اما به تدریج با گسترش جمعیت و پیشرفت جامعه، نهادهایی در کنار بازارها و هیئتها قرار گرفتند تا بهصورت تخصصی گره از کار مردم باز کنند. این سازمانهای مردمنهاد که ما به اختصار به آنها «سمن» میگوییم از زمان شکلگیری تا امروز بهویژه در یک دهه اخیر رشد چشمگیری در هر دو بخش کمیت و کیفیت خدمات داشته و با شناسایی دقیق آسیبها بهصورت محله به محله، نقش غیرقابل انکاری در کاهش و حتی پیشگیری از آسیبهای اجتماعی ایفا کردهاند. این روزها که بزرگترین مشکل کشور تنوع و گستردگی آسیبهای اجتماعی است باید برای کنترل این آسیبها از تمام ظرفیتهای موجود استفاده کرد که بدون شک سمنها بهعنوان ظرفیت سازمانی غیردولتی مهمترین این ظرفیتها هستند.
تشکلهای غیردولتی فعالی که در حوزههای کودکانکار و خیابان، زنان بیسرپرست و بدسرپرست، اعتیاد، بیکاری، فقر، بیماری و... فعالیت دارند میتوانند هم در بعد کاهش آسیبهای اجتماعی، هم در بعد پیشگیری و هم در بعد توانمندسازی نقش مؤثر و سازندهای داشته باشند و به همین دلیل قادرند در کنترل آسیبها باری از روی دوش دولت بردارند. این در حالی است که سمنها در جلب اعتماد مردم هم به خوبی عمل کردهاند؛
تا جایی که امروز مردم به این سازمانهای مردمنهاد اعتماد بیشتری دارند و حمایت همهجانبهشان از این خیریهها باعث بالا رفتن مشارکت مردمی و سرمایه اجتماعی شده که این حجم از مشارکتهای اجتماعی زمینهساز کاهش سریعتر و بیشتر آسیبهای اجتماعی خواهد شد. اما نباید این حضور پررنگ سمنها را فقط در بعد اجرا محدود کنیم و باید از این ظرفیت عظیم غیردولتی در ابعاد سیاستگذاری و نظارت هم بهره ببریم. این کار مستلزم این است که سمنها را باور کنیم و بپذیریم همانطور که توانستهاند در اجرا کارهای مهمی انجام دهند، میتوانند پل بین مردم و مسئولان باشند و با سیاستگذاری، مطالبهگری و نظارت بر اجرای برنامههای حوزه اجتماعی کمک کنند تا جامعه سالمتری داشته باشیم.