آسایشگاه خیریه «بچههای آسمان» یک شکل منحصربهفردی میخندند؛ یکی مدام سرش را به این طرف و آن طرف تکان میدهد. صدای جیغ مانندی از گلوی دیگری بلند میشود و مربیان آسایشگاه با لبخندی جواب خندهاش را میدهند. یکی از بچهها از جایش بلند شده و اطراف را نگاه میکند. اعضای صورتش هیچ تغییری نکرده. مربیها میگویند همین که «الهام» از جایش بلند شده و به اطراف توجه میکند یعنی خوشحال است و حتماً در دلش میخندد.
صدای موسیقی ساختمان نقلی آسایشگاه را پر میکند. بچهها یکییکی روی دست مربیان و پرستاران به سالن خوابگاه میآیند تا در جشن کوچک هفته معلولان شرکت کنند. بالای تختهای بچهها با بادکنک و کاغذهای رنگی تزیین شده است. «بچههای آسمان» از هر بهانهای که پای جشن و بادکنکهای رنگی را به آسایشگاه بازکند، استقبال میکنند.
جوانی که برای اجرای موزیک زنده به آسایشگاه آمده بچهها را به اسم صدا میکند و اغلب آنها را به واسطه چندین بار اجرای برنامه برای کودکان آسایشگاه میشناسد. او میگوید: «بچههای آسمان هیچ چیز را به اندازه موسیقی دوست ندارند.» آسمان برای بچههای این خیریه در محله کاووسیه رنگ زندگی میگیرد.
- محمد کمالی-قائممقام مدیرعامل مؤسسه بچههای آسمان
آسایشگاه، ساختمانی نسبتاً قدیمی است که از هر طبقهاش صدای بچهها به گوش میرسد؛ دختران معلول ذهنی که سن کمتر از ۱۴ سال دارند و روزگارشان را در چهاردیواری این آسایشگاه و در کنار هم میگذرانند. صدای مربی از پشت درهای اتاق کاردرمانی به گوش میرسد که «آیدا» را تشویق میکند؛ دختری که توانسته بعد از هفتهها تمرین، روی پاهایش بایستد و چند قدم راه برود. خنده در چشمان آیدا مینشیند. «محمد کمالی» قائممقام مدیرعامل مؤسسه بچههای آسمان میگوید: «بچههایی که در این مرکز نگهداری میشوند کودکانی هستند که دچار معلولیتهای جسمی، ذهنی یا هر دو این معلولیتها هستند.
تعدادی از این بچهها دچار فلج مغزی هستند و تعدادی هم فقط میتوانند پلک بزنند.» خیریه بچههای آسمان نگهداری شبانهروزی این کودکان را برعهده گرفته است؛ کودکانی که اغلب بیسرپرست هستند یا به دلیل داشتن معلولیت جسمی و ذهنی، خانوادهها توانایی نگهداری و رسیدگی به آنها را ندارند. کمالی میگوید: «این بچهها لزوماً بیسرپرست یا بدسرپرست نیستند. بسیاری از آنها خانواده دارند ولی پدر و مادر به دلیل کهولت سن یا مشغلههایکاری توانایی نگهداری ۲۴ساعته از آنها را ندارند یا وقتی فرزند دوم در خانواده به دنیا میآید فرزندی که معلولیت ذهنی دارد ممکن است ناخواسته به نوزاد آسیب بزند. به همین دلیل خانوادهها برای مدتی یا برای همیشه این کودکان را به مؤسسههای نگهداری از کودکان معلول میسپارند.»
کمالی از چالشهای پیش روی خانوادههایی میگوید که فرزندی معلول دارند و تهران با آنها سر ناسازگاری دارد: «خانوادههایی که فرزندی معلول دارند با مشکلات زیادی مواجه هستند. مثلاً این افراد نمیتوانند با فرزند خود در شهر تردد کنند و حتی آنان را به نزدیکترین بوستان محله خود ببرند. مشکل دیگر نگاه سنگین جامعه به افراد معلول است. بسیاری از شهروندان حتی نمیدانند چگونه باید به یک فرد معلول کمک کنند. نگاههایترحمآمیز جامعه به معلولان باعث شده که مردم فرزندان معلول خود را از دیگران پنهان کنند. پنهان کردن معلولان حق زندگی اجتماعی را از آنها میگیرد.»
- به سوی مدرسه
ساختمان مؤسسه بچههای آسمان بخشهای مختلفی دارد؛ از کاردرمانی تا گفتار درمانی و آسایشگاه کودکان و... نیروهای داوطلب چراغ این مؤسسه را روشن نگه داشتهاند و به پرستاران و مربیان کمک میکنند. مشکلات دهان و دندان یکی از چالشهای مهم این کودکان است. یونیتهای دندانپزشکی مؤسسه به کمک پزشکان داوطلب نیاز مراجعه به دندانپزشکی را برای این کودکان برطرف کرده است.
جلسات توانبخشی امسال ۳کودک را روانه کلاسهای درس کرده است. کمالی میگوید: «ما در این مؤسسه تنها از بچهها مراقبت پزشکی نمیکنیم. بلکه کودکان اینجا آموزش میبینند؛ از جلسههای کاردرمانی و گفتار درمانی تا کلاسهای آموزشی مثل نقاشی و... را اینجا برای بچهها برگزار میکنیم. امسال ۳نفر از بچههای این مؤسسه به کمک توانبخشی توانستند به مدرسه بروند. آماده کردن بچهها برای رفتن به مدرسه روندی طولانی و نیازمند صرف وقت و انرژی زیاد است.» تختهای آسایشگاه پر است از بچههایی که حتی توان ایستادن روی پا را ندارند.
روی تختهای خود دراز کشیدهاند و جنبوجوش اطراف را نگاه میکنند. تعدادی از نیروهای داوطلب جشن کوچکی در مؤسسه ترتیب دادهاند و پرستاران یکی یکی بچهها را روی دست به سالن آسایشگاه میآورند. کمالی میگوید: «ساختمان این آسایشگاه قدیمی شده و فضای کافی برای انجام بسیاری از فعالیتهای ما با این تعداد بچه را ندارد. مؤسسه به تازگی زمینی را در چیتگر خریداری کرده که به کمک خیّران قصد ساخت ساختمان جدیدی را داریم.»
مؤسسه بچههای آسمان در سالهای حضورش در محله کاووسیه پای اهالی زیادی از این محله را به ساختمان قدیمی کوچه سرو کشانده است. هممحلهایهایی که از تأمین هزینههای مؤسسه تا مشارکت در برنامههایی مثل بازارچه خیریه دست در دست مؤسسه گذاشتهاند و گاهی با کمک مالی و گاهی با وقف تخصصشان به مؤسسه کمک کرده و دست نوازشی بر سر کودکان مؤسسه بچههای آسمان کشیدهاند.