اما روحش بقیهی ماجرا را دنبال میکند، مثلاً به تماشای مراسم خاکسپاری میرود و به حرفهایی گوش میدهد که دیگران در نبودش میزنند. قاتل او مادر دوستش است، مادر نیتان. پدر و مادر لیلی، برادر دوقلویش و بقیه نمیدانند تصادف کار کیست، چون شب اتفاق افتاده و مادر نیتان هم فکر کرده بود که چون به یک جانور برخورد کرده، چیز مهمی نیست. او فرار میکند و آثار جرم را از بین میبرد. روح لیلی ماجراهای پس از مرگش را دنبال میکند. لیلی برای این که دوست دارد زندگیاش در این دنیا ادامه پیدا کند، دست به کار غافلگیرکنندهای میزند.
فیلسوفان میگویند مرگ از اتفاقاتی است که بدون استثنا همهی انسانها دربارهاش فکر میکنند. رمان آفتابگردان در زمستان، رو در رو شدن با همین مفهوم را نشان میدهد. هرچند زندگی در دنیا بهطور عادی جلو میرود، اما زندگیِ یک نفر در این دنیا، با حادثهای شاید به ظاهر کوچک، به پایان میرسد. داستان تلخ و غمانگیزی است. در بسیاری از داستانها درگیری دیگران با مرگ یک نفر را میبینیم، ولی در اینجا درگیری خود انسان با مرگ خودش روایت میشود. فیلیدا شریمپتون این ماجرا را طوری به تصویر میکشد که حواس ما بیشتر به مرگ و زندگی، حوادث کوچک و کسانی که در کنارشان زندگی میکنیم جلب شود.
داستان با ریزهکاریهای درهمتنیدهاش، زیرکی نویسنده را نشان میدهد. شاید بخشهایی از داستان باورپذیر نباشد، مانند وقتی که پدر لیلی حقیقت را به راحتی میپذیرد. با این حال نویسنده دنیایی را نشان میدهد که ما زندهها، کمتر با آن سر و کار داشتهایم. از جمله خوبیهای این کتاب، میزان کم سانسورهایش است.
- آفتابگردان در زمستان
نویسنده: فیلدیا شریمپتون
مترجم: مریم رفیعی
چاپ اول: ۱۳۹۷/ انتشارات ایرانبان
قیمت: ۲۷هزار تومان
نظر شما