بیماران و همراهانی که برای پرهیز از هزینههای هنگفت اسکان در هتلها و مهمانپذیرها، چارهای ندارند جز خوابیدن در ماشین، پناه گرفتن پشت خودروهای پارک شده در حاشیه خیابان و استراحت در پیادهراه و یا برپایی چادر مسافرتی کنار خیابان و بوستانهای همسایه بیمارستان. در این گزارش به بررسی میدانی این موضوع پرداختیم.
همین که هوا تاریک میشود و اهالی شهر در ترافیک سنگین خیابان کارگر جنوبی، راهی خانههایشان میشوند، زندگی در زیر سقف آسمان، برای مسافران بیمار و همراهان آنها که برای درمان عزیزانشان، راهی تهران شدهاند، آغاز میشود. مردان و زنانی که زیراندازهای کوچک و بزرگ را در پیادهراه خیابان کارگر پهن میکنند تا شب را به صبح برسانند. درمان و نگرانیهایش از یکسو، مشکلات اسکان خیابانی اعم از نبود سرویس بهداشتی، همنشینی با جانوران موذی و معتادان متجاهر از سوی دیگر!
بوستانها پر از معتاد است
«علی صباغی» اهل رشت است. او که برای انجام جراحی چشم مادرش به تهران آمده، میگوید: «مادرم باید یک شب پس از جراحی در بیمارستان بستری میشد. من و خواهرم چارهای نداشتیم جز اینکه شب را در ماشین بخوابیم. یک مسافرخانه در همسایگی بیمارستان هست، اما واقعاً برای همه مقدور نیست از این امکان بهرهمند شوند. ابتدا تصمیم گرفتیم در یکی از دو بوستانک همجوار بیمارستان مستقر شویم اما همین که در محل حاضر شدیم و با حلقههای متعدد معتادان نشسته پشت گیاهان بوستان روبهرو شدیم. خوابیدن در ماشین را به ماندن در بوستان ترجیح دادیم.»
این وضعیت در شأن پایتخت نیست
حرفهای او را «جمال کریمی» که از یزد به تهران آمده ادامه میدهد و میگوید: «همسر من یک جراحی سرپایی در بیمارستان داشت، اما برای ویزیت، باید فردای روز عمل به بیمارستان مراجعه میکرد. هزینه اقامت در مسافرخانه و هتلها بسیار سنگین است و ما که از قضا خودرو شخصی نداریم چارهای جز خوابیدن در پیادهراه خیابان نداشتیم، بماند که در این یک شب به ما چه گذشت!» او از نبود امکانات خدماتی و رفاهی برای بیماران و همراهان در راه مانده اظهار گلایه میکند و میگوید: «بیماران و همراهانی که مجبورند شب را در خیابان سپری کنند برای رفتن به دستشویی و استفاده از سرویس بهداشتی مشکل دارند و نگهبانان بیمارستان اجازه نمیدهند از امکانات بیمارستان استفاده کنیم. مساجد هم تا اذان صبح بسته است و مسافران بیمار واقعاً از این شرایط عذاب میکشند. این مشکل از سوی همه مسئولان بیمارستان و شهرداری رؤیت میشود اما کسی برای رفع آن چارهاندیشی نمیکند. این وضعیت درشان پایتخت نیست.»
مجبوریم شب را کنار خیابان سپری کنیم
«حسین» و مادرش از خرمآباد آمدهاند. حسین میگوید: «برای اینکه مادرم را پزشکان بیمارستان ویزیت کنند، باید حدود ساعت ۴ تا ۴ و نیم صبح در بیمارستان حضور داشته باشیم. تعداد بیماران زیاد است و اگر پیش از ۶ صبح در بیمارستان نباشیم محال است بتوان نوبت گرفت. به همین دلیل مجبوریم شب را کنار بیمارستان بخوابیم تا اول وقت برای اخذ نوبت اقدام کنیم.» حسین ادامه میدهد: «با اینکه بیمارستان فارابی یکی از مراکز درمانی مشهور و شلوغ تهران است اما حوالی آن پر از خطر و تهدید برای مراجعان است. پرسه معتادان متجاهر در اطراف بیمارستان دلهره دردل بیماران و همراهان میاندازد. ما برای گذراندن شب همراه مادرم به بوستان کنار بیمارستان رفتیم اما در یک لحظه خود را در میان جمعی از معتادان بیخانمان دیدیم که مشغول مصرف مواد بودند. صحنه تلخی که موجب ترس مادرم شد.»
پذیرایی از همراهان و بیماران در همراهسرای منطقه ۱۱؛ بزودی
مدیر خدمات اجتماعی شهرداری منطقه ۱۱ در گفتوگو با همشهری محله مشکلات مطرح شده را تأیید کرده و میگوید: «شهرداری منطقه ۱۱ مدتهاست به دنبال حل مشکلات فوق بوده و در این راستا رایزنیهایی را با خیّران محلی انجام داده است.» «جلال جلیلوند» میافزاید: «خوشبختانه با کمک یکی از خیّران صنف دوچرخه در محله قلمستان، ساختمانی ۴ طبقه برای اسکان بیماران و همراهان آنها در منطقه در نظر گرفته شده که اکنون در حال تجهیز آن با کمک مؤسسه رها هستیم.» او ادامه میدهد: «این ساختمان در ۴ طبقه، ظرفیت پذیرش ۱۸ نفر را در سوئیتهای طراحی شده مجهز به تختخواب، حمام، سرویس بهداشتی و تلویزیون دارد. ضمن اینکه بیماران و همراهان آنها میتوانند از توزیع غذای گرم رایگان مرکز هم بهرهمند شوند.» جلیلوند قول میدهد این مرکز تا ۴۵ روز آینده بهصورت کامل تجهیز و آماده خدمترسانی به مردم شود.
کاسب نیکوکاری که یک ساختمان برای اسکان موقت همراهان بیمار اختصاص داده است:
نمیخواهم هیچکس در محله ما احساس غربت کند
فرد نیکوکاری که حاضر شده با واگذاری ملک ارزشمند خود در خیابان قلمستان، دردی از دردهای بیماران و همراهان آنها کم کند، یکی از کاسبان خیّر همین خیابان است. او که نخواست از وی نامی در این گزارش برده شود در گفتوگو با همشهری محله میگوید: «همیشه دوست داشتم یک مرکز درمانی خیریه تأسیس کنم اما وقتی بررسی کردم دیدم تعداد این مراکز در منطقه ما کم نیست. یک روز حوالی بیمارستان «ساسان» پیرمردی بچه به بغل را دیدم که کنار خیابان نشسته بود. از ظاهرش مشخص بود فردی آبرومند است. وقتی با هم مشغول صحبت شدیم فهمیدم همراه بیماری است که در بیمارستان جراحی کرده و او در این شهر غریب است. هرچه اصرار کردم مهمانخانهام شود، قبول نکرد. مبلغی پول را پیشکش کردم تا به مهمانپذیری برود که آن را هم قبول نکرد تا اینکه پول را در قالب قرض پذیرفت.
آن روز ذهنم خیلی مشغول شد تا اینکه یکبار دیگر با آدمهایی از این جنس در حاشیه بیمارستان امامخمینی(ره) روبهرو شدم. بیماران و همراهانی که در کنار مشکلات درمانی باید بیسرپناهی در شهر غریب را هم تجربه کنند. دیدن این صحنهها برای من خیلی تلخ بود تا اینکه با مجموعه «عماد» آشنا شدم. این مجموعه به همت یکی از بانوان خیّر برای اسکان موقت همراهان و بیماران کودک مبتلا به سرطان در تهران ایجاد شده است. کار این بانوی خیّر الگوی کار من شد و در سایه مشارکت با شهرداری منطقه ۱۱ موفق شدم ملک تجاری خود را به این کار اختصاص دهم.» او ادامه میدهد: «خوشبختانه پس از تصمیم من به انجام این کار، گروه مؤسسه خیریه «رها» و شرکت «ایوار» وارد کار شدند و به تجهیز مجموعه پرداختند.» این نیکوکار میگوید: «با توجه به تعدد و تکثر بیمارستانهای فعال در منطقه قصد دارم با خرید قطعه زمین بزرگی این کار را در وسعت بزرگتری انجام دهم تا دیگر هیچ بیمار و همراه بیماری در این شهر سرگردان نباشند.»