همشهری آنلاین_داریوش شهبازی/تهران شناس : وبا و طاعون، مرض الموت یا مرگامرگی که در دوران قاجار به ایران راه یافت، رنج بسیاری را به مردم وارد کرد و جان بسیاری از افراد را گرفت. این مرض قدار، قامت سه درصد جامعه باسواد و قریب به اتفاق جماعت فقیر آن روز را پیاپی زیر بار مصیبت خم کرد.این مردم از رنج آن، بارها گریستند و از بی پناهی به هر خرافه ای آویختند. برای مثال در بحبوحه و شدت کشتار وبا، جاهلان قمه به دست در معابر و گذرها عربده کشان فریاد می زدند: «آی وبا کجایی تا جانت بگیرم؟ اگر جرئت داری بیا من آماده ام تا از پای در آورمت!»
در بخشی از خاطرات مندرج در کتاب خاطرات تاج السطنه(دختر ناصرالدین شاه) به نقل از وی چنین آمده است: «امام جمعه شهر، شوهر خواهرم بود که بر اثر ابتلا به بیماری وبا از دنیا رفت، مرگ او وحشت زیادی به جان مردم انداخت. مردم به هم می گفتند امام جمعه با مرض وبا فوت کرده است. هر چند یکی از صد نفر، این حرف را قبول و باور نمیکردند. هیچ کس از این مرض در امان نبود تا این که در تابستان روزانه بیش از هشتاد تا صد نفر تلف میشدند. با وجود همه این مصائب به کلی غدغن کرده بودند در اطراف صاحبقرانیه صحبتی از این بیماری بشود تا ترس و دلهره به جان شاه نیفتد.» تاج السطلنه از بی تابی ها و ترس هایش در آن دوران روایت می کند: «من خیلی بیتابی میکردم اما نه برای خودم، بلکه برای کسانم و اولادم در تشویش بودم. طبیب فامیل خود را خواستم و از او سوال کردم: «کجا برویم که این مرض در آنجا نباشد؟ » او گفت: «هیچ از منزل خارج نشوید. در آب و غذا دقت کنید. » از شدت وحشت نتوانستیم در منزل بمانیم؛ حرکت کردیم. ولی در طول مسیر مریض های زیادی را می دیدیم که مرده بودند یا افراد زیادی که به خاطر ابتلا به بیماری از روستا رانده شده بودند و در گرمای آفتاب و گرسنگی با این بیماری می جنگیدند تا بمیرند. »
- مرگ سخت و ناگهانی
«گرتودبل» مامور اطلاعات و امنیت بریتانیا معروف به مادر عراق در دوه ناصری هم در خاطرات خود از وبای دامنگیر تهران چنین می گوید: «صفهای دراز تودههای خاکریز در گورستان و آگاهی به آنچه رخ داده بود ناگهان لرزه بر اندامم انداخت. گاه مرگ چنان سخت و ناگهانی اتفاق میافتاد که انسان وقت غروب سالم و سر حال بود و صبح بعد مرده. بسیاری از اروپاییان مردند. از کسانی که دورادور میشناختمشان و به مرگی ناگهانی درگذشتند میتوانم به ماموران تلگرافخانه اشاره کنم که تا یک روز قبل از مرگ مشغول بازی کریکت بودند. »
- مرگ روزانه ۱۵۰۰ نفر
گسترش وبای بزرگ در سال ۱۲۳۶ قمری در ایران بی سابقه بـود. در خلـیج فـارس روزی ۱۵۰۰ نفـر قربانی می گرفت و چون به ناچار اجساد را به دریا می ریختند، بیمـاری شدت می گرفت. در سال ۱۲۵۱ قمری سراسر ایران بار دیگر گرفتار این بیماری شد. اعتمادالسلطنه وبای آن سال را اینگونه روایت می کند: « وبای سخت در تهران و سایر بلاد ایران شیوع یافت... پنجاه هزار نفر در ممالک محروسه تلف شدند ... مرکب همایون اعلیحضرت محمد شاه، عزیمت امامه و لواسان فرمود و...» در سال ۱۲۶۲ قمری هم وبا تهران را آلوده کرد و جمعی از افراد مشهور را به کام مرگ کشاند. در سال ۱۲۶۹ قمری وبا در قم، کاشان و مازندران دیده شد و در سال ۱۲۸۵ قمری در خراسان شدت شیوع وبا به حدی بود که حتی جـلال الدولـه والی این ایالت هم درگذشت. سـه سـال بعد، وبا سراسر ایران را پس از قحطی گسترده درهم نوردیـد و خرمن عمر مردمی را که با گوشت چهارپایان و اموات زنـده مانده بودند هزار هـزار درو کـرد. در سـال ۱۳۰۷ قمری در کرمانشاهان تـا ملایـر بیماری شایع شد و غیر از مردمان بی نام و نشـان، دختـر امیـرزاده مجدالـدین میـرزا را هم کشت. وبای سـال ۱۳۰۹ ق. از افغانسـتان بـه ایـران سرایت کرد. باوجود تعیین قرنطینه در سرحدات باخزر، حـدود مرزی دچار آشفتگی شد و چون ماموران حفظ الصحه به دقت تمام اوضاع را کنترل نکردند بیماری به سرعت به مشهد رسـید و پس از تلفات ۲۰ هزار نفری شهر، تا تهران هم سـرایت کـرد... در تهران حدود یک دهم اهالی پس از ابتلا به کـام مـرگ رفتند... این بیمـاری در سـال ۱۳۱۰ ق. و ۱۳۱۱ ق. در خراسـان، مازندران، گـیلان، اسـترآباد، قـزوین و خمسـه، یـزد و کرمـان و اصفهان شایع شد.
- قرنطینه و ممنوعیت سفر به کربلا
در سال ۱۳۱۰ که وبا در کشور شیوع پیدا کرده بود برگزاری مراسم عزاداری و شرکت مردم در تجمعات سـبب شـدت گـرفتن بیمـاری بـود. پخش نـذورات، آلـودگی را بـا سـرعت بیشـتری در شـهرهای بزرگی به مانند تهران منتشر می کرد. روزی هزار و پانصد نفر می مردند. بـه همـین علـت چهـل روز پس از شیوع وبا، تهران ۷۰ هزار تن از سـاکنان خـود را از دست داده بود. میرزا عیسی وزیر تهران از جمله نامورترین قربانیان وبا در این سال بود که همراهـانش از تـرس ابـتلا حتی حاضر بـه دفـن جنـازه او هـم نشدند و جـانوران صورتش را طعمه خود ساختند. عفت الدولـه خـواهر ناصرالدین شاه و عصمت السلطنه مادر ظـل السـلطان از دیگـر قربانیان نامدار وبای این سال بودند. سـال ۱۳۱۱قمری بـار دیگـر وبـا کرمانشاهان، همدان، ملایر، تویسرکان، خوزستان تا تهران را در هم نوردید. در تهران آمـار مـرگ و میـر بـه روزی ۲۵ الی ۳۰ نفر رسید... سال بعد در سال ۱۳۲۲ ق. شیوع وبا شدت یافت، کـانون بیمـاری در شـهر کربلا بود. وبا در همدان با تلفاتی بالغ بر ۴۰۰ تن در هر روز همراه بود. دولت ایران حکمی صادر کرد که براساس آن مسافرت زوار ایرانی به عتبات منع و قـدغن گردیـده و در بیسـتون هـم ترتیب ایجاد قرنطینه داده شده بود.
- دارو نیست،طلسم بخرید
در تهران پـس از یکـی دو ماه که خبر شیوع وبا از مظفرالدین شاه مخفـی نگـه داشـته شد، خـدمات مختارالسـلطنه وزیـر نظمیه در این سال به بیماران مبتلا به وبا و عیـادت و سرکشـی او فراوان اسـت؛ فـردی که خودش هم بر اثـر وبا درگذشـت. شستن لباس در جوی های آب و عفونت آب ها در آب نماها و حوض های خانگی از اصلی ترین عوامل شیوع بیماری وبـا در ایران دوره قاجاریه است. در تهران به سرعت بازارها و مغازه ها بسته می شد. نخستین جلسه مجلس حفظ الصحه در ۲۶ ربیع الثانی ۱۲۹۸ قمری در دارالفنون با حضور وزیر علوم و معـارف، دکتر تولـوزان و معلمـان ایرانـی دارالفنـون تشکیل شد و تصمیماتی مبنی بر ممنوع کردن زیارت عتبات به علت شیوع طاعون در عراق و دستور تشکیل قرنطینه در سرحدات ایران صادر شد. شیوع گسترده وبا و وحشـت و اضـطراب مـردم و عـدم دسترسی آنها به داروهای جدیدی مانند کـراولین، کنیـاک و اسید فینیک، مردم فرودست را ناگزیر می کرد تـا بـه زیارتگـاه هـای مقـدس در سراسـر ایـران پناهنـده شـوند. تهرانی ها به ابن بابویه، حرم حضرت عبـدالعظیم (ع)، امـامزاده حسن و امامزاده اهل علی (ع) پناه می بردند... دعا در درمان وبـا مـوثر دانسـته مـی شـد... ادعیـه و طلسماتی برای پیشگیری و درمان معرفی و نسخه ای بـرای دفـع وبـا و طـاعون داده می شد که هـر روز یکمرتبه این دعا را بخواند تا روز دیگر وبا و طاعون نبیند.
- قحطی و وبا
مجموعهای از قحطی، وبا، مالاریا، همهگیری ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی و اعتیاد فراگیر به تریاک ،مردم ایران را کشت. ژنرال دنسترویل مینویسد: «در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود...در همدان قحطی اسفناک است به طوری که در قحطی بزرگ بین یک تا سه میلیون نفر مردند.»
میروشنیکف مینویسد: «جنگ جهانی اول برای مردم ایران بداقبالیها و مشقات بیشماری به همراه آورد. دهها هزار ایرانی دچار قحطی شدند یا پس از بیماری مردند. »احمد کسروی میگوید : «در سال ۱۳۳۶ قمری (۱۲۹۷ شمسی) جنگ جهانی در میان بود و گرانی نیز پیشآمد و یک سوم مردم از میان رفتند. در تبریز آشکارا میدیدم مردگان از بی کفنی روی زمین میماندند. »
فرانسیس وایت دبیر سفارت آمریکا(۱۹۱۸ / فروردین ۱۲۹۷) هم در این باره می نویسد: «در سرتاسر جادهها کودکان لخت دیده میشوند که فقط پوست و استخواناند. قطر ساق هایشان بیش از سه اینچ نیست و صورتشان مانند پیرمردان و پیرزنان هشتاد ساله تکیده و چروکیده است. همه جا کمبود دیده میشود و مردم ناگزیرند علف و یونجه بخورند. »
خوشبختانه امروز در جهان حوادث طبیعی مدیریت می شود تا به بلای عمومی تبدیل نگردد. در دنیای متمدن با تمهیدات پیشبینانه و اقدامات پیشگیرانه اجازه بروز مصیبت های تاریخ گذشته بشر را نمیدهند.دانشمندان با بررسی مصیبت های انسان در طول تاریخ به جمع بندی و چهارچوبی رسیده اند که منتهی به وضع قوانین سخت گیرانه و رعایت استانداردهایی منبعث از آن، برای مقابله با بحران شده اند. بر این اساس دستور العمل های متفکرانه و کارآمدی را برای مقابله با هر حادثه ای فراهم ساخته اند. پیش از وقوع حوادث مردم آموزش مقابله با حادثه را دیده اند و مدیران هم به مدیریت بحران واقف و آگاهند. در حوادث تنها متخصصان به توصیه و مدیریت عموم جامعه می پردازند و دیگر افراد در هر سطحی که باشند، اجازه دخالت و توصیه های غیر حرفه ای را به عموم ندارند. باید مدیریت بحران به اداره امور بپردازد تا مغایرت و دوگانگی پیش نیاید و جامعه دچار آسیب و زیان فراوان نگردد.اگر با بیماری و یا هر حادثه ای که قدرت تخریب فراوان دارد، خامدستانه و غیر فنی برخورد شود، کشور و مردم دچار زیان غیر قابل جبران خواهند شد. امیدواریم با تمهیدات مسئولان بتوانیم به سلامت از شرایط کنونی و شیوع ویروس کرونا در کشور عبور کرده و آرامش و سلامتی را برای مردم کشور در سالی که پیش رو داریم شاهد باشیم.