این امر که در بین همه افراد و در همه مراحل زندگی به چشم میخورد، بین کودکان به ویژه کودکانی که در سنین نوجوانی و بلوغ هستند، بیشتر دیده میشود.
ناخنجویدن که در افراد نشانهای از اضطراب و گاهی عادت است، در هنگام استرس و اضطراب بیشتر خودش را نشان میدهد. ناخن جویدن همچنین میتواند باعث بروز مشکلاتی از قبیل کاهش اعتماد به نفس شود؛ به این صورت که کودکانی که ناخن میجوند، اغلب بین همسن و سالان خود دستانشان را مخفی میکنند و این موضوع باعث خجالت آنها میشود.
در هر حال ناخنجویدن یک اختلال محسوب میشود و از بین بردن آن در دوران کودکی آسانتر است زیرا این مسئله ممکن است تا بزرگسالی ادامه داشته باشد و بعدها بهصورت یک عادت درآید.
فرم ساده جویدن ناخن به این صورت است که کودک با کوچکترین اضطرابی انگشت به دهان برده و شروع به جویدن میکند. این کار هم تا جایی ادامه پیدا میکند که زخمهای بزرگ و کوچکی در بین انگشتانش ظاهر میشوند.
اما ناخن جویدن در کودک از چه امری حکایت میکند؟ پاسخ این است که در مرحله اول این اختلال نشانه نوعی عدمتعادل احساسات در کودک است؛ البته در مراحل شدیدتر حاکی از وجود نوعی تضاد درونی یا فشارهای سخت و عصبی است. گاهی هم ممکن است نشانهای باشد از وجود ترسی که منشأ آن مهم یا حتی جزئی است.
در کل اگر ناخن جویدن بهعلت یادگیری و عادت نباشد، حاکی از نوعی نگرانی و ناراحتی است؛ یعنی کودک وضعیتی را احساس میکند که برای غلبه برآن چاره نمیبیند جز اینکه بهخود بپیچد، با لباس خود بازی کند، انگشت به دهان فرو برد، مویش را بکند، اشیاء دور و بر را به دهانش ببرد و بمکد، ناخن بجود و...
به هر ترتیب اینکه کودک از این کار چه بهرهای میبرد، باید گفت که ناخنجویدن وسیلهای است برای پایین آوردن فشار درونی به گونهای که کودک با انجام آن احساس راحتی و آرامش میکند. البته این احساس آرامش چندان طولانی نیست و او ناگزیر پس از ساعاتی به حالت اول خود بر میگردد.
این حالت در اوایل بلوغ و نوجوانی شدیدتر است؛ بهطوری که طبق یک بررسی حدود یک سوم افراد 15 ساله ناخن میجویدند و از این عده، حدود یکسومشان کسانی بودند که قبلا هم این کار را میکردند.
این حالت در سنین مدرسه کودکان نیز کم نیست ولی براساس تجربه، با افزایش سن شدت آن رو به کاهش میرود. همچنین آمار مبتلایان به این اختلال در پسران بهمراتب بیشتر از دختران است.
علت قطعی این اختلال هنوز روشن نیست با این حال بررسیها نشان دادهاند اغلب کسانی که ناخن میجوند جزو این گروهها هستند: کودکانی که در خردسالی بهطور ناگهان از شیر گرفته شدهاند، کودکان دشوار یا بیشفعال، کودکانی که محیط زندگیشان توأم با ناامنی و یا احساس محرومیت است، کودکان زودرنج و حساس، مبتلایان به سوء تغذیه یا کودکانی که در سالهای اول زندگی عادت به مکیدن انگشت داشتهاند. اما در این میان عواملی هستند که سبب تشدید این حالت در کودکان میشوند.
مثلا در مواردی که کودکان مدرسه امتحان دارند و برای نتایج امتحانات دلواپس هستند، تماشای فیلمهای مهیج در سینما و تلویزیون یا شنیدن داستانهای هیجانانگیز و نگرانکننده، خشم و عصبانیت، خواندن کتابهای مهیج و داستانهای تحریککننده، زمانی که کودک با سرزنش غیرعادلانه مواجه شده یا تنبیه شود، زمانی که کودک نسبت به والدین احساس خصومت دارد ولی جرأت بیان آن را ندارد. البته دوران بلوغ خود موجب آشفتگی و بروز این حالت و احساس فشار میشود.
بیاعتنایی راهحل نیست
اکثر والدینی که کودکشان مبتلا به این اختلال است، هنوز نمیدانند که این مشکل در کودکشان قابل پیگیری است یا اینکه نباید به آن اعتنایی کنند؟
عدهای از روانشناسان معتقدند این حالت نوعی واکنش در برابر امور و جریانات مختلف است و نیاز به بررسی طولانی ندارد. اما گروهی دیگر که اکثریت صاحبنظران را تشکیل میدهند، ناخنجویدن را عارضه روانی به حساب میآورند و معتقدند هرچند کنترل این اختلال امری دشوار است ولی تحت هیچ شرایطی نباید نسبت به درمان آن بیاعتنا بود؛ یعنی این امکان وجود دارد که کودک خیلی زود این عادت را رها کند ولی در همین مدت هم زخمهای ایجاد شده روی انگشت ممکن است کودک را در معرض بیماریهای عفونی قرار دهد یا اینکه این رفتار کودک را مستعد ابتلا به اختلالات دیگری کند.
در این میان برای درمانگر چنین کودکی ضروری است تا معلوم شود آیا وضع خواب کودک کافی است؟ آیا در خانه به میزان کافی سرگرمی و اشتغال دارد؟ شرایط کودک در خواب، در تنهایی، در مدرسه، بین جمع دوستان چگونه است و... شناخت این عوامل نیز به این علت است که درمانگر بداند آیا درمان کودک باید ناشی از درک مسائل او باشد تا بتوان راهی مناسب برای اصلاح وضع و درمان او در پیش گرفت.
تهدید نکنید!
اما اینکه از چه شیوههایی باید در این راه استفاد کرد هم پاسخهای متعدد و متنوعی دارد. ولی بهطور کلی هدف این است سعی کنیم برخی از خواستههای کودک را با چیزهای دیگر جایگزین کنیم از قبیل:
دادن امنیت زیستی، روانی، عاطفی، اجتماعی به کودک، زنده کردن احساسات ارزنده و بیمایه جلوه دادن احساسات غلط او، جانشین کردن آدامس هنگام شروع ناخنجویدن، در مواردی تلخ کردن انگشت کودک فقط به این خاطر که او را از مرحله غیرارادی ناخنجویدن به مرحله ارادی برسانیم، مشغول کردن کودک به خواندن، نوشتن، بازی کردن، دویدن، جهیدن و بالاخره تشویق کودک از طریق فعالیتهای مدرسهای، ورزشی و... حتی گاهی کودک را وادارید که کاغذی را پاره کند یا چیزی را با شن بسازد، دست به آب بزند و یا آببازی کند.
زمانی از او راهحلی بخواهید که خود کودک بگوید در چه شرایطی آرام است و میتواند ترک عادت کند. در مواردی به او تذکر دهید که تو بزرگ شدهای و این کار تو خوب نیست و در نهایت، در موارد حاد با یک روانپزشک مشورت کنید تا به وضعیت عصبی کودکتان بیشتر رسیدگی شود.
اما فراموش نکنید که باید برای ترک این عادت در کودک از دادن وعدههای بزرگ که قادر به انجام آن نیستید، خودداری کنید و در اصطلاح کودکتان را گول نزنید. گفتن جملاتی مثل «اگر یک بار دیگر این کار را بکنی، دوستت ندارم» نه تنها کارساز نیست بلکه باعث افزایش اضطراب و تشویش کودک نیز میشود.
بهطور کلی در کودک به خاطر جویدن ناخنها ایجاد ترس نکنید زیرا این عمل در کودک اضطراب و احساس گناه به وجود میآورد و باعث تشدید جویدن ناخن میشود. همچنین سرزنش، تحقیر، تهدید و تنبیه کودک نه تنها هیچ اثر درمانی نخواهد داشت بلکه این عادت را تشدید میکند و باعث اختلالات دیگری نیز میشود.