شهرها به‌عنوان سکونتگاه‌های جدید انسان ساخته و برنامه‌ریزی شده اما همواره به دلایل مختلف از جمله نداشتن مدیریت با چالش‌های فراوانی در مسیر توسعه و شکل‌گیری خود مواجه بوده‌اند.

به اعتقاد «محمد بهشتی» رئیس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی اغلب سیاست‌های توسعه شهری، بیهوده و در نهایت به تحقق حداقل‌ها منجر شده است. متأسفانه در تغییرات و تحولات شهرسازی امروزی زیبایی و تناسب کلی وجود ندارد و کمیت شهری، جایگزین کیفیت شده است. به همین خاطر نوعی ناهنجاری ساختاری، هویتی و اغتشاشات زبانی در شهر تهران به وجود آمده و توسعه کمی شهری در دهه‌های اخیر باعث شده است تا از رشد مدنیت فاصله بگیریم و تعریف دیگری از زندگی در تهران داشته باشیم. اکنون در این شهر اهالی به‌دنبال کیفیت و همچنین فضای مطبوع شهری هستند و می‌خواهند برای سؤالاتی مثل اینکه شهرشان کجاست و هویتش چیست پاسخ مناسبی داشته باشند. همین کنجکاوی شهروندان و اهالی شهر در سال‌های اخیر می‌تواند ما را برای داشتن تهرانی توسعه‌پذیر با حضور اهل شهر امیدوارتر کند. توسعه‌پذیری شهر تهران موضوعی است که در این گفت‌وگو با «محمدبهشتی» صاحب‌نظر در حوزه مدیریت شهری، آن را به چالش کشیده‌ایم.  

ابتدا برایمان توسعه‌پذیری را واکاوی کنید و بگویید معیارهای این توسعه‌پذیری در تهران از کجا و چطور آغاز شده است؟  
در طول ۶، ۷ دهه اخیر وقتی صحبت از توسعه‌پذیری شهر می‌شد، بیشتر امور کمی مدنظر بود و در نهایت هم همان امور کمی محقق و باعث تغییر و تحول شهر می‌شد. در حدود ۶۰ ـ ۷۰ سال اخیر کمیت‌ها در همه شهرهای کشور به‌ویژه شهر تهران افزایش قابل توجهی داشته است. البته در این فاصله زمانی همواره این تذکر داده ‌شده که در توسعه‌پذیری شهر فقط بخش کمی مدنظر نیست بلکه جنبه‌های کیفی هم در توسعه‌پذیری دخیل است، اما متأسفانه در عمل باز نتیجه‌ای که محقق می‌شد توسعه کمیت‌ها بود. تهران صدها کیلومتر نسبت به ۷۰ سال پیش وسیع‌تر شده است. همچنین تعداد جمعیت هم چند برابر شده و به تبعیت از این موارد، حجم ساخت‌وسازها، تعداد اتومبیل‌ها، میزان آلودگی و در کل حجم همه چیز در شهر رشد کرده، اما در این زمینه فقط بعد کمی آن‌ ترویج داشته است.  
 

اگر کیفیت را اساس توسعه‌پذیری شهر تهران قرار بدهیم، این رشد و توسعه باید در چه زمینه‌هایی اتفاق می‌افتاد؟  
گرفتاری‌هایی که امروز در زندگی شهری با آن مواجه هستیم، یعنی زشت شدن شهرمان و تعادل نداشتن در به اصطلاح توسعه و بسیاری موارد دیگر مانند افزایش جمعیت که به توسعه‌پذیری نسبت می‌دهند، منجر می‌شود که شهر دچار یک توسعه غیرمتوازن و غیرمتعادل شود همه به رشد کمیت برمی‌گردد. چرا کیفیت عقب‌مانده و کمیت پیشتاز بوده است. برای مثال زمانی که اصفهان به‌عنوان پایتخت ایران برگزیده می‌شود، بنا به روایات مختلف اصفهان بین ۵۰ تا ۸۰ هزارنفر جمعیت داشته و برای توسعه‌اش و ایجاد بناهای تاریخی همچون میدان نقش‌جهان و چهارباغ همه زمینه‌ها در نظر گرفته و به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده بود که بعد از گذشت نزدیک به یک قرن این شهر بیش از ۶۵۰ هزار نفر جمعیت دارد و توسعه‌یافته است. اکنون جمعیت و توسعه شهر تهران را از سال ۱۳۴۰ با اصفهان مقایسه کنید. میزان رشدی که تهران در طول این مدت داشته به لحاظ ‌درصدی کمتر بوده است. یعنی اصفهان شاهد یک رشد فوق‌العاده زیاد بود، ولی در عین حال این رشد منجر به این شد که اصفهانی به دست بیآوریم که مانند جواهر است. توصیف «اصفهان، نصف جهان» ضرب‌المثل نامتناسبی نیست، اما از طرف دیگر رشد جمعیت را نمی‌توان عامل اصلی توسعه کمی و کیفی دانست.  
 

این رشد مدنیت و توسعه‌پذیری بر اساس معیارهای توسعه در همان ۶۰ یا ۷۰ سال قبل متوقف شده است یا به شکلی دیگر جریان پیدا کرده و به مسیرش ادامه می‌دهد؟  
در دوره جدید مثلاً در اواخر دهه ۷۰ ما شاهد تغییر و تحولی در جامعه شهری هستیم. جامعه شهری ما در واقع در حال سپری کردن یک دوره‌ گذار کیفی است. زندگی مردم در زمان سیطره کمیت به فضاهای خصوصی تمایل پیدا می‌کند درحالی‌که در فضاهای عمومی رفت‌وآمد جریان دارد. در اصل زندگی جریان دارد. درست است که خیابان داریم، مردم در خیابان راه می‌روند، سوار اتوبوس می‌شوند، به خرید یا خانه‌شان می‌روند، اما همه در حیطه رفت‌وآمد است، زندگی نیست. زنده بودن است. زنده بودن با زندگی کردن تفاوت دارد. هرچیزی که صحبت از کیفیت می‌کند، به زندگی مربوط می‌شود. ما از اواخر دهه ۷۰ شاهد هستیم که این زندگی از فضاهای خصوصی به سمت شهر در حرکت است. مانند پل طبیعت که عرصه عمومی است. عرصه ظهور و بروز زندگی شهری است. خیابان سی‌تیر عرصه ظهور و بروز زندگی شهری است یا شهرک اکباتان که در واقع شاهد پس گرفتن شهر در مقیاس کلان محله به واسطه اهالی هستیم. چراکه قبلاً اهل اکباتان وجود نداشت، ساکن اکباتان وجود داشت، اما در این سال‌ها با گذشت بیش از ۴۰ سال اکنون اهالی پیدا کرده و اهل اکباتان پیدا شده است. اینها حکایت از این می‌کنند که در جامعه شهری ما تغییر و تحولاتی درحال اتفاق افتادن است و این تغییر و تحولات به سمت رشد مدنیت حرکت کرده و به اینکه شهر ما شهر شود، کمک می‌کند. اکنون در این شهر اهالی به دنبال کیفیت و همچنین فضای مطبوع شهری هستند. برای آنها این سؤال پیش آمده که شهرشان کجاست؟ خاطرات و هویت شهرشان را جست‌وجو می‌کنند. چند کتاب در رابطه با تهرانشناسی نوشته و چند فیلم درباره تهران ساخته شده است. اکنون تهران تنها پایتخت دنیاست که در آن تور تهرانگردی وجود دارد و مشتری‌های این تورها هم تهرانی‌ها هستند. در رم یا در خارج از کشور این تورها هم وجود دارند، اما مشتری‌هایشان توریست‌ها هستند، اما در اینجا خود اهل تهران مشتری‌اش هستند. این نشان می‌دهد برای اهالی تهران سؤال به وجود آمده که شهرشان کجاست. آنها نشانی‌ها را بلدند، اما می‌خواهند ببینند هویت چیست و خاطرات و قصه‌هایش را تشخیص بدهند. چراکه هر محله برای خودش هویت و خاطره‌ای دارد. اینها همه حکایت از این می‌کند که در شهر ما تقاضای کیفیت در حال رشد و زمینه‌های توسعه‌یافتگی در حال فعال شدن است.  
 

فکر می‌کنید با توجه به شرایط فعلی شهر تهران و اتفاقات ناخوشایندی که در این سال‌ها برای این شهر رقم خورده است، تهران ظرفیت توسعه‌پذیری دارد؟  
تهران فوق‌العاده شرایط توسعه‌پذیری دارد. جامعه شهری ما به شدت نسبت به این ارتقای کیفیت متقاضی است. به خاطر اینکه تهران دوره‌ای طولانی زندگی شهر را ترک کرده و شهر مبتنی بر کمیت‌ها وسعت پیدا کرده بود. شهر، محصول سیطره کمیت شده بود. از طرفی، هیچ‌ جای تهران نیست که قصه نداشته باشد. فقط شهر به اصطلاح دچار نسیانی ۶، ۷ دهه‌ای شده است. وگرنه هیچ‌جای تهران نیست که تاریخ و هویت نداشته باشد، فقط باید آن را آشکار کرد. باید از این غبار بیرون بیاید و از تهران واجد هویت پرده‌برداری شود. در این شهر از یک طرف تقاضا از سوی اهالی و شهروندان وجود دارد و از طرف دیگر ظرفیتش هم به شدت رو به افزایش است. پس تهران در صورت رشد مدنیت می‌تواند توسعه پیدا کند.  

  • شهرک اکباتان و آپادانا اهل محلش را پیدا کرده است
    شما می‌توانید بگویید افراد محلی یعنی چی؟ بخش قابل توجهی از شهروندان یا ساکنان تهران به‌طور متوسط ۵ سال هم در یک محله ساکن نمی‌شوند. تهران دچار یک ضایعه بزرگی شده که من اسمش رو گذاشته‌ام طوفان خانه به دوشی. شرایطی که ۵ سال خانه‌تان اینجاست و چند سال دیگر خانه‌تان جای دیگر. اهل محل پیدا کردن موکول به این است که تداوم سکونت به نسل سوم برسد. در اکباتان این اتفاق افتاده است و ما در آنجا اهل محل داریم. اکنون نسل سوم اهالی در خانه‌ها ساکن هستند و زندگی جریان دارد. اکنون اهل فرمانیه یا مکان‌های دیگر نداریم. اکنون در مجتمع‌های بزرگ مسکونی مثل اکباتان و آپادانا می‌بینیم که دارد اهلش را پیدا می‌کند. چون تداوم سکونت دارد به نسل سوم نزدیک می‌شود. وقتی تداوم سکونت اتفاق می‌افتد، شما تازه اهل پیدا می‌کنید. محله که اهل پیدا کرد، می‌توان توقع داشت که محل زندگی‌اش برای اهالی مهم باشد، احساس تعلق پیدا کنند و مشکلات محله‌شان مهم تلقی شود. اما در غیر این صورت، وقتی اهل نباشید برایشان از در خانه‌تان بیایید بیرون، بیرون است و به شما مربوط نمی‌شود.

جامعه شهری ما در واقع در حال سپری کردن یک دوره‌ گذار کیفی است. زندگی مردم در زمان سیطره کمیت به فضاهای خصوصی تمایل پیدا می‌کند