حسن حسن‌زاده ـ خبرنگار: یکی از ۳۳ پارچه‌آبادی شمیران است. اگرچه با گسترش شهر و نفوذ آن به دل روستاهای اطراف، اکنون روستای قدیمی درکه هم به‌عنوان محله‌ای با همین نام در شمال تهران شناخته می‌شود، اما درکه برای ساکنان قدیمی‌اش هنوز حال‌وهوای همان روستای خاطره‌انگیز را دارد.

هنوز هم وقتی درکه‌ای‌ها در بقعه مبارک امامزاده سید محمد والی(ع) و یا در مسجد جامع محله گرد هم می‌آیند، خاطرات روزهای گذشته آن روستای قدیمی بی‌کم و کاست برایشان دوره می‌شود. روزهایی که رودخانه درکه، زمین‌های کشاورزی و باغ‌های‌شان را سیراب می‌کرد و قدم زدن در کوچه‌های شیب‌دار روستای دور از شهر حال و هوای دیگری داشت. در این گزارش سری به این محله قدیمی زدیم و در گفت‌وگو با «علیرضا زمانی» تهران‌شناس، تاریخچه محله درکه را مرور کردیم.

بقعه مبارک امامزاده سیدمحمد والی(ع) مثل نگینی بر فراز محله می‌درخشد. آستان مقدسی که تنها در حکم یک زیارتگاه برای اهالی درکه نیست. محوطه بقعه امامزاده که در دل پسکوچه‌های تنگ و ترش محله جا دارد، در حقیقت روایت زنده‌ای از تاریخ دور و دراز درکه است. تاریخچه پر و پیمانی که هر بار وقتی درکه‌ای‌ها برای اجرای مراسم مذهبی گرد هم می‌آیند، از گوشه گوشه آستان امامزاده سیدمحمد والی(ع) در ذهن‌شان مرور می‌شود. «علیرضا زمانی» تهران‌شناس، از تاریخچه محله‌ و پیوند ناگسستنی آن با ماجرای ورود امامزاده سیدمحمد والی(ع) به درکه می‌گوید: «وقتی امام رضا(ع) از ‌مدینه رهسپار توس شد و کمی بعد نیز ولیعهدی مأمون ‌عباسی را پذیرفت، گروهی از خاندان و بستگان ائمه اطهار(ع) از مدینه به سوی ایران حرکت کردند. این گروه در مسیر رسیدن به توس بودند که خبر آمد امام رضا(ع) به دست مأمون عباسی به شهادت رسیده‌اند. پس از شهادت امام هشتم مأموران خلافت بنی عباس گروهی را که از مدینه به سوی توس راهی شده بودند تحت تعقیب قرار دادند. امامزاده‌ سیدمحمد والی(ع) نیز در نتیجه تعقیب مأموران خلافت مسیر روستای فعلی درکه را در پیش گرفت.» آن روزها درکه محدوده‌ای بکر و پر از باغ‌ها و زمین‌های زراعی بود که در نزدیکی روستای اوین قرار داشت. امامزاده‌ سیدمحمد والی(ع) خانه‌ای برای خود و خانواده‌اش بنا کرد تا نخستین چراغ روستایی که بعدها ‌درکه نام‌ گرفت، به دست او روشن شود. زمانی‌ می‌گوید: «در تهران محله‌هایی داریم که اطراف بقعه یک امامزاده شکل گرفته‌اند، اما درکه تنها محله‌ای در تهران است که یک امامزاده با دست خودش سنگ بنای آن را می‌گذارد و پس از سکونت او محله شکل می‌گیرد.»

محله سادات
پس از سکونت امامزاده سیدمحمد والی(ع) در محدوده فعلی محله درکه است که مردم از راه ‌می‌رسند و به تدریج خانه‌ها و کوچه‌های روستا در دل شمیران شکل می‌گیرد. اما تاریخچه محله درکه از طایفه‌هایی که در گذر زمان از نقاط مختلف کشور به این روستا پاگشا شده‌اند، جداشدنی نیست. زمانی می‌گوید: «در گذشته ارتباط و مراوده‌ زیادی میان اهالی روستاهای شمیران با شهرها و روستاهای شمال کشور وجود داشت. دلیل این رابطه هم وجود مسیرهایی بود که از دل البرز مرکزی گذشته و روستاهای شمیران را به مناطق شمالی کشور متصل می‌کرد. در نتیجه با کوچ مهاجرانی از نور و کجور به درکه این روستا بیش از پیش رونق گرفت. با این وجود هسته اولیه روستای درکه را طایفه‌های قدیمی روستا تشکیل می‌دهند که نسب‌شان به امامزاده سیدمحمد والی(ع) می‌رسد. به همین دلیل محله درکه از گذشته به «محله سادات» معروف بوده ‌است.» مورخان نیز به ماجرای چگونگی شکل‌گیری روستای درکه و مهاجرت اقوام مختلف به این روستا اشاره کرده‌اند. زمانی می‌گوید: «مهاجرت اقوام مختلف کشور به درکه در قرن‌های ۱۲ و ۱۳ هجری شمسی نیز ادامه داشت. همچنان‌که منوچهر ستوده آورده است در دهه ۲۰ مهاجرانی از الموت، قزوین و لرستان راهی درکه شدند.» زمانی از دلیل دیگری می‌گوید که به قدمت این روستای قدیمی در دل البرز مرکزی اشاره می‌کند: «بنای امامزاده‌ یکبار سال ۱۳۲۷ هجری قمری و یکبار نیز سال ۱۳۵۸ هجری شمسی بازسازی شد. در جریان بازسازی دوم، ‌ هاون‌ها و ابزاری از دل حفاری پیدا شد که به قدمت این روستای قدیمی و شکل‌گیری آن به دوران پس از شهادت امام رضا(ع) و سکونت امامزاده سیدمحمد والی(ع) در این محدوده اشاره دارد.»

  • درکه، دره‌ای کوچک در دل کوه
    روایت‌های متعددی از علت نامگذاری درکه وجود دارد. روایت‌هایی که برخی معتبر و برخی تنها به حدس و گمان شبیه است. زمانی می‌گوید: «درباره نامگذاری درکه روایت‌های مختلفی داریم، اما احتمال قوی‌تر این است که واژه «درکه» مصغر واژه «دره» به معنای دره‌چه یا همان دره کوچک باشد. چراکه روستای درکه در یکی از مسیرهای ورودی‌ به کوه‌های البرز مرکزی و در دل دره‌های اطرافش قرار گرفته‌ است.» زمستان برای اهالی درکه یعنی دانه‌های بلوری برف که پسکوچه‌های شیب‌دار محله را سفیدپوش و خیابان‌های درکه، مسیرهای پیاده‌روی و کوهپیمایی آن را به تابلوهای نقاشی زنده‌ تبدیل می‌کند. روایت دیگری هم درباره نامگذاری درکه شنیده می‌شود که به گفته زمانی اعتبار چندانی ندارد: «برخی گفته‌اند واژه درکه از «درگ» گرفته شده‌ و به «درگه» و سپس «درکه» تغییر نام داده‌است. آن روزها که هنوز درکه حال‌وهوای یک روستا را در شمال تهران داشت و هر زمستان برف سنگین در کوچه‌های روستا و دره‌های اطراف می‌بارید، ساکنان روستا برای رفت‌وآمد در کوچه‌ها و زمین‌های اطراف از کفشی به نام درگ استفاده می‌کردند. پهنای کف این کفش از کفش‌های معمولی بیشتر بود و از فرو رفتن پاها در برف جلوگیری می‌کرد. اما این روایت برای نامگذاری درکه اعتبار زیادی ندارد و محتمل این است که درکه به معنای دره‌چه یا دره کوچک باشد.»
  • در امتداد رودخانه
    اما زندگی در درکه چه در روزگار گذشته و چه برای اهالی امروز که از خنکای حاشیه روددره استفاده می‌کنند، با رودخانه درکه پیوندی عمیق دارد. رودخانه‌ای که روستای قدیمی شمیران در امتداد آن شکل گرفت، چنان برای ساکنان اولیه درکه اهمیت داشته‌است که هنوز هم نشانه‌های آن را می‌شود در اصطلاحات رایج درکه‌ای‌ها جست‌وجو کرد. زمانی می‌گوید: «رودخانه درکه از قله شاه‌نشین در ارتفاع ۳ هزار و ۹۰۰ متری سرچشمه می‌گیرد و زمین‌های پایین‌دست را سیراب می‌کند. شغل بیشتر ساکنان قدیم درکه کشاورزی و باغداری بود. در نتیجه رودخانه درکه نقش مهمی در جریان زندگی درکه‌ای‌ها داشت. از ۷ سهم آب این رودخانه، ۵ سهم برای اهالی اوین بود و ساکنان درکه هم از آب رودخانه ۲ سهم داشتند. یعنی اهالی روستای اوین ۵ روز و درکه‌ای‌ها ۲ روز در هفته از آب رودخانه درکه برای آبیاری زمین‌های زراعی و باغ‌های خود استفاده می‌کردند. باغ‌های معروفی هم در درکه وجود داشت، مثل باغ «احمدخان مشیرالسلطنه» صدراعظم محمدعلی شاه قاجار که معروف است در سال شیوع وبا در تهران، بسیاری از رجال سیاسی آن روزگار به باغ او در درکه پناه آوردند.» پرآب شدن رودخانه درکه که این روزها به تفرجگاه گردشگران تبدیل شده و در مسیر صعود به ارتفاعات مورد توجه کوهنوردان و طبیعت‌دوستان است، در گذشته برای باغداران و کشاورزان اهمیت فراوانی داشت. زمانی می‌گوید: «منطقه‌ای به نام «هفت ناو» و یا «هفت‌برار» در ارتفاعات درکه وجود دارد که پربرف بودن آن نشانه‌ای برای رسیدن یک سال آبی خوب برای درکه‌ای‌ها بود. هفت ناو، دره‌هایی کم‌عمق است که در صورت بارش پر از برف شده و با ارتفاعات اطراف‌شان همسطح می‌شوند. هر وقت هفت‌ ناو پر از برف می‌شد، کشاورزان و باغداران انتظار سالی پرآب و پرمحصول داشتند.»

برچسب‌ها