همهی ما اغلب با تماشای عکسها و ورق زدن آلبومها، حال و هوای روزهایی را بهخاطر میآوریم که برای ثبت خاطراتمان کنار هم ایستادیم، اما جزئیات برخی عکسها، بیشتر از سایر آنها، ما را به گذشتهی دور یا نزدیکمان میبَرَد.
کربلایی هم مثل تمام آدمها، آلبومی دارد اما نه یک آلبوم معمولی! یکروز که کربلایی، در گوشهای از باغ و به دور از دیگران، درحال تماشای عکسها است، مصطفی متوجه این موضوع میشود. کربلایی بهمحض دیدن نوهاش، مصطفی، آلبوم را میبندد و داخل زیرزمین میگذارد و یک قفل بزرگ هم به در آنجا میزند. همین میشود که مصطفی در صدد کشف راز آلبوم پدربزرگ برمیآید، اما هرچه به برادر دوقلویش، رسول، اصرار میکند تا مثل همیشه در این ماجراجویی نیز، با او همراه شود، رسول مخالفت میکند و معتقد است حرمت راز پدربزرگ، باید نگه داشته شود.
راوی در این کتاب، فصل به فصل تغییر میکند و در هر فصل، ماجرا از نگاه یکی از شخصیتهای حاضر در داستان پیش میرود. در فصلهای آغازین کتاب، اهمیت آلبوم با دزدیدهشدن ساکی پارچهای، بیشتر مشخص میشود؛ ساکی حاوی آلبوم و تعدادی نامه و سند. پدربزرگ یا همان کربلایی، بعد از این دزدی، دیگر آرام و قرار ندارد و شبانهروز در نگرانیِ بر ملا شدن رازش به سر میبرد؛ رازی که هرچه هست به عکسهای درون همان آلبوم مربوط میشود: «آلبوم دردسر».
اما گذشتهای که کربلایی این همه از آن شرمسار است، چگونه گذشتهای است؟ اصلاً آن ساک پارچهای برای چه کسی اهمیت داشته که بهخاطرش، حاضر به دزدی از زیرزمینِ پیرمردِ خوشنامِ روستا شده؟ اینها سؤالاتی است که برای رسیدن به پاسخ آنها، باید کتاب را بخوانیم.
این کتاب، مخاطب را در مسیر گرهگشایی از معمای اصلی، با معماهای دیگری نیز مواجه میکند که البته از نگاه خواننده، برخی از آنها بیجواب میماند، اما گیرایی داستان باعث میشود به خواندن کتاب ادامه بدهیم.
آلبوم دردسر، به قلم هادی خورشاهیان در ۱۲۰ صفحه و توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.