اهمیت این دو کانون محوری سلامت، در همه زمانها یکسان نبوده و تابع شرایطی است که انسانها در آن زندگی میکنند. واکاوی جنبههای گوناگون زندگی انسانها در اکنون و گذشته نمایانگر آن است که مساله اصلی سلامت در گذشته «درمان» بوده است و در دقیقه حال و اکنون «پیشگیری».
در گذشتههای دورتر، بهدلیل طبیعی بودن شرایط زندگی و آمیختهنشدن روزمرگی آدمی با ماشین، صنعت و تکنولوژی، امکان ابتلا به بسیاری از بیماریهای رایج امروزی اساسا وجود نداشت. در واقع باید گفت در آن عصر و زمانه، شرایط طبیعی زندگی، خود به مثابه عامل پیشگیری عمل میکرد.
رابطه تنگاتنگ انسان و طبیعت، از یکسو هوای سالم و غذاهای طبیعی و دور از دخل و تصرفهای شیمیایی را در اختیار او میگذاشت و از سوی دیگر شغلهای پرتحرک بدنی یک ورزش روزانه جدی به حساب میآمد. پیوند نزدیک با طبیعت همچنین یک زندگی نسبتا آرام و دور از استرسهای شهرنشینی را برای آنها رقم میزد.
معالوصف، انسانهای سدههای گذشته از درمان بسیاری از بیماریها ناتوان بودند و همه ما خواندهایم یا شنیدهایم داستان تأسفبار مرگهای دستهجمعی گروه بزرگی از همنوعانمان را بر اثر بیماریهای درمانناپذیر.
جامعه انسانی اما پس از تحمل خسارات فراوان سرانجام توانست برشمار کثیری از بیماریهای درمانناپذیر پیشین فائق آید. 2 عامل اصلی در تحقق این پیروزی بزرگ سهم داشت: یکی علم جدید که پس از رنسانس با بهکارگیری روش تجربی به توفیقات چشمگیری دستیافته بود و دیگری «اراده جمعی» بشر برای بهانقیاد درآوردن بیماریهای صعبالعلاج و درمان آنها. این 2 عامل، سرانجام خود را در بازوی توانای علم پزشکی جدید متجلی کرد.
اما پس از آنکه اراده جمعی بشر به سلاح قدرتمند علم مجهز شد، توان خود را فقط به چارهگشایی معضلات در حوزه سلامت محدود نکرد و سایه استیلای خود را چنان توسعه داد که هیچ شأنی از شئونات زندگی آدمی را بیبهره نگذاشت.
انقلاب صنعتی و مدرنیسم به شیوهای ساختارشکنانه، زندگی شهرنشینی را دستخوش تحولی بنیادین کرد و دست کم 2 هدیه بزرگ را به ارمغان آورد: نخست رفاه و دیگری لذت. این 2 ارمغان بزرگ برای بشر بسیار خوشایند افتاد، چرا که با خواست و طبیعت آدمی کاملا سازگار بود.
تکنولوژی از یک سو به همه کارها سرعت داد و روزبهروز راحتی و رفاه را در زندگی افزون کرد و از سوی دیگر زمینههای لذت بیشتری را برای طبیعت تنوعطلب و سیریناپذیر انسان فراهم آورد.
رفاه و لذت، اما شاخه «پیشگیری» سلامت را با چالشی جدی روبرو ساخت. تکنولوژی با ناسالمکردن آب، هوا و غذا که ضروریترین نیازهای آدمی به شمار میآیند، و با ایجاد وسوسه برای دستیابی به رفاه و لذت بیشتر، سلامت را در معرض خطری جدی قرار داد.
انسانهای عصر تکنولوژی با وجود آگاهی از این خطرات، به دلیل ضعف اراده فردی و ترجیح رفاه و لذت بر سلامتی، به استفاده از چنین محصولاتی روی آوردند. در نتیجه، به دلایل پیشگفته، در عصر و زمانه ما، خطر ابتلا به امراض مرگآوری چون بیماریهای قلبی - عروقی، دیابت، پرفشاری خون، بالابودن چربی خون و .... به مراتب افزایش یافته و استرسهای ناشی از زندگی در شهرهای صنعتی به عاملی جدی برای پدیدآمدن بیماریهای روانی و افسردگیهای روحی تبدیل شده است.
بنابراین، داشتن جامعهای سالم مبتنی بر تحقق دو اراده متمایز است: یکی «اراده جمعی» و دیگری «اراده فردی». اراده جمعی به خوبی حوزه درمان را پوشش داده و دیگر درمان، اولویت نخست سلامت نیست، چرا که هر روز شاهد یافتن روشهای نوینی برای درمان بیماریها هستیم و هیچ چیز نمیتواند این اراده جمعی را متوقف سازد اما برای پیشگیری از عوارض نامطلوب تکنولوژی در عصر جدید، اراده فردی یک الزام است. متأسفانه تکنولوژی ضروریترین نیازهای ما را در صورت کمتوجهی به اصلیترین دشمنانمان تبدیل کرده است.
اگر هر یک از ما با اراده فردیمان در حوزه «پیشگیری»، چگونگی زندگی در شهرهای صنعتی را مدیریت نکرده و بهرهگیری از رفاه و لذت تکنولوژی را به قاعده در نیاوریم، اراده جمعیمان در حوزه درمان، ارزش مطلوب خود را از دست خواهد داد؛ زیرا توجه به درمان و رهاکردن پیشگیری، یعنی پرداختن به معلول و نادیدهگرفتن علت.