محلههایی که هنوز هم با وجود گسترش شهرنشینی و رشد قارچگونه ساختمانها و برجهای سر به فلک کشیده، روایتگر خاطرات خوشآبادیهای قدیم شمیران هستند. هنوز هم با شنیدن نام گوگل خاطرات گذشته سرپل تجریش و ماجراهای فراموش نشدنی آن آبادی خوش آب و هوا برای اهالی قدیمی محله زنده میشود و باز هم میشود با مرور تاریخچه کهن محله الهیه به ۳ هزار سال پیش سفر کرد. نامها و خاطرات کهنی که حفظ آن برای تقویت روحیه همدلی و همبستگی محلی لازم و ضروری است. در ادامه با «داریوش شهبازی» تاریخپژوه و تهرانشناس، که بیش از ۳ دهه به مطالعه و پژوهش درباره تاریخ و هویت محلههای تهران پرداخته و تألیفات بسیاری هم در این حوزه دارد، درباره ریشههای نامگذاری محلههای شمیران و نیز تأثیر آگاهی از هویت و تاریخچه محلههای قدیمی تهران بر محلههای امروز پایتخت گفتوگو کردیم.
ریشههای نامگذاریآبادیهای شمیران که امروز بسیاری از آنها بهعنوان محلههای شمال شهر شناخته میشوند، کدامند؟
برای جستوجوی علت نامگذاری محلهها وآبادیهای شمیران باید به ریشهشناسی نامها توجه کنیم. بهطور کلی نامگذاری محلههای شمیران شاخههای مختلفی دارد. ریشه برخی از این نامها به دوران کهن برمیگردد. مثل نامهایی که به تاریخ دور و دراز آبادیهای شمیران اشاره میکنند. شاخه دیگری از این نامها به دوره قاجار و دسته دیگری از این اسامی نیز با زبان و فرهنگ عامه مردم شمیران ارتباط دارد.
نام کدام محله امروزی شمیران ریشه باستانی و کهن دارد؟
«خورآذین» نام تاریخی و کهن محله الهیه است. محله الهیه امروزی که اکنون با انبوهی از برجها و آپارتمانهای بلند مرتبه اشغال شده، در گذشته تپههای بلندی بود که به آن خورآذین میگفتند. در ریشهشناسی این واژه به کلمه «خورآبه» یا همان پرستشگاههایی میرسیم که پیش از رواج دین زرتشت در ایران وجود داشتند. در شمیرانات نیز بیش از ۳ هزار سال پیش، خورابهها پرستشگاه بومیان منطقه بودند. خورابه از دو واژه «خور» به معنای خورشید و «آبه» پسوند مکان، تشکیل شده است. بومیان شمیرانات به این پرستشگاهها خورابه یا جایگاه خورشید میگفتند.
محله الهیه به چه دلیل خورآذین نامیده میشد؟
اول صبح وقتی نور خورشید به قلههای مرتفع میتابد، آن قلهای که از قلههای اطرافش بلندتر است زودتر از بقیه روشن میشود. بومیان شمیرانات هم بر فراز همان قله پرستشگاهی میساختند که به آن خورآبه گفته میشد. در محله امروزی الهیه نیز تپه مرتفعی وجود داشت که اول صبح با نور خورشید روشن میشد و بومیان قدیمی شمیرانات به آن خورآذین میگفتند. نام کهنی که به قدمت این محله اشاره دارد. هرچند در دوران قاجار نام این آبادی به الهیه تغییر کرد.
اشاره کردید ریشه دسته دیگری از نام آبادیهای شمیران به دوران قاجار برمیگردد. کمی در اینباره توضیح دهید.
دسته دیگری از اسامی محلههای شمیران اسامی قاجاری است. مثل محله مهرآباد که به مهریه عروس معیرالممالک اشاره دارد. و یا همین محله الهیه که زمینهای آن توسط حکیم الهی از ۲ کشاورز تجریشی خریداری شد و نامش به الهیه تغییر کرد یا مثل محله آجودانیه که نامش را از آجودان ناصرالدین شاه که مالک زمینهای آن منطقه بود، گرفته است. در حقیقت در دوره قاجار و همزمان با گسترش آبادانی در تهران نام بسیاری از آبادیهای قدیمی شمیران و تهران به نام مالکان این دوره تغییر کرد. با این وجود در شمیران، بسیاری از نامگذاریها در فرهنگ عامه و زبان شمیرانی ریشه دارد.
چه ارتباطی میان زبان شمیرانی و فرهنگ رایج بومیان شمیران و نامگذاری اماکن وآبادیهایش وجود داشت؟
زبان شمیرانی نقش بسیار مهمی در نامگذاری محلهها، آبادیها و اماکن شمیران داشت. نامهایی که بسیاری از آنها هنوز هم میان افراد محلی رایج است و برخی دیگر نیز با از میان رفتن بافت سنتی آبادی در حال فراموشی است. بهعنوان مثال، در گذشته محل خاصی در منطقه «سرپل تجریش» به نام «گوگل» شناخته میشد. نامی که ریشهاش به زبان مردم شمیران برمیگردد. شغل بسیاری از اهالی روستاهای شمیران دامداری و کشاورزی بود. دامداران شمیرانی گوسفنددار بودند و تعداد گاوهای هر دامدار بسیار کم بود. به همین دلیل همه اهل آبادی یک چوپان مشترک استخدام میکردند تا گاوهایشان را به چراگاه ببرد. چوپان اول صبح در میدانگاهی منتظر دامداران میماند تا گاوها را تحویل او بدهند. این محل گوگل نام داشت. واژهای که از دو کلمه «گو» به معنای گاو و «گل» به معنای گله ترکیب شده، یعنی «محل گله گاو» و ریشه در زبان شمیرانی دارد.
با توجه به نقش زبان شمیرانی در نامگذاری محلهها و آبادیها از خاستگاه و ریشه این زبان بگویید.
ریشه زبان مردم شمیرانات زبان تاتی است. زبانی بسیار قدیمی و کهن که از آذربایجان تا خراسان وجود داشته است. زبان تاتی حتی در کوهستانهای گیلان، مازندران، الموت و... نیز رواج داشت. نشانی این زبان در آثار پژوهشی بسیاری از تاریخشناسان و نویسندگان وجود دارد. همچنانکه جلال آلاحمد، پژوهشی درباره وجود این زبان در اشتهارد انجام داده است.
آیا هنوز هم زبان تاتی و نام محلهها و آبادیهایی که به این زبان هستند در شمیرانات زنده است؟
بله. همین حالا هم در ارتفاعات شمیران در منطقه باغ گل رگههایی از زبان تاتی دیده میشود. بهعنوان مثال در ارتفاعات شمیران و در دل کوههای آهار، دشت وسیعی وجود دارد که محلیها به آن پراخلو میگویند؛ واژهای تاتی که به معنای «فراخ لا» یا همان دشت وسیع که هنوز هم میان اهالی شمیران رایج است. یا منطقه «سراسل» در ارتفاعات شمیران که به زبان کهن تاتی بوده و به معنای «خانه سرو» است. سرو کوهی به ارس مشهور است که پنجرههایی از این جنس چوب را ارسی میگویند.
در کتابهای «از الهیه تا دروازه غار»، «پرسه در دارالخلافه» و مجموعه ۲۰ جلدی «تهراننامه» به تفصیل به علت نامگذاری محلههای تهران و نیز آداب و رسوم رایج محلههای تهران قدیم پرداختهاید. معمولاً از چه روشهایی برای جمعآوری اطلاعات استفاده میکنید؟
کتابها و مقالات من نتیجه بیش از ۳ دهه جمعآوری اطلاعات بهصورت میدانی و یا جستوجو در اسناد و کتابهای تاریخی است. این اطلاعات برگرفته از پژوهشهای محلی و نیز سفرنامههایی است که به فرهنگ، لباس، نام محلهها، زبان و... توجه کردهاند. این میان، اما نقش مطالعه میدانی و گپوگفت با اهالی قدیمی محلهها برایم بسیار پررنگتر و لذتبخشتر است. زیرا آگاهی مردم محله از تاریخ و هویت محلهشان را قدم نخست برای اصلاح مشکلات و آبادانی محله میدانم و در گفتوگو با اهالی قدیمی محلهها به اطلاعات ناب و دستنخورده از تاریخ محلههای تهران میرسم.
با وجود بیش از ۳ دهه تحقیق و جستوجوی میدانی درباره هویت و تاریخچه محلههای تهران، آیا هنوز هم موضوع کشف نشدهای برای شما وجود دارد که آن را در گفتوگو با اهالی محلهها به دست آورده باشید؟
بله. محلههای تهران پر از داستانها و ماجراهای تازه است. معتقدم در این حوزه کار پژوهش نقطه پایان ندارد. بهعنوان مثال در تحقیقهایم درباره درختان باغ قیطریه به موضوع تازهای رسیده بودم که در هیچ کتاب و منبع دیگری وجود نداشت. در محله زرگنده درختی وجود داشت که شمیرانیها به آن درخت «ته» میگفتند. درخت ته ریشهای بسیار قوی داشت که در سختترین خاکها هم نفوذ میکرد. همین ریشههای قدرتمند به این درخت اجازه میداد در طول زمان دل سنگها را شکافته و زمین اطرافش را برای کشاورزی آماده کند. به همین دلیل درخت ته برای شمیرانیها بسیار محترم بود. در پژوهشهایم به درخت مشابهی رسیدم که ترکمنهای ایران چوبش را تراش داده و تکههای آن را به لباس کودکان میبستند و بهعنوان چشم زخم از آن استفاده میکردند. درختی که در دوره هخامنشیان نیز محترم و مقدس شمرده میشد.
این درخت اکنون هم در شمیران وجود دارد؟
بله. جالب اینجاست که درخت ته که نام علمیاش داغداغان است اکنون در میان درختان کهنسال بوستان قیطریه وجود دارد. درختی با میوههایی به اندازه نخود که در گذشته، شمیرانیها از آن بهعنوان میوه خوراکی استفاده میکردند. در واقع این اطلاعات از وجود درخت ته در باغهای شمیران و آداب و رسوم مربوط به آن، از پژوهشهای میدانی و گفتوگو با اهالی قدیمی محله به دست آمده است.
با توجه به مطالعات میدانی گستردهای که در محلههای تهران انجام دادید و اینکه اشاره کردید اهالی باید از هویت محلههای خود آگاه باشند، فراموشی هویت و تاریخچه محلههای تهران چه آفتی برای تهران امروز به همراه دارد؟
شناخت هویت، زبان و تاریخچه محلهها در شناخت هنجارهای جامعه مؤثر است. تهران امروز یک کلانشهر است و شهرداری نمیتواند نسخهای کلی برای شهر تجویز کند. باید محلهمحوری در دستور کار شهرداری باشد. برای تحقق این مسئله باید در قدم اول مردم محلهها در حفظ و مدیریت مکانهای فرهنگی، تفریحی، تجاری، تصمیمگیریها و... مشارکت داشته باشند. این امر محقق نمیشود مگر با تقویت عرق محلی که در گرو آشنایی اهالی با تاریخچه و هویت محله است. معتقدم نخستین و مهمترین اثر آگاهی از هویت و تاریخچه محله، تقویت روحیه محلی و مشارکت شهروندان در مدیریت محله است.
مسئولیت مدیریت شهری و شهرداری در این آگاهیبخشی چیست؟
شهرداری و دیگر نهادهای مسئول باید در تقویت روحیه محلی و ساخت نمادهای محله که به تقویت روحیه و عرق محلی کمک میکند، بکوشند. بهعنوان مثال در محله رستمآباد مقبرهای برای حاج آخوند رستمآبادی از مجتهدان برجسته و شاگردان شیخ اعظم انصاری بنا شده است. همین اقدام فرهنگی به ظاهر ساده میتواند نسل امروز محله را با هویت و تاریخ گذشته آن پیوند دهد. پیوندی عمیق که نتیجه آن نگاه اهالی به محله به مثابه یک خانواده است. نگاهی که میتواند از بروز و رشد برخی مشکلات فرهنگی، آسیبهای اجتماعی و... در محلههای امروزی تهران جلوگیری کند.
- در گذشته محل خاصی در منطقه «سرپل تجریش» به نام «گوگل» شناخته میشد. واژهای که از دو کلمه «گو» به معنای گاو و «گل» به معنای گله ترکیب شده، یعنی «محل گله گاو» و ریشه در زبان شمیرانی دارد
کاش آقا سیدهای فراوانی داشتیم
به عقیده داریوش شهبازی، آگاهی از تاریخ و هویت محله، شهر و کشوری که در آن زندگی میکنیم در وهله نخست باعث احساس مسئولیت در خصوص نمادهای تاریخی و هویتیمان میشود. نمادهایی که برای نسلهای آینده به یادگار میماند و راهگشای آنها در تصمیمگیری و تصمیمسازی برای محله، شهر و کشور خواهد بود. شهبازی در اینباره خاطرهای جذاب برایمان تعریف میکند: «برای مراسم افتتاح نمایشگاه مشترک موزه بانک ملی و آثار نقاشی استاد شکیبا به موزه بانک ملی دعوت شده بودم. پیش از شروع مراسم فرصتی دست داد تا من و دیگر افراد حاضر در مراسم از خانه تاریخی سردار اسعد بازدید کنیم. در ورودی عمارت توسط مردی میانسال که به ظاهر نگهبان و خادم آنجا بود به رویمان باز شد. غرق در دیدنیهای آن بنای ارزشمند و متعلقاتش بودیم که یکی از حاضران به آن مرد اشاره کرده و گفت بسیاری از متعلقات نفیس عمارت به همت همین مرد از گزند روزگار در امان مانده است و... ابتدا موضوع از جنس تعارفهای معمول به نظر رسید، اما کمی بعد که پای صحبتهایش نشستم به عمق احساس مسئولیت، دیانت و وطنخواهی او پی بردم.
آقا سید شرح داد که اوایل انقلاب عدهای برای بردن اشیای عمارت آمده بودند، اما او در همان فرصت کم اشیای ارزشمند عمارت را در روزنامه و کارتن پیچید و در کانال کولر و زیر شیروانی و... پنهان کرد. سید بیش از ۱۰ سال این راز را آشکار نکرد و وقتی از امنیت و سالم ماندن آن اشیا مطمئن شد، مهر آن راز ۱۰ ساله را برای مسئولان گشود. حتی با اصرار او بود که توجه مقامات بانک و سازمان میراث فرهنگی به عمارت سردار اسعد جلب شد. طولی نکشید که با آغاز کار مرمت این عمارت متروک و گرد و غبار گرفته، ستونهای موریانه خورده عمارت تعویض شد تا امروز بهعنوان موزهای ارزشمند در اختیار بازدیدکنندگان و علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران قرار بگیرد.» شهبازی مکثی میکند و ادامه میدهد: «در پایان این دیدار بود که فهمیدم باقی ماندن شکوه عمارت سردار اسعد و متعلقات ارزشمندش، مدیون احساس مسئولیت آقا سید است و اگر آقا سیدهای فراوانی داشتیم بسیاری از آنچه نداریم، برای نسل امروز باقی مانده بود. عشق و احساس مسئولیتی که اگر دوباره در دل و جان مردم محلههای تهران نسبت به نمادها، هویت و تاریخ محلهشان قوت بگیرد، باز هم شاهد همبستگی بیشتر میان مردم محلههای شهر و در نتیجه کاهش بسیاری از آسیبهای اجتماعی و معضلات امروز کلانشهر تهران خواهیم بود.»
گنجینه تاریخ
داریوش شهبازی در طول بیش از سه دهه تحقیق و بررسی درباره تاریخ معاصر تهران، کتابها و مقالات بسیاری به چاپ رسانده است. در ادامه با برخی از آثار این تهرانشناس و تاریخپژوه آشنا میشویم.
تاریخ سکه دوره قاجاریه
کتاب «تاریخ سکه دوره قاجاریه» که در ۵ فصل و یازده بخش به رشته تحریر درآمده است، خواننده را با پیشینهای از سکه، پول کاغذی، مدال، ضرابخانه، نقوش و تصاویر سجع، عیار و ارزش سکه و نیز سکههای رایج در چند قرن اخیر ایران آشنا میکند. شهبازی در این اثر که سال ۱۳۶۸ تألیف شده است بهصورت ویژه به سکههای پادشاهان قاجاریه پرداخته و به اهمیت سکه در شناساندن اوضاع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی آن دوره اشاره کرده است.
پرسه در دارالخلافه
پرسه در دارالخلافه، تصویری اجتماعی از یک شهر و دیدنیهای از دست رفته آن است. جذابیتهایی که حس پیوند با خاطرات گذشته تهران را برای خوانندگانش به ارمغان آورده و ره توشهای برای فردای کلانشهر تهران تدارک میبیند. شهبازی در این کتاب ۴ جلدی، مخاطب خود را با سرگذشت افراد، پیشینه محلهها، ضربالمثلهای تهرانی، بناها و اماکن شهر آشنا میکند. اطلاعاتی خواندنی از سینماهای قدیم تهران تا خانه دایی جان ناپلئون، گذر لوطی صالح و حوداث تاریخی چون بمباران مجلس و وقایع پس از شهریور ۱۳۲۷ که مخاطب خود را به روزگار نه چندان دور تهران میبرد.
از الهیه تا دروازه غار
کتاب «از الهیه تا دروازه غار» نیز به مطالعه و بررسی تاریخ تهران میپردازد. کنکاشی دقیق و موشکافانه درباره اماکن، اشخاص و اتفاقات تهران معاصر با تکیه بر محله دروازه غار امروز. شهبازی در بخشی از این کتاب آورده است: «با طلوع مشروطیت در ایران به سال ۱۳۲۴ قمری، جوش و خروشی عجیب در زمینه ادبیات و فرهنگ به وجود آمد و تئاتر مانند هر شعبه دیگری از شعب ادبی و ذوقی از این تحول عظیم بهرهمند شد. جماعات هنرپیشگان و تئاترهای متعددی در این دوره پدید آمد. نخستین اینها، تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه نمایش میداد. یعنی بنایی بود که به اسم مسعود میرزا ظلالسلطان معروف بود (در میدان بهارستان) و بعدها شد وزارت فرهنگ.»
روایاتی از تهران قدیم
در کتاب «روایاتی از تهران قدیم» نکتههای ارزشمندی از تاریخ پر فراز و نشیب پایتخت گردآوری شده است. اطلاعاتی درباره حصارهای ناصری و صفوی تهران، فتوحات، درسهایی از امیرکبیر، قصههای قدیمی، آبانبارها، آتشکدهها، نخستین بیمارستانها، بناها و مراکز خدماتی، کاخهای مظفری، عمر پایتختی تهران، تاریخچه قبرستانهای تهران، قناتها و... آمده است و در بخش مقدمه این کتاب ۲ جلدی میتوان پاسخ به چراییها و نشانی از گمگشتههای نسل جوان امروز پایتخت را در دل حوادث و وقایع تهران قدیم جستوجو کرد.
برگهایی از تاریخ تهران
کتاب «برگهایی از تاریخ تهران» نخستین جلد از مجموعه مقالاتی است که داریوش شهبازی در نشریات مختلف به چاپ رسانده و همگی را در قالب کتاب به علاقهمندان تاریخ و فرهنگ عرضه داشته است. این کتاب دربردارنده ۳۳ مقاله مستقل درباره تاریخ و فرهنگ مردم تهران قدیم است. مقالاتی چون «قنات حاج علیرضا»، «هفتحوض، باغ گمشده در دل تهران»، «حکایت احداث صابونپزخانه»، «شکار در تهران قدیم»، «تریاک چگونه وارد تهران شد» و «نخستین خانه تهران کجاست» که میتواند منبع مناسبی برای علاقهمندان به تاریخ معاصر تهران و قصهها و داستانهای اماکن، اشخاص و فرهنگ عامه پایتختنشینان در دوران معاصر باشد.
تاریخ قشون قاجاریه
داریوش شهبازی در کتاب «تاریخ قشون قاجاریه» به بررسی قشون ایران پیش و پس از دوران قاجاریه میپردازد. در این کتاب جستار موشکافانهای درباره قشون قدرتمند دوران آقا محمدخان قاجار و نیز نابودی آن به دلیل ضعف و بیلیاقتی پادشاهان پس از او انجام شده است. شهبازی در این اثر ارتش قاجار را دستور کار خود قرار داده و علل ضعف یا قدرت قشون این سلسله پادشاهی را به دقت برشمرده است.