همشهری آنلاین_ سحر جعفریان:نانآوران کوچک، اکنون اما بر سر دوراهی سلامت خود و معیشت خانواده، حیران ماندهاند. برخیشان هنوز سخت کار میکنند و برخیشان که احوال اقتصادی قابل تحملتری دارند، کار در منزل را جایگزین کردهاند. این میان، مؤسسهها و نهادهایی هم هستند که حکم مرهم بر زخم دارند؛ هرچند این زخم چرکین و کهنه شده است ولی امیدوارانه تلاش میکنند تا بهبودی حاصل شود و کودکانکار مانند میلیونها کودک دیگر از حق زندگی، تحصیل و بازی آن هم در شرایط کرونا زده بهرهمند شوند. این روایت آشنای کودکانکار منطقه ۹ پایتخت و مؤسسه «پیام صلح رهایی» است که در این روزهای دشوار تلاش دارد اندکی بار از دوش نانآوران کوچک بردارد. نزدیک افطار یکی از روزهای بارانی بهار است و چند ساعتی مهمان این مؤسسه شدهایم تا از نزدیک با کودکانکار منطقه که برای بردن وعده افطار و شام آمدهاند، گفتوگو کنیم.
نانآوران کوچک کنار هم صف کشیدهاند و منتظر. گاهی نوبت از هم میگیرند و گاهی با خندههای کودکانه یکدیگر را جلو میاندازند. بعضیهاشان با مادر یا خواهر راهی شدهاند، بعضیها هم مانند همیشه، تنها برای دریافت بستههای غذای افطاری به مؤسسه پیام صلح رهایی آمدهاند. جایی در محله «استاد معین» که نزدیک به ۱۵ سال، از عمر خدماتش میگذرد. «عارف»، ۱۲ سال دارد و تا پیش از همهگیری بیماری «کووید ۱۹»، تقاطع خیابان «آزادی» و استاد معین، فال و آدامس میفروخت. اگر خوب کار میکرد و عابران سرکیف بودند، شاید روزی تا ۱۵ هزار تومان هم کار میکرد. در غیراین صورت، معمولاً با ۳ تا ۷ هزار تومان به خانه برمیگشت: «کرونا که آمد، چند روزی کار کردم. بعد دیدم هر روز یکی میآید و بهمگیر میدهد که برگرد به خانهات. راستش اصلاً مشتری هم نبود. برای همین فعلا، قید فالفروشی را زدم. بابام یک کار در خانه برایم جور کرده. باید کریستال لوسترهای فانتزی را به گیرههای فلزی وصل کنم. مامانم خدا را شکر میکند که حداقل باز در خانه، کنارش هستم. ولی بدی این کار این است که بعد از گذشت ۳ ماه، هنوز حقوقی نگرفتهایم! » نوبت عارف رسیده است تا بسته غذایش را تحویل بگیرد. مددکار میپرسد: «همون ۷ نفر دیگه؟ » عارف هم آرام پاسخ میدهد: «آره خاله». باران شدیدی میبارد. عارف زیر باران با غذا میرود.
- یک نفر کار نکند، ۵ نفر گرسنهاند!
اغلب کودکان از اتباع کشورهای دیگر هستند. تعدادی هم ایرانی بینشان پیدا میشود که معمولاً در ایستگاههای مترو دستفروشی میکنند. مانند «ابوالفضل»، ۱۶ ساله که از ۷ سالگی کار کرده است: «۲ سال است که به این مؤسسه میآیم. خیلی خوب است. کلاس مهارتهای زندگی در آن تشکیل میشود. هرچند وقت یکبار هم کارت هدیه و سبد کالا میدهند. این اواخر هم توصیه کردهاند، کار نکنیم. هم آموزش میدهند هم بستههای بهداشتی مانند ماسک، دستکش و محلول ضدعفونی توزیع میکنند. اما واقعیت این است که اگر کار نکنم ۵ نفر گرسنه هستند و اجاره خانه هم میماند. برای جبران این وضعیت، خواهرهایم به کار خیاطی مشغول شدهاند ولی هنوز لنگ میزنیم. » کمی دورتر از صف تحویل غذا، «شاکر» ۹ ساله، «پامرغی» نشسته است. او میگوید: «ما کار نکنیم زندگیمان روی هوا میماند. مگر اینجا چند روز غذا میدهند، برای بعدش چه کنیم؟ اینطور که میگویند این کرونای لعنتی حالا حالاها هست. تکلیف ما چیست؟ من تا همین ماه گذشته در یک مغازه میوهفروشی کارگری میکردم. از ۸ صبح تا ۸ شب. اوضاعش که کساد شد، مرا بیرون کرد. »
- کرونا، باسوادمان کرد
ساعت ۱۹:۳۰، صف کمی خلوت شدهاست؛ باران هم سبکتر. «مریم» به همراه خواهر کوچک ترش هنوز غذا نگرفتهاست. به زور شاید سنش به ۱۰ سال برسد. کوتاه حرف میزند. یا حوصله ندارد یا با غریبه حرف زدن را نمیپسندد: «پدر ندارم. مادرم توی خانهها کار میکند. خودم هم «تاج عروس» درست میکنم. البته الان که دیگر عروسی در کار نیست. » نوبتش میشود. ۵ بسته غذا به همراه نان تحویل میگیرد و خواهرش را هول میدهد جلو. وقتی میپرسم: «مدرسه میروی یا نه؟ » با جملات کوتاه پاسخ میدهد: «نمیرفتم. ولی از وقتی آمدم این مؤسسه، در یکی از مدرسههای محله شهید «دستغیب» ثبتنام کردم. کتاب و دفتر هم برایم خریدند.
معلمها میگویند: «درسم خوب است. » اما برادر بزرگ ترم هی میگوید: «اینها نمیشود نان و آب. باسواد شوی که آخرش چه شود؟ » ولی من به او گوش نمیدهم. با اینکه این روزها، درس خواندن به سبک مجازی، برایم خیلی دردسر دارد، مادرم را هم به این مؤسسه آوردم و در کلاسهای «نهضت سوادآموزی» اسمش را نوشتم. کرونا با سوادمان کرد. » خندهاش گرفته است. گویی اینکه مادرش روزی خواندن و نوشتن بداند، تصویر شادی در ذهنش میسازد: «حداقلش این است که بعد از کرونا، اگر دوباره کار را آغاز کنم، دیگر سرم کلاه نمیگذارند. »
- کرونا باشد یا نباشد، باید کار کنم
«حسن» ۱۱ ساله، چندان توجهی به کرونا ویروس، این مهمان ناخوانده، ندارد و هنوز هم گاهی کار میکند. ترازوی وزنگیری دارد و سر یکی از چهارراههای خیابان «طوس» میایستد: «میگویند کودکان کرونا نمیگیرند، پس برایچی از کار و کاسبی بیفتم. آن هم من که به قول معروف، روزمزد هستم! هرچند الان مشتری زیادی نداریم ولی نمیشود دست روی دست گذاشت. » حسن، از طرحهای مختلف جمعآوری کودکانکار و خیابان تا مهربانی برخی اهالی میگوید: «آن اوایل که کرونا آمده بود، طرح جمعآوری کودکان کار، راه انداختند. آخر این چه طرحی است؟ ما را جمع کنند، کجا ببرند؟ خیلی از ما خانواده داریم ولی مجبوریم کار کنیم. ما را هم بگیرند، فوقش بعد از یکی دو روز ول میکنند. خب چهکاری است این بگیر و ببندهای الکی؟ حالا بماند این وسط خیلی از اهالی بیمنت، کمک من و دوستانم میکنند. یکی غذا میدهد، یکی میوه میدهد، یکی ماسک و یکی دستکش. یکی هم که هیچوقت یادم نمیرود، یک اسکناس تانخورده ۵۰ هزار تومانی بههم داد و گفت برو خانهات. فکر کن امروز همین قدر کار کردهای. اول و آخر قصه امثال ما، پول است دیگر. کرونا باشد یا نباشد، باید کار کنیم. »
دوست زبالهگردم پیدایش نیست
آخرین نفری که در صف ایستاده «علی» است که از دوست زبالهگردش میگوید: «همین حوالی، در بزرگراه «یادگار امام»(ره)، همراه برادر بزرگ ترش در سطلها دنبال زباله بازیافتی میگشت. برادرش معتاد بود. بطریهای پلاستیک، شیشهای و تکه کاغذ جمع میکردند تا ببرند «خلازیر»، بفروشند. از یک هفته مانده بود به عید، دیگر ندیدمشان. یکی از دوستانم میگفت از کارتنخوابهای همین محله شنیده است که کرونا گرفته. هنوز هم خبری ازش نیست! » علی پیش از سوار شدن به دوچرخه زهواردرفتهاش، ادامه میدهد: «باید جاهایی مانند این مؤسسه زیاد باشد تا نیاز نباشد ما کار کنیم. نمیگویم پول مفت بدهند دستمان. ولی زندگی خرج دارد. اینکه بیایند وسط خیابان راه ما را ببندند و بگویند میخواهیم معاینهتان کنیم، هم خیلی عجیب و غریب است و هم به آدم بر میخورد. حالا چون کودککار هستیم و سواد درست و حسابی نداریم که دلیل نمیشود اینطوری رفتار کنند. آدم کفری میشود. »
- همه چیز در مورد مؤسسه پیام صلح رهایی
مؤسسه پیام صلح رهایی، از سال ۱۳۸۵ با تلاش گروهی از بانوان خیّر، فعالیت خود را آغاز کرد تا با آموزش و ایجاد توانمندی، رشد و کمال فردی را پدید آورد. رویکرد اصلی این مؤسسه، کودکانکار و بانوان سرپرست خانواده هستند و خدمات آن شامل مشاوره فردی، گروهی با سرفصلهای خانوادگی، تحصیلی و شخصیتی، خدمات درمانی با برگزاری کارگاههای مهارت زندگی (پی آر آی، سیلوا، مایندفولنس و خودشناسی)، کارگاههای پرورش خلاقیت، آموزشهای ویژه افراد بزرگسال و کودکان، توزیع پکهای حمایتی (ارزاق، مناسبتی، عیدانه و بهداشتی) و همچنین معرفی به مراکزی مانند کمپهای ترک اعتیاد است.
در حال حاضر، بیش از ۱۲۰ کودککار ۵ ساله تا ۱۸ ساله، بهطور ثابت، از مؤسسه پیام صلح رهایی خدمات حمایتی، معیشتی، تحصیلی و آموزشی دریافت میکنند. همچنین بیش از ۳۰۰ بانوی سرپرست خانواده در رشتههای مختلف اشتغالزایی، توانمند شدهاند. شهروندان برای دریافت مشاورههای لازم و کسب آگاهی بیشتر میتوانند با شمارههای ۶۶۰۸۲۵۷۱ و ۶۶۰۴۴۷۳۷ تماس بگیرند.
- کودکان کار منطقه، فعالند؟
چند بانوی تبعه هنوز مقابل در مؤسسه ایستادهاند. میگویند مادر کودکانکاری هستند که فرزندانشان به تازگی جذب مؤسسه پیام صلح رهایی شدهاند. «ناهید محمدنژاد»، مدیر مؤسسه، یک به یک بستههای غذا و بستههای بهداشتی را تحویلشان میدهد و از آنها میخواهد به نکات آموزشی_نظافتی که یکی از مددکاران شرح میدهد، گوش کنند.
محمدنژاد که بچهها او را «خاله ناهید» صدا میکنند، از تأثیر خارقالعاده آموزش به کودکانکار میگوید: «هدف اصلی ما در این مؤسسه همیشه آموزش و فرهنگسازی بودهاست. چراکه کودک آموزش دیده میتواند درست و نادرست را تشخیص دهد. آن زمان است که اگر شرایطی مانند شرایط کرونایی امروز پیش آمد، اگر از آنها بخواهیم کارشان را متوقف کنند یا بهگونهایی فعالیت کنند که در بیرون از خانه نباشند، آنها متوجه انتقال پیام میشوند و رعایت میکنند. هدف دوم، حمایتهای مادی است که خدا را شکر با همراهی خیّران محلی تا به امروز انجام گرفتهاست. »
شورایاران محلهها اما همچنان از تردد و فعالیت کودکانکار منطقه ابراز نگرانی میکنند. «فرهاد بخشایشی»، یکی از اعضای شورایاری محله استاد معین، در همین باره میگوید: «انگار شرایط قرنطینه و خانهنشینی در زمان شیوع بیماری کرونا برای کودکانکار نباید رعایت شود. هنوز هم سرچهارراههای مهم و پر تردد منطقه مانند طوس، هاشمی و امامزاده عبدالله(ع)، کودکان کار، دیده میشوند. با مشارکت شورایاری و خیّران محلی تاکنون تعدادی از آنها و خانوادههایشان را شناسایی کردهایم و کمکهایی به دستشان رساندهایم. اما واقعیت این است که تلاشمان برای همه آنها کافی نیست. »
بخشایشی ادامه میدهد: «پدیده کودکان کار، ریشه در اقتصاد جامعه دارد که اکنون با کرونا، گره خورده و اوضاع را وخیمتر کردهاست. به گمانم جلوگیری از موازیکاری انجمنها و فعالیت خیّران در این حوزه تا حدودی میتواند از تعداد کودکانکار در محلهها و شهر بکاهد. » «کامران داداشی»، از کاسبان محله شهید دستغیب نیز سلامت کودکانکار را با توجه به آسیبپذیر بودن و سرعت شیوع کرونا در خطر میداند و میگوید: «این روزها، معیشت خیلیها به دلیل کرونا ویروس نشانه رفته است که یکی از آسیبپذیرترینشان کودکانکار هستند. کودکانی که بدون رعایت سادهترین نکات بهداشتی، در محله مشغول کار هستند. این کودکان باید بهطور گسترده حمایت شوند. باید مدام در حال یادگیری باشند. با این وضعیت که میان زبالهها بچرخند و لابهلای خودروها، دست به چشم و صورت بمالند، نمیتوان با کرونا مبارزه کرد. »
- نگاه کارشناس: قرنطینه کودکانکار باید متفاوت باشد
«شیرین امیری»، روانشناس کودک، با تأکید بر ابتلای کودکانکار به کرونا و اهمیت جلوگیری از حضور آنها در اماکن عمومی و پر ازدحام با هدف قطع زنجیره ابتلای به کرونا میگوید: «واضح است که کودکانکار و خیابان در معرض ابتلا به این بیماری هستند. آنها میتوانند بیمار شوند و یا حتی ناقلانی باشند که شمار ابتلا و مرگ و میر را در جامعه تا حد زیادی افزایش دهند. پس باید کانون و ستادی بهطور ویژه در حوزه کودکان کار، وارد عمل شود. گام نخست کنترل بیماری در بین همین کودکان است که با شیوع کرونا، هیچ تغییری در میزان و کیفیت کار آنها به وجود نیامده است. »
امیری میافزاید: «در حال حاضر، شاهد فعالیت بسیاری از انجمنها و ارگانها و از سویی کارشناسان اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی پیرامون آموزش و حمایت کودکانکار هستیم. اما این امدادرسانی معنوی و آموزشی باید مداوم و طبق اصول و استانداردها باشد که نیازی به اجرای طرحهای ضربتی ساماندهی کودکانکار و خیابان و برخوردهای قهری نباشد. طرحهایی که شاید بارها با شکست مواجه شدهاند و دیگر در شرایط بحرانی کنونی نیازی به آزمودن دوباره آنها نیست. باور کنیم شرایط همهگیری کرونا برای اقشار فرودست جامعه مانند کودکانکار با توجه به نوع تغذیه، سبک زندگی، استراحت ناکافی، فشارهای روانی و تنشها، شرایط سختتری است. پس قرنطینه برای آنها باید به گونهای متفاوت اجرا شود. قرنطینهای که تحصیل، مهارتآموزی و اشتغالزایی را همزمان پیش ببرد و دست مافیای سرمایه را از سر این کودکان کوتاه کند. تمهیدات ویژه کودکانکار باید بدون هراسآوری طرحریزی شود تا در بلند مدت، بر روحیه و شخصیت آنها تأثیر مخربی نداشته باشد. »