مراکز DIC یا همان مراکز گذری کاهش آسیب، مکانهاییاند که بهطور موقت و برای کاهش آسیب در گروههای در معرض خطر مانند معتادان، بیخانمانان، زنان بیسرپرست و اقلیتهای جنسی، ایجاد شدهاند. علاوه بر خدمات بهداشتی مانند توزیع سرنگ و کاندوم، خدمات درمانی مانند توزیع متادون و خدماتی حمایتی چون توزیع غذای گرم و لباس در آنها ارائه میشود.
طبق آمار سازمان بهزیستی، اکنون ۱۷۰ مرکز دیآیسی در کشور فعالیت میکنند. بررسیهای به عمل آمده نشان میدهند که این مراکز در برخی زمینه توانستهاند موفقیتهایی را کسب کنند از جمله توزیع رایگان لوازم مربوط به پیشگیری و کنترل عوارض آسیبزا مانند سرنگ، ارائه یک وعده غذایی و توزیع متادون زیر نظر پزشک مستقر در مرکز. ولی از جهاتی هم نه تنها موفق نبودهاند بلکه مسائل و مشکلات نوظهوری را ایجاد کردهاند. یکی از مهمترین و پرحاشیهترین این پیامدها به محل استقرار این مراکز در محلههای گوناگون در تهران مربوط میشود. لازم به توضیح است که این مراکز اصولاً باید در مکانهایی تأسیس شوند که دسترسی به آنها توسط افرادی که نیازمند دریافت خدمات هستند، سهل و آسان باشد. به بیان دیگر، محلههایی که فراوانی افراد آسیب دیده یا در معرض آسیب در آنها وجود دارند مکانهای مناسبی هستند. که طبیعتاً شامل محلههایی است افراد عادی نیز در آنها سکونت دارند، اما آمد و شد و تجمع افراد مبتلا به سوءمصرف موادمخدر و آسیبدیدگان دیگر از جمله مبتلایان به ایدز معضلات فراوانی را در پی دارد؛ از جمله کاهش آرامش روانی، کاهش امنیت فکری و اجتماعی، مواجهه با رفتارهای آسیبزا مثل مبادله و مصرف موادمخدر در ملأعام، تکدیگری، سرقت و... بنابراین، وجود دی.آی.سیها بهصورت بالقوه میتوانند زمینهساز گسترش آسیبهایی باشند که با هدف کاهش آنها تأسیس شدهاند. در برخی موارد شکایات و پیگیریهای مستمر اهالی منجر به تعطیلی این مراکز شده ولی مشاهده شده که حتی پس از تعطیلی، اطراف مراکز قبلی همچنان محل تردد و تجمع و در اصطلاح پاتوق آسیبدیدگان باقیمانده است.
با توجه به اهمیت استفاده از روشهای صحیح و کارآمد و پیشگیرانه آسیبهای اجتماعی، لازم است مسئولان طرح و متولیان اصلی آن یعنی ستاد مبارزه با موادمخدر، وزارت بهداست و درمان و آموزش پزشکی، سازمان بهزیستی و شهرداری در خصوص چالشهای ایجاد شده تمهیداتی به کار گیرند. بهعنوان فردی که در کنار فعالیتهای آموزشی و درمانی در حیطه روانشناسی در حیطه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی هم فعالیت میکنم باور دارم چالشهای پیش روی مراکز کاهش آسیب از طریق ۴ گام برطرف میشوند:
گام نخست: ادغام مراکز اقامتی و پناهگاهها با مراکز کاهش آسیب در قالب مجتمعهای اختصاصی البته با رعایت فاصله جغرافیایی منطقی و مطلوب از مراکز مسکونی و بافت شهری.
گام دوم: در نظر گرفتن فضای مناسب برای اشتغال و فعالیت بهویژه مشاغل یدی که با افزایش فعالیتهای بدنی همراه باشد.
گام سوم: تا جایی که امکان دارد این افراد بتوانند نیازهای اولیه خود را در همان فضای در نظر گرفته شده برآورده کنند و از تردد این افراد تا زمانی که درمان قطعی نشدهاند به محدوده شهری و مسکونی جلوگیری شود. این اقدام میتواند از جهت ترمیم قبح از دست رفته مصرف موادمخدر در جامعه مفید واقع شود.
گام چهارم: استقرار درمانگران حوزههای پزشکی، روانپزشکی و روانشناسی در مجتمعهای ایجاد شده برای تکمیل فرایند درمان.
براین باورم که اعتیاد و مصرف موادمخدر ضمن اینکه میتواند عامل اساسی در بروز آسیبهای دیگر اجتماعی از جمله بزه و جرم باشد از سوی دیگر میتواند پیامد یکسری مشکلات و نارساییها و بیماریهایی باشد که لازم است با روش علمی و تخصصی درمان شوند. هرچند ممکن است این انتقاد در برابر راهکارهای پیشنهاد شده وجود داشته باشد که اجرای این برنامه نیازمند سرمایهگذاری کلان و تحقق آن زمانبر است، ولی تداوم در اجرای روشهایی که نواقص و ضعفها و بهطور کلی ناکارآمدیشان به اثبات رسیده است بسیار خسارتبارتر و پرهزینهتر خواهد بود که یکی از زیانبارترین اینها پدیده عادی شدن اعتیاد است.